چگونه چين، امريكا و تركيه نظم اوراسيا را مهندسي ميكنند؟
بازتوليد قدرت در قفقاز
جفري منكوف
جنگ تمامعيار روسيه عليه اوكراين بخشي از يك كارزار گستردهتر براي بازسازي حوزه نفوذ در اوراسياي پساشوروي است. حمله سال ۲۰۲۲ روسيه، بسياري از همسايگان اين بازيگر در اروپاي شرقي، قفقاز جنوبي و آسياي مركزي را شوكه كرد و بر ترسشان مبني بر اينكه كرملين همچنان تهديدي بالقوه براي حاكميت و تماميت ارضي كشورهايشان است، مهر تاييد زد. با اين حال از آنجا كه جنگ در اوكراين به شدت منابع نظامي، اقتصادي و توجه روسيه را به خود معطوف كرده، فرصتي براي كشورهاي حوزه قفقاز و اوراسيا فراهم شده است. اين گروه از بازيگران با بهرهبرداري از حواسپرتي مسكو و توجه اين بازيگر به شرق اروپا، همكاريهاي دوجانبه و چندجانبه خود را تقويت، شراكتهاي خود با بازيگران خارج از منطقه را گسترش دادهاند و همزمان برخي از پيوندهايي را كه آنها را به قدرت سلطهگر سابق گره زده بود، تضعيف كردهاند.
فرصتسازي از جنگ اوكراين
اگر چه بسياري از كشورهاي مستقر در اوراسياي مركزي با توسل به رويكردي محتاطانه حمله روسيه به اوكراين را نقد كردند، اما در عمل در حال تثبيت واقعيتهايي در ميدان هستند تا به اين طريق حاكميت و استقلالشان را تقويت ميكند؛ امري كه از دهه ۱۹۹۰ از اهداف كليدي سياست ايالاتمتحده در اين منطقه بوده است. نياز فزاينده ارتش روسيه به تسليحات باعث شده مسكو نتواند به تعهدات صادراتي خود عمل كند؛ در نتيجه، كشورهايي مانند ارمنستان به تامينكنندگان جديدي در اروپا و هند روي آوردهاند و ديگر كشورهاي منطقه نيز براي خريد تسليحات به تركيه و حتي چين متوسل شدهاند. همچنين با عقبنشيني روسيه از پايگاههاي نظامياش در قفقاز و آسياي مركزي و انتقال نيرو و تجهيزات به جبهه اوكراين، كشورهاي اين مناطق در حال حل و فصل منازعاتي هستند كه روسيه براي منافع خود از آنها بهرهبرداري ميكرد. افزايش همكاري در سراسر منطقه، فرصتهاي جديدي براي ارتقای اتصال تجاري و ايجاد مسيرهاي جايگزين به جاي عبور از خاك روسيه فراهم كرده است. اين كاهش وابستگي كه پيشتر ويژگي اصلي رابطه كشورهاي منطقه با هژمون سابقشان بود، به آنها امكان داده تا با روسيه (و ساير قدرتها) از موضعي قويتر و برابرتر تعامل كنند. با اين حال، اگر تاريخ راهنمايي براي آينده باشد، مسكو ممكن است براي حفظ سلطه منطقهاي خود به اهرمهايي افراطيتر متوسل شود. در سال ۲۰۱۴، پيش از حمله تمامعيار به اوكراين، روسيه شبهجزيره كريمه را ضميمه و در منطقه دونباس مداخله نظامي كرد؛ پيشتر نيز اين كشور در سال ۲۰۰۸ به گرجستان حمله كرده بود. امروز، كرملين نه تنها نسبت به اوكراين، بلكه نسبت به بسياري ديگر از كشورهاي منطقه ديدگاهي مالكانه دارد. اوكراين و بلاروس همچنان در صدر اولويتهاي مسكو قرار دارند، اما كرملين خواهان نوعي سيادت سياسي بر ارمنستان، جمهوري آذربايجان، گرجستان، قزاقستان و مولداوي نيز هست و نسبت به ساير كشورهاي آسياي مركزي نيز نگاهي پساامپراتوري و اقماري دارد.
سوداي امپراتوري از دست رفته؟
«سياست خارجي روسيه» در سال ۲۰۲۳ -كه به عنوان سند راهبردي، جهتگيريها و اولويتهاي سياست خارجي كرملين را تعيين ميكند- بار ديگر اصطلاح «خارج نزديك» (در ادبيات سياسي و روابط بينالملل، به ويژه در روسيه، براي اشاره به كشورهاي مستقل همسود (CIS) و كشورهاي جدا شده از اتحاد جماهير شوروي سابق به كار ميرود. اين اصطلاح معمولا براي توصيف مناطقي كه از نظر تاريخي و فرهنگي با روسيه مرتبط هستند و در حوزه نفوذ و منافع روسيه قرار دارند، استفاده ميشود) را براي توصيف اين كشورها احيا كرد. اين سند با استناد به «سنتهاي ديرينه همدولتي، وابستگي عميق متقابل، زبان مشترك و نزديكي فرهنگي» هرگونه تلاش براي حفظ اين كشورها در حوزه نفوذ مسكو را توجيه ميكند. با فروكش كردن درگيريها در اوكراين، بهاحتمال زياد كرملين تلاشهاي خود را براي وادار ساختن ديگر همسايگان جهت پيوستن به نهادهاي چندجانبه تحت حمايت روسيه، تقويت روابط اقتصادي، پذيرش قوانين همسو با سبك حكمراني روسيه (بهويژه قوانين محدودكننده جامعه مدني) و پذيرفتن حضور پررنگتر نظامي و اطلاعاتي روسيه در سرزمينشان را شدت خواهد بخشيد. هرچند كشورهاي اوراسيا روز به روز بيشتر بههم پيوسته و همصدا شدهاند و حتي گامهايي به سوي صلح برداشتهاند، اما اين مسير بايد تداوم يابد تا بتوان در برابر تلاشهاي احتمالي آينده روسيه براي بازگرداندن سلطه خود مقاومت كرد، به همين دليل، ايالاتمتحده، به همراه اتحاديه اروپا و كشورهايي مانند هند، اسراييل، ژاپن، كرهجنوبي، تركيه و بريتانيا، باید سرمايهگذاريهاي تازهاي در حوزه زيرساختهاي فرامرزي، زنجيرههاي تامين، دفاعي و تعاملات ديپلماتيك پايدار انجام بدهند تا ثبات منطقهاي تقويت شود. كشورهاي اين منطقه همچنان به دنبال راههايي براي كاهش وابستگي تاريخي خود به مسكو خواهند بود اما واشنگتن و شركايش بايد به آنها كمك كنند تا كفه ترازو را به نفع خود سنگينتر كنند.
خلأ قدرت
چرخش تمركز و منابع روسيه به سمت جنگ اوكراين، در ابتدا خلأيي در قفقاز و آسياي مركزي ايجاد كرد كه به تشديد بيثباتي و درگيري منجر شد. در پاييز ۲۰۲۲، تنشهاي مرزي ميان ارمنستان و جمهوري آذربايجان و نيز ميان قرقيزستان و تاجيكستان به شدت بالا گرفت. هرچند در گذشته روسيه نقش اصلي در مهار اين درگيريها ايفا كرد، در آن زمان به دليل انتقال نيروهايش از قفقاز و آسياي مركزي براي تقويت جبهههاي جنگ در اوكراين، توان مداخله نداشت. ناتواني مسكو در مداخله موثر، در ابتدا باعث شد درگيريهاي طولانيمدت مرزي ميان قرقيزستان و تاجيكستان در دره فرغانه تشديد شود. اين درگيريها پيش از آنكه فروكش كند، بيش از ۱۰۰ كشته -ازجمله حداقل ۳۷ غيرنظامي- و بيش از ۱۰ هزار آواره برجاي گذاشت. با اين حال، غيبت روسيه در ادامه مفيد واقع شد؛ رهبران دو كشور تصميم گرفتند بدون حضور كرملين پشت ميز مذاكره بنشينند. اوايل سال ۲۰۲۵، قرقيزستان و تاجيكستان به توافقي براي حل و فصل مناقشات مرزي خود در دره فرغانه دست يافتند. اين توافق زمينه را براي برگزاري نخستين نشست مشترك رهبران قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان فراهم كرد تا نمايندگان اين گروه از بازيگران در مارس ۲۰۲۵ در شهر خجند تاجيكستان دور هم جمع شده و درباره ارتقای همكاري در قلمرویي مشترك رايزني داشته باشند. وضعيت در قفقاز جنوبي، انفجاريتر و پرتنشتر از مرز قرقيزستان-تاجيكستان بود. پس از حمله تمامعيار روسيه به اوكراين، مسكو بخشي از نيروهاي حافظ صلح خود را كه طبق آتشبس سال ۲۰۲۰ ميان ارمنستان و آذربايجان در ارمنستان مستقر كرده بود، خارج كرد و درخواستهاي مكرر ايروان براي كمك نظامي را -با وجود عضويت مشترك در پيمان امنيت جمعي (CSTO) كه ظاهرا متعهد به دفاع از اعضايش است- رد كرد. جمهوري آذربايجان كه اطمينان داشت روسيه مداخله نخواهد كرد، در بهار ۲۰۲۳ به مناطق باقيمانده تحت كنترل ارمنستان در قرهباغ حمله كرد. در جريان اين حمله، نيروهاي جمهوري آذربايجان حتي به نيروهاي حافظ صلح روسي شليك كردند. باكو درنهايت توانست قرهباغ را به طور كامل بازپس بگيرد و دولت جداييطلب ارمني را منحل كند. تقريبا تمام ساكنان ارمنيتبار منطقه مجبور به فرار شدند.
سقوط قرهباغ، لرزه ژئوپليتيكي
سقوط قرهباغ كوهستاني، ژئوپليتيك منطقه را به شدت دگرگون كرد. با خروج آخرين نيروهاي حافظ صلح روسيه، باكو و ايروان روند دشوار صلح را آغاز كردند. مذاكرهكنندگان ارمنستان و جمهوري آذربايجان تاكنون چندينبار ديدار كردهاند و در ماه مارس اعلام كردند كه درباره متن معاهده صلحي به توافق رسيدهاند كه روابط دو كشور را عاديسازي كرده و دعاوي ارضي را حل و فصل ميكند. اين معاهده همچنين خروج كامل نيروهاي حافظ صلح خارجي را رسمي خواهد كرد و مانعي در برابر استقرار مجدد نيروهاي روسي در آينده خواهد بود. اگر چه اين توافق هنوز به امضا نرسيده و احتمال شكست آن وجود دارد، اما پيشرفتهاي به دست آمده تاكنون اميدواركننده است. گفتوگوهاي ميان ارمنستان و جمهوري آذربايجان و همچنين ميان قرقيزستان و تاجيكستان، همگي بدون ميانجيگري مسكو پيش رفتهاند. راهبرد كرملين براي حفظ نفوذ منطقهاياش همواره بر مديريت درگيريها ميان همسايگان كوچكتر خود استوار بوده تا وابستگي آنها را حفظ كند؛ در همين زمينه طنزي قديمي ميگويد در منازعه ميان ارمنستان و آذربايجان، تنها طرفي كه روسيه از آن حمايت ميكرد خود درگيري بود. اما در غياب مسكو، گشايشهاي ديپلماتيك ممكن شدهاند.كشورهاي اوراسياي پساشوروي اكنون توان بيشتري براي تعيين سرنوشت خود دارند، مسير همكاري را برگزيدهاند و نشان دادهاند كه قادر به حل اختلافاتشان بدون دخالت قدرتهاي خارجي هستند.
مانور در حياط خلوت روسيه
جنگ اوكراين همچنين فضايي براي ورود ساير كشورها به حوزه نفوذ سنتي روسيه ايجاد كرده است. اگر چه بيشتر اين كشورها روابط نسبتا خوبي با روسيه دارند و مدعي نيستند كه در پي توازنسازي عليه مسكو هستند، اما واقعيت اين است كه پيوند روزافزون اوراسياي مركزي با جهان خارج، استقلال كشورهاي كوچكتر را در برابر سلطه روسيه تقويت كرده است. براي نمونه، ارمنستان تلاش كرده تا وابستگي خود به تسليحات روسي را پايان بدهد و از فرانسه و هند سامانههاي جديدي خريداري كرده است (انتخاب هند تا حدي براي مقابله با حمايت پاكستان از جمهوري آذربايجان صورت گرفته است). ايروان تنها در سالهاي ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ حدود ۱.۵ ميليارد دلار تسليحات از هند خريداري كرده است. عربستانسعودي و امارات متحده عربي نيز در حوزه انرژي سبز و كشاورزي در جمهوري آذربايجان سرمايهگذاري كردهاند و يك شركت اماراتي در ژانويه به شكلي بيسابقه و تاريخي در بخش املاك گرجستان سرمايهگذاري كرده است. اتحاديه اروپا نيز در سال ۲۰۲۲ نخستين راهبرد خود براي آسياي مركزي را تصويب كرد و اكنون به بزرگترين منبع سرمايهگذاري خارجي در اين منطقه تبديل شده است.
ميدانداري چين!
چين اكنون برجستهترين بازيگر غيرروسي و فعال بهويژه در آسياي مركزي است. تجارت چين با 5 كشور آسياي مركزي از ۸۹.۴ ميليارد دلار در سال ۲۰۲۳ به ۹۴.۸ ميليارد دلار در سال ۲۰۲۴ افزايش يافته است؛ بيش از دو برابر حجم تجارت اين كشورها با روسيه. چين همچنين پيشبرنده سرمايهگذاريها در پروژههاي زيرساختي كليدي است، ازجمله خطوط لوله گاز از تركمنستان به سوي ساير كشورهاي منطقه و راهآهني از شهر كاشغر در استان سينكيانگ چين تا انديجان در ازبكستان. سال گذشته، كنسرسيومي چيني-سنگاپوري برنده مناقصه ساخت بندر كانتينري آب عميق جديد در آناكليا گرجستان شد؛ آنهم پس از آنكه تفليس قرارداد پيشين با كنسرسيومي امريكايي-گرجي را لغو كرد. حال آسياي مركزي به سرعت به بازار مهمي براي خودروسازان چيني تبديل شده، بهويژه براي توليدكنندگان خودروهاي برقي. در كنار حضور و نقشآفريني اقتصادي روزافزون چين، اين كشور به آرامي در حال گسترش حضور امنيتي خود نيز هست. روابط امنيتي اين كشور بيش از همه با تاجيكستان برجسته شده؛ جايي كه پكن نيروهايي از نيروهاي مسلح خلق چين -نيروي شبهنظامي اصلي اين كشور- را در امتداد مرز با افغانستان مستقر كرده است. چين همچنين به تاجيكستان تسليحات و تجهيزات نظامي ميفروشد و در تمرينات و رزمايشهاي مشترك با نيروهاي محلي شركت دارد. ساير كشورهاي آسياي مركزي نيز توافقهايي براي خريد سامانههاي پدافند هوايي چيني امضا كردهاند. بنا بر گفته مقامهاي دفاعي در تاشكند، ازبكستان نيز به زودي توافق خريد جنگندههاي توليد مشترك چين و پاكستان را نهايي خواهد كرد.
نفوذ چين و هراس امريكا
گسترش حضور و دامنه نفوذ چين در جغرفياي اوراسيا ممكن است نگرانيهاي واشنگتن را برانگيزد؛ نگراني از اين واقعيت كه در صورت تداوم اين شرايط جاي نفوذ روسيه با نفوذ چين عوض خواهد شد. با اين حال، حضور پكن به كشورهاي منطقه كمك ميكند تا در برابر تهديد فوريتري به نام روسيه تجديدنظرطلب، محافظت شوند. به عنوان مثال، بندر آناكليا ميتواند نهتنها تجارت گرجستان با چين، بلكه تعاملات تجاري با ساير شركاي بينالمللي را نيز به طور چشمگيري تقويت كرده و وابستگي اقتصادي اين كشور به روسيه را كاهش بدهد. افزون بر اين چين
-با وجود روابط نزديكش با مسكو- به روشني اعلام كرده كه با اقداماتي ازسوي روسيه كه منافع اقتصادياش را به خطر مياندازند، ازجمله تهديد به حاكميت و تماميت ارضي شركاي تجارياش مخالف است.
پروژه آنكارا براي اوراسيا
قدرت منطقهاي ديگر، تركيه است كه عضو ناتو هست. به دنبال تلاشهاي آنكارا، سازمان كشورهاي تركزبان -كه در ابتدا با هدف تقويت پيوندهاي فرهنگي ميان تركيه، جمهوري آذربايجان و كشورهاي تركزبان آسياي مركزي تشكيل شده بود- اكنون به طور فزايندهاي در جهت همكاريهاي انرژي فرامنطقهاي، بهويژه در حوزه انرژي فراتر از درياي خزر، خيز برداشته و همصدا شدهاند. اين تلاشها شامل تعريف پروژههايي بالقوه براي صادرات گاز طبيعي تركمنستان به اروپا و سرمايهگذاري مشترك در ظرفيتهاي جديد توليد گاز در دو سوي درياي خزر است. حمايت تركيه از مدرنسازي ارتش جمهوري آذربايجان نقشي كليدي در پيروزيهاي اين كشور بر ارمنستان -كه به طور اسمي تحت حمايت روسيه قرار داشت- در سالهاي ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ ايفا كرد. چنين پيروزيهاي قاطعي توجه گستردهاي در سراسر منطقه برانگيخت. آنها نشان دادند كه يك ارتش با ساختار شوروي سابق ميتواند بر پايه الگوهاي غربي بازسازي شود و در ادامه پيروز ميدان نبرد باشد. با حمايت تركيه، ساير كشورهاي منطقه نيز ممكن است بتوانند تغييرات نهادي و فرهنگي در ارتشهاي خود ايجاد كرده و به سوي الگوهاي ناتويي حركت كنند.
ميدان براي بازي قدرت شركاي جديد!
پيروزي جمهوري آذربايجان موجب شده تا بسياري از كشورها به تسليحات تركيه علاقهمند شده و براي تعريف توافقهايي با آنكارا تمايلشان افزايش يابد. همه كشورهاي آسياي مركزي -به جز تاجيكستان- اكنون پهپادهاي ساخت تركيه را خريداري كردهاند. در پاييز گذشته، شركت توليدكننده پهپادهاي تركيهاي «بايكار» توافقنامهاي براي راهاندازي خط توليد در قزاقستان امضا كرد. تركيه همچنين به دنبال گسترش اشكال ديگر همكاري امنيتي با اين كشورها است؛ ازجمله آموزش نظامي، ارائه مشاوره، رزمايشهاي مشترك و آموزش حرفهاي نيروهاي نظامي. حتي در ارمنستان -كه روابط تاريخي پرتنشي با تركيه دارد- برخي مقامهاي ارشد پس از امضاي توافق صلح با جمهوري آذربايجان، به همكاري دفاعي با آنكارا ميانديشند. توافق صلح ميان ارمنستان و جمهوري آذربايجان، در صورت تحقق ميتواند با عاديسازي روابط، بازگشايي مرز طولانيمدت بسته شده تركيه و ارمنستان و آزادسازي مسير براي سرمايهگذاري گستردهتر تركيه، نفوذ آنكارا در قفقاز جنوبي را به طور چشمگيري افزايش بدهد و اين دقيقا يكي از دلايلي است كه به نظر ميرسد مسكو اكنون در تلاش است تا هم با الهام علياف، رييسجمهور جمهوري آذربايجان (پس از سرنگوني تصادفي يك جنگنده آذربايجاني توسط نيروي هوايي روسيه) و هم با نيكول پاشينيان، نخستوزير ارمنستان (به دليل اتهام حمايت روسيه از طرح احتمالي كودتا) درگير شود تا از دستيابي به توافق نهايي جلوگيري كند.
شبكههاي جديد قدرت
الگوهاي نويني در زمينه تجارت و ترانزيت پديد آمدهاند كه اوراسيا را به بازارهاي جهاني متصل ميكنند. همانطور كه ساخت خط لوله نفت باكو - تفليس - جيهان و خط لوله گاز باكو - تفليس -ارزروم در اوايل دهه ۲۰۰۰ انجام شد، گسترش خطوط لوله، راهآهن و جادههاي شرق به غرب طي دهه گذشته به كشورهاي كوچكتر قفقاز و آسياي مركزي امكان كسب درآمد بيشتر از عوارض ترانزيتي و دسترسي به بازارهاي جديد براي صادرات انرژيشان را فراهم كرده است. اين درآمد و دسترسي جديد به بازارها، وابستگي اقتصادي آنها به روسيه را كاهش داده است. بخش زيادي از ابتكارات مربوط به ساخت زيرساختهاي جديد، از خود كشورهاي قفقاز و آسياي مركزي نشأت گرفته است. پس از آنكه مسكو چندينبار در جريان صادرات نفت قزاقستان از طريق خط لوله تنگيز - نوروسيسك مداخله كرد تا نارضايتياش از مواضع آستانه درقبال حمله به اوكراين را نشان بدهد، قزاقستان ارسال بخش بيشتري از نفت صادراتياش به اروپا از طريق خط لوله باكو - تفليس - جيهان را آغاز كرد و عملا مسير روسيه را دور زد. ايالاتمتحده و اتحاديه اروپا پيشتر از ساخت اين مسير -كه در سال ۲۰۰۶ افتتاح شد- به طور سياسي و اقتصادي حمايت كرده بودند. در مارس ۲۰۲۴، قزاقستان توافقنامه جديدي با جمهوري آذربايجان امضا كرد تا حجم انتقال نفت از اين مسير را باز هم افزايش بدهد. رويگرداني اروپا از گاز طبيعي روسيه پس از سال ۲۰۲۲، ميتواند فرصت بيشتري براي توليدكنندگان انرژي و كشورهاي ترانزيتي منطقه فراهم كند. در جولای ۲۰۲۲، اورسولا فون در لاين، رييس كميسيون اروپا و الهام علياف، رييسجمهور آذربايجان يادداشت تفاهمي براي دو برابر كردن صادرات گاز آذربايجان به اتحاديه اروپا امضا كردند. از آن زمان، تركمنستان نيز به صورت اصولي با ارسال گاز به اروپا از طريق جمهوري آذربايجان و تركيه موافقت كرده؛ امري كه با توافق سال ۲۰۲۱ بين باكو و عشقآباد براي حل اختلافات بر سر منابع درياي خزر تسهيل شده است. شركتها و دولتهاي اروپايي همچنين به منطقه به عنوان منبعي بالقوه براي انرژيهاي تجديدپذير نگاه ميكنند و جمهوري آذربايجان بهويژه در حال توسعه ظرفيتهاي خورشيدي و بادي خود است تا وابستگياش به صادرات نفت و گاز را كاهش بدهد.
كريدور مياني؛ مسير تحولآفرين
مهمترين ابتكار جديد ترانزيتي، احتمالا «كريدور مياني» (Middle Corridor) است؛ مسيري كه در سال ۲۰۱۳ توسط شركتهاي حمل و نقل از جمهوري آذربايجان، گرجستان و قزاقستان راهاندازي شد و چين را از طريق قزاقستان، درياي خزر و قفقاز به اروپا متصل ميكند. مشكلات اقتصادي، كمبود زيرساخت و اختلافات درونمنطقهاي، مدتها توسعه اين مسير را كند كرده بود؛ پيشتر بخش عمدهاي از تجارت بينقارهاي از مسير شمالي روسيه عبور ميكرد؛ جايي كه زيرساختها آمادهتر بودند و گذرگاههاي مرزي كمتر، اما با تحريمهاي غرب عليه روسيه و خروج بسياري از شركتهاي خارجي از اين كشور پس از سال ۲۰۲۲، حجم حمل و نقل از مسير شمالي به شدت كاهش يافت و حجم تجارت در مسير راهگذر مياني به شكل قابلتوجهي افزايش پيدا كرد. طبق گزارش بانك توسعه آسيا، تعداد قطارهاي باري چين كه از راهگذر مياني عبور كردهاند، از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴، ۳۳ برابر شده است و حجم كالاهاي جابهجا شده در بنادر دريايي جمهوري آذربايجان و قزاقستان در درياي خزر نيز ۲۱ درصد رشد داشته است.
براي آنكه كريدور مياني بتواند به ظرفيت كامل خود برسد، نيازمند سرمايهگذاري بيشتر جهت رفع گلوگاههاي لجستيكي و سادهسازي مقررات است. در جريان اجلاس اتحاديه اروپا و آسياي مركزي كه در آوريل گذشته در سمرقند ازبكستان برگزار شد، بروكسل متعهد شد 10 ميليارد يوروی ديگر در قالب «ابتكار دروازه جهاني» (Global Gateway Initiative) براي تقويت اتصال منطقهاي سرمايهگذاري كند. در همين حال، حملات حوثيها به كشتيها در درياي سرخ، تمايل اعلام شده دولت طالبان براي جذب سرمايهگذاري خارجي در افغانستان و تداوم بيثباتي در آينده روسيه، همگي به افزايش تمايلها به اين مسير كمك كردهاند. با اين حال اگر كشورهاي غربي در پي توافق آتشبس در اوكراين، لغو تحريمها عليه روسيه را كليد بزنند و ترانزيت از مسير روسيه دوباره ايمنتر شود، ممكن است دولتها و بانكهاي توسعه انگيزه كمتري براي سرمايهگذاري در مسيرهاي جايگزين داشته باشند.
بازي در هر دو جبهه
هيچ يك از تحولات اخير به اين معنا نيست كه روسيه نقش كليدي خود را در قلمروی نفوذ سنتياش از دست خواهد داد. نزديكي جغرافيايي، آشنايي ميان نخبگان سياسي و سابقه طولاني سلطه امپراتوري شوروي، همچنان قدرت نرم و سخت قابلتوجهي در اختيار روسيه در قفقاز و آسياي مركزي قرار داده است. رهبران بيشتر كشورهاي اين منطقه -حتي با وجود مخالفت با حمله روسيه به اوكراين- همچنان روابط خوب با مسكو مورد توجه اين گروه از بازيگران است. از فوريه ۲۰۲۲، بسياري از اين كشورها از تلاشهاي روسيه براي دور زدن تحريمهاي غرب سود بردهاند. دولتهاي ايالاتمتحده و اروپا دهها شركت در منطقه را به دليل تسهيل صادرات كالاهاي داراي كاربرد دوگانه به روسيه تحريم كردهاند. در بسياري از كشورهاي اوراسياي پساشوروي، درآمدهاي حاصل از حوالههاي كارگران مهاجر شاغل در روسيه همچنان يك منبع مالي حياتي به شمار ميرود -و در عين حال ابزاري براي اعمال نفوذ روسيه محسوب ميشود- حتي پس از آنكه روسيه سركوب مهاجرت غيرقانوني را در پي حمله تروريستي مارس ۲۰۲۴ در سالن كنسرتي در مسكو شدت بخشيد.
نفوذ سياسي روسيه نيز پابرجاست. پوتين به طور منظم با الهام علياف رييسجمهور آذربايجان، قاسم توقايف رييسجمهور قزاقستان و ديگر رهبران منطقه ديدار دارد (و گاه با فرزندان آنها كه براي جانشيني تربيت ميشوند). كرملين كنترل عملي خود بر بلاروس را تثبيت كرده و روابط نزديكي با سياستمداران حزب حاكم گرجستان «روياي گرجي» و مخالفان دولت مولداوي ايجاد كرده است. سال گذشته، در چرخشي آشكار در سياست خارجي تفليس، حزب «روياي گرجي» قانوني الهام گرفته از روسيه براي محدودسازي جامعه مدني تصويب و مذاكرات پيوستن به اتحاديه اروپا را متوقف کرد. سرنوشت مولداوي نيز همچنان در حالت تعليق قرار دارد: در انتخابات رياستجمهوري سال گذشته، نامزد مورد حمايت مسكو به زحمت شكست خورد و اكنون گروههاي وابسته به روسيه در تلاشند تا پيش از انتخابات پارلماني سپتامبر آينده متحد شوند. برخلاف تصور طرد روسيه از زيرساختهاي ترانزيتي جديد منطقه، اين كشور در برخي از اين پروژهها مشاركت دارد و از آنها بهره ميبرد. براي مثال با وجود تلاش قزاقستان براي افزايش صادرات هيدروكربن به اروپا، دولت اين كشور در ژوئن، ساخت اولين نيروگاه هستهاياش را به شركت دولتي روساتم (Rosatom) واگذار كرد. همچنين روسيه با جمهوري آذربايجان و ايران براي توسعه مسير ترانزيتي بينالمللي شمال-جنوب همكاري ميكند؛ مسيري كه از طريق راهآهن، جاده و دريا، روسيه را به اقيانوس هند و از طريق جمهوري آذربايجان، هند و ايران متصل ميسازد. سه كشوري كه هيچ يك روسيه را به دليل حمله به اوكراين تحريم نكردهاند. جايگاه مركزي جمهوري آذربايجان در اين مسير و نيز در «كريدور مياني» (Middle Corrido ) نشاندهنده راهبرد بسياري از كشورهاي منطقه است: آنها به جاي انتخاب روسيه يا غرب در پي بهرهبرداري از فرصتهاي ناشي از رقابت قدرتهاي بزرگ هستند.
درباره منطق برد - برد
استروب تالبوت، معاون وقت وزارت خارجه ايالاتمتحده، در سخنرانياي در دانشگاه جان هاپكينز در سال ۱۹۹۷ اعلام كرد كه امريكا ميخواهد «تمام بازيگران مسوول در قفقاز و آسياي مركزي برنده باشند» نه اينكه اين منطقه مانند بازي بزرگ قرن نوزدهم، به ميدان رقابت قدرتهاي بزرگ تبديل شود. تحولات سه سال گذشته، اوراسياي پساشوروي را يك گام ديگر به تحقق اين چشمانداز نزديكتر كرده است؛ حتي با وجود دگرگونيهاي شديد در جهان و در سياست خارجي ايالاتمتحده. امروز، قفقاز و آسياي مركزي هنوز در حاشيه راهبرد كلي امريكا قرار دارند، بهويژه با چرخش تمركز واشنگتن به هند- اقيانوس آرام و تمايل آشكار رييسجمهور ترامپ به پذيرش مناطق نفوذ قدرتهاي بزرگ. با اين حال، دولت ترامپ توجه نسبياي به اين منطقه داشته است؛ براي نمونه در جريان مذاكرات اخير ميان ارمنستان و جمهوري آذربايجان، تام باراك، سفير ايالاتمتحده در تركيه پيشنهاد كرد كه يك شركت خصوصي امريكايي مديريت مسير اتصال سرزمين اصلي آذربايجان به نخجوان از طريق ارمنستان را برعهده بگيرد. ايده واگذاري مديريت اين مسير به يك طرف ثالث بيطرف پيشتر نيز مطرح شده بود، اما درباره اظهارات باراك بايد گفت كه اين نخستينباري است كه يك مقام امريكايي به صراحت پيشنهاد نقشآفريني واشنگتن را مطرح كرد. يك راهبرد منطقهاي جامعتر ميتواند به دولت امريكا كمك كند تا به منابع انرژي دسترسي يابد و رقباي ژئوپليتيكي خود را مهار كند، بدون آنكه خود را متعهد به حضور سنگين نظامي جديدي سازد.
البته روشن است كه ايالاتمتحده احتمالا بازيگر مركزي در تحولات درون اوراسيا نخواهد بود، اما ميتواند و بايد اتحاديه اروپا، تركيه و ديگر شركا و متحدان را به حفظ حضور فعال در اين منطقه تشويق كند. همچنين واشنگتن ميتواند به روندهاي در حال شكلگيري كمك كند. ايالاتمتحده بايد به طور محرمانه دولتهاي قفقاز جنوبي و آسياي مركزي را به همكاري منطقهاي بيشتر ترغيب كند؛ در صورت درخواست، اين بازيگر قادر است در فرآيندهاي توافقي منطقهاي نقش ايفا كند، ولي در ساير موارد بايد اجازه بدهد بازيگران محلي هدايت امور را در دست بگيرند. امريكا همچنين ميتواند با كشورهاي منطقه براي كاهش موانع تجاري و تسهيل حضور شركتهاي غربي -ازجمله شركتهاي امريكايي- در پروژههاي جديد انرژي، زيرساخت و مواد معدني حياتي همكاري كند. چنين توافقهايي در حوزه تجارت و سرمايهگذاري بايد محور نشست بعدي «كنفرانس وزراي گروه پنج» باشد؛ نشست سالانهاي كه از سال ۲۰۱۵ ميان وزراي خارجه ايالاتمتحده و كشورهاي آسياي مركزي برگزار ميشود. تنها يكبار -در سال ۲۰۲۳ - نسخهاي از اين نشست در سطح روسايجمهور برگزار شده است؛ دولت ترامپ بايد مسووليت برگزاري نشست بعدي در اين سطح را برعهده بگيرد. پيش از هر چيز، ايالاتمتحده بايد بپذيرد كه با كشورهاي درون اوراسيا درباره هدف يا اهدافي كليدي سهيم است. نظامهاي سياسي داخلي اين كشورها ممكن است همسو با خواست و ارزشهاي واشنگتن نباشد و بسياري از آنها خواهان روابط سازنده با مسكو، پكن يا تهران خواهند بود -كه باتوجه به موقعيت جغرافياييشان، چندان هم انتخابي ندارند. با اين حال، اين كشورها و مردم آنها در برابر تلاشهاي كرملين براي الحاق مجددشان به حوزه نفوذ بازسازيشده روسيه مقاومت خواهند كرد. براي ايالاتمتحده، جلوگيري از سلطه روسيه يا ساير قدرتهاي تجديدنظرطلب بر اين منطقه، در گرو حمايت از تلاش كشورهاي اوراسياي پساشوروي براي گسترش و تنوعبخشي به روابط اقتصادي و سياسيشان است، حتي اگر اين تلاشها هميشه مطابق ميل واشنگتن نباشند، اما در مجموع به منطقهاي آزادتر و بازتر كمك ميكنند و همين امر با منافع راهبردي ايالاتمتحده همراستا است.
كارشناس مسائل روسيه و اوراسيا فعال در مركز مطالعات استراتژيك و بينالملل