• 1404 سه‌شنبه 7 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6103 -
  • 1404 سه‌شنبه 7 مرداد

ديپلماسي نفتي اردوغان بازآفريني نقش تركيه در معادلات انرژي منطقه

اميرحسين ابراهيمي

تصميم اخير رجب طيب اردوغان براي لغو توافقنامه ۵۲ ساله صادرات نفت با عراق، در حالي اتخاذ شده كه آنكارا همزمان پيشنهادي جامع براي گسترش همكاري‌هاي انرژي به بغداد ارايه داده است. اين حركت دوگانه كه ظاهرا متناقض به نظر مي‌رسد، در واقع بازتابي از استراتژي پيچيده‌تر اردوغان براي بازآفريني نقش تركيه در نقشه انرژي خاورميانه است؛ استراتژي‌اي كه ريشه در كشف ميادين نفتي گابار و تحولات ژئوپليتيك منطقه دارد.

از كشف گابار تا ابتكار عمل منطقه‌اي
كشف ذخاير يك ميليارد بشكه‌اي نفت در منطقه گابار تركيه در سال ۲۰۲۳، فراتر از يك دستاورد اقتصادي، نقطه عطفي در محاسبات راهبردي آنكارا محسوب مي‌شود. اين كشف كه توليد روزانه آن به ۸۱ هزار بشكه رسيده، براي نخستين‌بار به تركيه اين امكان را داده كه از جايگاه صرف عبور انرژي به سوي نقش توليدكننده و تنظيم‌گر بازار منطقه‌اي حركت كند.
تحليلگران منطقه‌اي معتقدند كه كشف گابار، آنكارا را قادر ساخته تا با اعتماد به نفس بيشتري وارد مذاكرات انرژي شود. اين ذخاير كه پتانسيل افزايش توليد روزانه به ۱۰۰ هزار بشكه را دارند، اگرچه در مقايسه با ذخاير منطقه‌اي ناچيز به نظر مي‌رسند، اما از منظر ژئوپليتيك، كارت بازي قدرتمندي در دست اردوغان قرار داده‌اند.
لغو توافقنامه نفتي عراق كه قرار است از جولاي ۲۰۲۶ اجرايي شود، نبايد صرفا واكنشي به حكم دادگاه بين‌المللي تلقي شود كه تركيه را به پرداخت ۱.۵ ميليارد دلار خسارت ملزم كرده است. اين تصميم، جزيي از استراتژي كلان‌تر آنكارا براي بازتعريف نقش خود در زنجيره ارزش انرژي منطقه است.
پيشنهاد جديد تركيه كه شامل همكاري در زمينه‌هاي نفت، گاز، پتروشيمي و برق شده، حاكي از تلاش آنكارا براي تبديل خط لوله كركوك-جيهان از يك زيرساخت عبوري ساده به يك شبكه چندمنظوره انرژي است. اين رويكرد، همسو با طرح بلندپروازانه «جاده توسعه» است كه قرار است بصره را از طريق تركيه به اروپا متصل كند.

محاسبات اقتصادي پشت سياست
از منظر اقتصادي، تحركات اخير تركيه منطق روشني دارد. هزينه انتقال نفت از طريق خط لوله جيهان بين ۱۷ تا ۲۰ دلار به ازاي هر بشكه است، در حالي كه هزينه صادرات از طريق خليج‌فارس تنها ۶۰ سنت است. اين تفاوت قيمت، عراق را به سوي گزينه‌هاي جنوبي سوق داده، اما تركيه تلاش مي‌كند با ارايه خدمات متنوع‌تر و ايجاد ارزش افزوده، اين معادله را به نفع خود تغيير دهد.
نمونه عيني اين استراتژي در قراردادهاي گاز اخير تركيه ديده مي‌شود. آنكارا در ژانويه ۲۰۲۳ قراردادي ۱۳ ساله با بلغارستان امضا كرد كه بر اساس آن سالانه ۱.۵ ميليارد مترمكعب گاز صادر مي‌كند. همچنين با مجارستان توافق صادرات ۳۰۰ ميليون مترمكعبي براي سال ۲۰۲۴ را نهايي كرده است. اين قراردادها كه براي نخستين‌بار تركيه را به صادركننده گاز تبديل كرده‌اند، نمونه‌اي از تحول مدل كسب‌وكار آنكارا از «عبور صرف» به «هاب انرژي فعال» محسوب مي‌شوند.
آنكارا ديگر تنها به درآمدهاي ترانزيت نفت وابسته نيست. كشف گابار و ذخاير گاز درياي سياه، تركيه را قادر ساخته تا در اين مدل جديد، نه تنها انرژي عبور دهد، بلكه آن را پردازش، ذخيره‌سازي و حتي بازتوزيع كند.

ابعاد منطقه‌اي و محدوديت‌ها
استراتژي انرژي تركيه، در بافت وسيع‌تر رقابت قدرت‌هاي منطقه‌اي قرار مي‌گيرد. آنكارا در حالي تلاش مي‌كند جايگاه خود را تقويت كند كه با رقابت شديد عربستان و امارات در حوزه انرژي‌هاي تجديدپذير و هيدروژن مواجه است. پروژه نيوم عربستان و سرمايه‌گذاري‌هاي كلان امارات در انرژي پاك، نشان‌دهنده تحول عميق بازار انرژي منطقه است.
از سوي ديگر، چالش‌هاي امنيتي كردستان عراق كه شاهد حملات پهپادي متعدد به ميادين نفتي بوده، نشان مي‌دهد كه زيرساخت‌هاي انرژي در منطقه همچنان آسيب‌پذير هستند. اين واقعيت، تركيه را بر آن داشته تا به دنبال مسيرهاي جايگزين باشد كه از جمله آنها مي‌توان به اتصال ميادين جنوب عراق اشاره كرد.

تاثيرات بر ايران و موازنه منطقه‌اي
تحركات تركيه در حوزه انرژي، پيامدهاي مستقيمي براي جمهوري اسلامي ايران به همراه دارد. تقويت نقش آنكارا به عنوان هاب انرژي، از يك طرف رقيبي براي نقش ترانزيتي ايران به شمار مي‌رود و از طرف ديگر، فرصت‌هايي براي همكاري ايجاد مي‌كند. پروژه خط لوله نخجوان كه اخيرا بين تركيه و آذربايجان توافق شده، نمونه‌اي از اين دوگانگي است.
براي جمهوري اسلامي ايران كه خود درگير مذاكرات پيچيده انرژي و تحريم‌هاست، موفقيت تركيه در تبديل شدن به هاب انرژي هم تهديد و هم الهام محسوب مي‌شود. ايران با ذخاير عظيم گاز جنوب پارس و موقعيت ژئواستراتژيك منحصربه‌فرد خود، پتانسيل بازي در سطح مشابه را دارد، اما محدوديت‌هاي سياسي و تحريم‌ها مانع بهره‌برداري كامل از اين ظرفيت شده‌اند.
نمونه عملي اين چالش در پروژه‌هاي انرژي منطقه نمايان است. در حالي كه امارات با شركت مسدر در حال سرمايه‌گذاري ميلياردي در پروژه‌هاي هيدروژن مصر است و تركيه شراكت‌هاي انرژي جديد ايجاد مي‌كند، ايران در قفس تحريم‌ها محصور مانده است و امكان نقش‌آفريني در شرايط نوين خاورميانه را ندارد.

چشم‌انداز آينده و عوامل تعيين‌كننده
موفقيت استراتژي انرژي تركيه به چندين عامل كليدي بستگي دارد؛ نخست، توانايي آنكارا در جذب سرمايه‌گذاري بين‌المللي براي توسعه زيرساخت‌هاي انرژي. دوم، ثبات امنيتي منطقه كه براي تداوم جريان انرژي ضروري است. سوم، تحولات بازار جهاني انرژي كه با گذار به سوي انرژي‌هاي پاك، قواعد بازي را تغيير مي‌دهد.
نكته مهم اينكه تركيه در تلاش است استراتژي خود را با ترندهاي جهاني انرژي هماهنگ سازد. سرمايه‌گذاري در انرژي‌هاي تجديدپذير و برنامه‌ريزي براي انتقال هيدروژن نشان مي‌دهد كه آنكارا قصد ندارد تنها به هيدروكربن‌ها وابسته بماند. اين رويكرد، درس مهمي براي كشورهاي نفتي منطقه محسوب مي‌شود.

نتيجه‌گيري: درس‌هايي براي ايران
ديپلماسي نفتي رجب طيب اردوغان، فراتر از تاكتيك‌هاي كوتاه‌مدت، بازتابي از استراتژي بلندمدت تركيه براي تقويت جايگاه منطقه‌اي خود است. كشف گابار و تحولات ژئوپليتيك منطقه، فرصتي تاريخي براي كشور تركيه فراهم آورده تا از نقش عبوري به سوي محوريت انرژي حركت كند.

درس‌هاي عملي براي سياستگذار ايراني
اول، ضرورت تنوع‌بخشي مدل انرژي: تجربه تركيه نشان مي‌دهد كه كشورهاي داراي ذخاير انرژي نبايد تنها به صادرات خام اكتفا كنند. ايران با ذخاير عظيم جنوب پارس و موقعيت استراتژيك خود، مي‌تواند از مدل «هاب انرژي فعال» تركيه الهام بگيرد. اين امر مستلزم سرمايه‌گذاري در زيرساخت‌هاي پردازش، ذخيره‌سازي و بازتوزيع است.
دوم، اهميت زمانبندي در ديپلماسي انرژي: آنكارا در برهه‌اي كه اروپا به دنبال جايگزين گاز روسي است و كشورهاي منطقه درگير تحولات انرژي‌اند، موقعيت خود را تقويت كرده است. جمهوري اسلامي ايران بايد از فرصت‌هايي مانند كاهش تنش‌هاي منطقه‌اي و نياز جهان به انرژي پاك، براي بازگشايي كانال‌هاي ديپلماتيك استفاده كند.
سوم، ضرورت همگرايي منطقه‌اي: موفقيت پروژه‌هاي انرژي تركيه، مبتني بر همكاري با كشورهاي همسايه است. ايران مي‌تواند از ظرفيت‌هاي همكاري با عراق، پاكستان و كشورهاي آسياي مركزي براي ايجاد كريدورهاي انرژي منطقه‌اي بهره‌برداري كند. پروژه انتقال گاز به پاكستان و هند، نمونه‌اي از اين امكان‌هاست. چهارم، اهميت انرژي‌هاي پاك: تركيه همزمان با توليد هيدروكربن، در انرژي‌هاي تجديدپذير سرمايه‌گذاري مي‌كند. ايران با پتانسيل بالاي انرژي خورشيدي و بادي مي‌تواند در عصر انتقال انرژي، از موقعيت پيشرو و بهتري برخوردار باشد.
پنجم، ضرورت ديپلماسي اقتصادي: تركيه توانسته است حتي در شرايط تنش سياسي، روابط اقتصادي خود را حفظ و گسترش دهد. جمهوري اسلامي ايران نيز بايد بتواند سياست و اقتصاد را تا حد امكان از هم تفكيك و از انرژي به عنوان ابزار نرم‌افزاري ديپلماسي استفاده كند و بتواند ارتباطات اقتصادي را با همسايگان گسترش دهد و ضريب بهره‌وري اقتصادي خود را افزايش دهد.

چشم‌انداز راهبردي
اين تحول، نه تنها بر موازنه قدرت منطقه‌اي تاثير مي‌گذارد، بلكه الگويي براي ساير كشورهاي منطقه از جمله جمهوري اسلامي ايران ارايه مي‌دهد. در عصري كه انرژي به مهم‌ترين ابزار ديپلماسي تبديل شده، كشورهايي كه بتوانند از ذخاير انرژي خود فراتر از صادرات ساده استفاده كنند، برنده نهايي رقابت ژئوپليتيك خواهند بود. براي جمهوري اسلامي ايران، موفقيت يا شكست در اين حوزه، نه تنها آينده اقتصادي كشور، بلكه جايگاه آن در نظم نوين انرژي جهاني را تعيين خواهد كرد. زمان مناسب براي عمل، همين الان است؛ قبل از اينكه ديگران بازار را در اختيار بگيرند و ايران از قطار تحولات انرژي جهاني عقب بماند.
پژوهشگر روابط بين‌الملل

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون