راهحل دو دولت و مسووليت تاريخي ايران
بهمن اكبري
با گذشت بيش از هفتاد سال از بحران فلسطين، راهحل «تشكيل دو دولت در يك سرزمين» بار ديگر در كانون توجه قدرتهاي اروپايي و جهان اسلام قرار گرفته است. در حالي كه ايران در گذشته اين راهحل را رد كرده بود، تحولات اخير از جمله به رسميت شناختن كشور فلسطين از سوي فرانسه و حمايت كشورهاي اسپانيا، ايرلند و عربستان سعودي، زمينهاي تازه براي بازيگري سازنده جمهوري اسلامي ايران در فرآيند صلح فراهم كرده است. اين يادداشت مقاله با مروري بر سير تاريخي موضع ايران، پيامدهاي عمليات ۷ اكتبر و تحول در مواضع اروپا و جهان عرب، به ضرورت بازنگري در سياست خارجي ايران در زمينه فلسطين ميپردازد و بر لزوم ايفاي نقش فعال ايران در مسير احياي حقوق ملت فلسطين تاكيد ميكند. ايران همواره از مدافعان سرسخت «آرمان نجات فلسطين» بوده و سياست رسمي آن مبتني بر نابودي رژيم صهيونيستي و حمايت از يكپارچگي فلسطين تاريخي است. با اين حال، تحولات ميداني پس از عمليات ۷ اكتبر ۲۰۲۳ و واكنش سنگين اسراييل به آن، شرايط جديدي را پديد آورده است كه بازنگري در راهبردها را ضروري ميسازد. در اين ميان، موضع جديد فرانسه و استقبال كشورهاي مهم اروپايي و عربي از به رسميت شناختن كشور مستقل فلسطين، فصل نويني را در ديپلماسي فلسطيني رقم زده است. پرسش اين است: آيا ايران ميتواند بدون عدول از اصول خود، در اين مسير نقشآفريني موثري داشته باشد؟ براي پاسخ به اين پرسش به نكاتي اشاره ميشود:
۱- رويكرد تاريخي ايران نسبت به راهحل دو دولتي: موضع ايران از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، همواره مبتني بر رد مشروعيت رژيم صهيونيستي و مخالفت با هرگونه سازش، از جمله راهحل دو دولتي بوده است. رهبر انقلاب اسلامي بارها تاكيد كردهاند كه تنها راه عادلانه، رجوع به آراي همه ساكنان اصلي فلسطين است. با اين حال، مخالفت ايران بيشتر با نسخههاي تحميلي و ناقص از راهحل دو دولت بوده است، نه با اصل اعطاي حق حاكميت به فلسطينيان.
۲- تحولات پس از عمليات ۷ اكتبر و پيامدهاي آن: عمليات «توفان الاقصي» كه به درگيري بيسابقه بين مقاومت فلسطين و رژيم اسراييل انجاميد در كوتاهمدت بارقهاي از اميد براي مقاومت بود؛ اما در ادامه به بهانهاي براي جنايات جنگي و نسلكشي اسراييل در غزه تبديل شد. به تعبير نگارنده، اين عمليات «فرصت مغتنم راهحل دو دولت را ضايع كرد» و به اسراييل امكان داد تا با حمايت غرب، از «گفتمان مقاومت» به عنوان «تهديدي براي صلح» بهرهبرداري كند.
۳- تحول در مواضع فرانسه و اتحاديه اروپا: در جولاي ۲۰۲۵، امانوئل ماكرون، رييسجمهور فرانسه اعلام كرد كه كشورش قصد دارد فلسطين را به عنوان يك كشور مستقل به رسميت بشناسد. اين موضعگيري با استقبال گرم از سوي اسپانيا، ايرلند و عربستان سعودي همراه شد. بهويژه، نخستوزير اسپانيا تاكيد كرد كه اين تصميم «در تقابل با سياستهاي نابودگر نتانياهو» اتخاذ شده است و بايد در راستاي تحقق راهحل دو دولتي حمايت شود. كشورهاي ديگري همچون نروژ، سوئد، مجارستان، قبرس و جمهوريهاي اروپاي شرقي نيز در اين روند مشاركت دارند.
۴- فرصتي براي ابتكار ايران در ديپلماسي منطقهاي: اينك شرايطي تاريخي پديد آمده است كه جهان اسلام ميتواند از حمايت اروپا در تشكيل كشور فلسطيني بهرهبرداري كند.
اگر ايران بتواند با هوشمندي، از موضع اصولي خود در حمايت از ملت فلسطين، در مسير تاسيس كشوري مستقل در غزه و كرانه باختري مشاركت كند، هم مانع انزواي خود در تحولات منطقهاي خواهد شد و هم ميتواند در آينده سياسي فلسطين، حضوري موثر داشته باشد. اين موضع، نه تنها با اصول اسلامي در تضاد نيست، بلكه ميتواند در قالب گفتمان «حق تعيين سرنوشت ملتها» تقويت شود.
۵- مخالفت امريكا و چشمانداز تقابل در ديپلماسي چندجانبه: با وجود گشايشهاي اخير در مواضع اروپا و برخي كشورهاي عربي براي به رسميت شناختن كشور فلسطين، ايالات متحده امريكا همچنان بر مخالفت قاطع خود با اين روند اصرار دارد. «ماركو روبيو»، وزير امور خارجه امريكا، روز پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴ اعلام كرد كه واشنگتن قويا با طرح امانوئل ماكرون براي به رسميت شناختن كشور فلسطيني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد مخالف است. اين موضعگيري نشانگر تداوم راهبرد امريكا در حمايت بيقيد و شرط از رژيم صهيونيستي و مخالفت با هرگونه مسير مستقل براي تحقق راهحل دو دولتي است. مخالفت امريكا، هرچند موانعي جدي در مسير حقوق مردم فلسطين ايجاد ميكند، اما در عين حال نشانگر اهميت حياتي كنشگري كشورهاي مستقل و جهان اسلام است در «ائتلافسازي بينالمللي نوين».
در اين مسير نقش ايران ميتواند تعيينكننده باشد؛ بهويژه اگر با درك دقيق از موازنههاي نوين قدرت، از ظرفيت «ديپلماسي چندجانبه» بهره گيرد و در كنار كشورهاي اروپايي و عربي خواهان عدالت، ابتكار سياسي جديدي را سامان دهد. در پايان تصريح ميكنم؛ احياي راهحل دو دولت، بهويژه پس از جنايات فاجعهبار رژيم صهيونيستي در غزه و ضرورت حفظ حقوق انساني مردم مظلوم غزه، اكنون به يك مطالبه بينالمللي تبديل شده است. سكوت يا بيتفاوتي ايران در اين مرحله، به منزله از دست رفتن فرصت تاريخي براي نقشآفريني در يكي از مهمترين مسائل جهان اسلام خواهد بود. نويسنده بر اين باور است كه جمهوري اسلامي ايران ميتواند با حفظ اصول خود، از طريق «مشاركت فعال» در مسير ديپلماسي جديد، حمايت از تشكيل كشور فلسطين را ابراز كند، مشروط بر آنكه اين اقدام ناقض حقوق تاريخي مردم فلسطين و ساكنان اصيل سرزمين مقدس نباشد.