• 1404 جمعه 10 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6105 -
  • 1404 پنج‌شنبه 9 مرداد

عصر شهروندي

محمود فاضلي

 از زمان قاجار كه ايران در رويارويي با غرب قرار گرفت، تفاوت جامعه سنتي با جامعه مدرسين و صنعتي اروپا به ويژه براي دانشجويان، تجار و مسافران ايراني در غرب، بسيار مشهود و ملموس شد. پس از بازگشت آنها به ايران و تلاش براي تغييرات اساسي در كشور، يك پرسش اساسي و مبنايي براي آنها پيش آمد و آن اينكه براي گذار از جامعه سنتي به جامعه مدرن و توسعه يافته «چه بايد كرد؟»؛ پرسشي كه هنوز هم اصلي‎ترين و مبنايي‎ترين پرسش كشور ماست، يعني هنوز راه را به درستي نيافته‎ايم.
اين پرسش اساسي، به صورت‎هاي مختلف طرح مي‎شود؛ چه بايد كرد؛ از كجا آغاز كنيم؛ چگونه از سنت به مدرنيته برسيم، چگونه به راه توسعه برويم؟ به اين پرسش اساسي، پاسخ‎هاي مختلفي داده شد كه عبارتند از: بايد كاملا غربي شويم، بايد به خويشتن اسلامي خود بازگرديم، بايد اقتصاد را زيربنا بدانيم و به راه سوسياليسم برويم، بايد از اين وضعيت گذر كنيم و به دموكراسي دست يابيم، بايد با پرچم سلطنت به تمدن برسيم، بايد ميان ارزش‎هاي ملي، ديني و تجدد، تلفيق ايجاد كنيم، بايد با عقلانيت (نظم‎گرايي، برنامه‎ريزي، محاسبه‌گري و...) به توسعه دست يابيم.
مشكل اصلي بيشتر اين پيشنهادها و ديدگاه‎ها آن است كه آنها در اساس و پايه، ميانشان تفاوت و تعارض است، نه اينكه در فروع و مسائل غيرپايه ميانشان تفاوت و تعارض باشد به همين دليل، هم ميان رهبران اين ديدگاه‎ها، ناسازگاري و دشمني است و هم ميان پيروانشان در متن جامعه. در صورتي كه اجماع يك ملت در مباحث پايه‎اي، مهم‎ترين شرط همبستگي ملي و توسعه پايدار است. 
با اين همه كتاب و نوشته، جامعه هنوز پاسخ روشن، جامع و مستدلي دريافت نكرده و اقناع نشده است، و اگر به پاسخي اعتماد كرده و با انقلاب، تغيير اساسي ايجاد كرده، ناكارآمدي آن را در عمل ديده است. به هر حال ملت همچنان بي‌صبرانه منتظر پاسخ يا پيشنهاد درخور و شايسته براي «چه بايد كرد» است. پاسخ به اين پرسش اساسي، با ارايه يك نقشه راه، در حد يك اعلاميه يا مانيفست به يك قانون اساسي نيست كه يك ملت به يك‌باره به آن اعتماد كرده و به دنبال مطالبه آن باشد، سپس آن را در كشور پياده كند و به سرعت باد وارد عرصه گذار به توسعه شود، بلكه نيازمند يك كتاب يا چند ده كتاب در تبيين و تشريح آن «نقشه راه» است.
پرسش «چه بايد كرد؟» گرچه به ظاهر ساده به نظر مي‎رسد، اما بي‎ترديد در پاسخ آن بايد، همه حوزه‎هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي را درنورديد تا از درون آنها اصلي‎هايي جامع، مستدل و كارگشا استخراج كرد كه، هم بسترساز مطمئن گذار به توسعه باشد و هم با مزاج فرهنگي- سياسي مردم ما سازگار باشد. نويسنده براي درك بهتر از «عصر شهروندي» به سراغ تاريخ رفته و كليت تاريخ را به چهار دوره تقسيم كرده است: 
1- عصر اساطير محور (عصر ماقبل باستان) 
2- عصر فرهنگ محور (باستان) 
3- عصر دولت محور (ملي گرايي پس از رنسانس) 
4- عصر شهروند محور (معاصر) 
وطن، هم وطن و دموكراسي، مصالح اصلي تشكيل‌دهنده نظام شهروندي و توسعه پايدارند. به همين دليل تمام شهروندان بايد اين سه اصل مهم را بياموزند. همانطوري كه تحصيل بر تمام فرزندان يك كشور لازم است، آموختن اين سه «درس ملي» نيز براي همه شهروندان ضرورت دارد. در جامعه شهروندمحور، ميان مردم، اين سه اصل مشترك و مبنايي است.
فصل اول كتاب «عصر شهروندي» نوشته آقاي «شعبان رستمي» كه در 104 صفحه از سوي انتشارات كوير منتشر شده با عنوان «تجربه تاريخ زيست اجتماعي» به‌طور اختصار به سه دوره «اساطير محور، فرهنگ محور و دولت محور» مي‎پردازد. هدف از پرداختن به اين سه دوره، صرفا جنبه پيش‌زمينه‎اي براي ورود به بحث اصلي يا همان نظام شهروندي يا جامعه شهروندمحور بوده است. به همين دليل، براي پرداختن به اين سه دوره، علاوه بر شرح مختصر، از منابع معتبر هم استفاده شده است. 
در فصل دوم با عنوان «عصر شهروندي: جامعه شهروندمحور» به موضوع شهروند، انسان سياسي هوشيار، نظام‎مندي جامعه شهروندي، استقلال سياسي وطن و حفظ تماميت ارضي وطن پرداخته است. در گفتار سوم اين فصل اصل موضوعاتي همچون حاكميت مردم، اصول نه گانه دموكراسي، نهادهاي حكومتي، نهادهاي مدني دموكراتيك، اخلاق و مسووليت شهروندي» و در گفتار چهارم «تفاوت‎هاي ديني، قومي و حزبي» مورد بررسي قرار گرفته است. از زمان قاجار كه ايران در رويارويي با غرب قرار گرفت، تفاوت جامعه سنتي با جامعه مدرسين و صنعتي اروپا به ويژه براي دانشجويان، تجار و مسافران ايراني در غرب، بسيار مشهود و ملموس شد. پس از بازگشت آنها به ايران و تلاش براي تغييرات اساسي در كشور، يك پرسش اساسي و مبنايي براي آنها پيش آمد و آن اينكه براي گذار از جامعه سنتي به جامعه مدرن و توسعه يافته «چه بايد كرد؟»؛ پرسشي كه هنوز هم اصلي‎ترين و مبنايي‎ترين پرسش كشور ماست، يعني هنوز راه را به درستي نيافته‎ايم.

اين پرسش اساسي، به صورت‎هاي مختلف طرح مي‎شود؛ چه بايد كرد؛ از كجا آغاز كنيم؛ چگونه از سنت به مدرنيته برسيم، چگونه به راه توسعه برويم؟ به اين پرسش اساسي، پاسخ‎هاي مختلفي داده شد كه عبارتند از: بايد كاملا غربي شويم، بايد به خويشتن اسلامي خود بازگرديم، بايد اقتصاد را زيربنا بدانيم و به راه سوسياليسم برويم، بايد از اين وضعيت گذر كنيم و به دموكراسي دست يابيم، بايد با پرچم سلطنت به تمدن برسيم، بايد ميان ارزش‎هاي ملي، ديني و تجدد، تلفيق ايجاد كنيم، بايد با عقلانيت (نظم‎گرايي، برنامه‎ريزي، محاسبه‌گري و...) به توسعه دست يابيم.
مشكل اصلي بيشتر اين پيشنهادها و ديدگاه‎ها آن است كه آنها در اساس و پايه، ميانشان تفاوت و تعارض است، نه اينكه در فروع و مسائل غيرپايه ميانشان تفاوت و تعارض باشد به همين دليل، هم ميان رهبران اين ديدگاه‎ها، ناسازگاري و دشمني است و هم ميان پيروانشان در متن جامعه. در صورتي كه اجماع يك ملت در مباحث پايه‎اي، مهم‎ترين شرط همبستگي ملي و توسعه پايدار است. 
با اين همه كتاب و نوشته، جامعه هنوز پاسخ روشن، جامع و مستدلي دريافت نكرده و اقناع نشده است، و اگر به پاسخي اعتماد كرده و با انقلاب، تغيير اساسي ايجاد كرده، ناكارآمدي آن را در عمل ديده است. به هر حال ملت همچنان بي‌صبرانه منتظر پاسخ يا پيشنهاد درخور و شايسته براي «چه بايد كرد» است. پاسخ به اين پرسش اساسي، با ارايه يك نقشه راه، در حد يك اعلاميه يا مانيفست به يك قانون اساسي نيست كه يك ملت به يك‌باره به آن اعتماد كرده و به دنبال مطالبه آن باشد، سپس آن را در كشور پياده كند و به سرعت باد وارد عرصه گذار به توسعه شود، بلكه نيازمند يك كتاب يا چند ده كتاب در تبيين و تشريح آن «نقشه راه» است.
پرسش «چه بايد كرد؟» گرچه به ظاهر ساده به نظر مي‎رسد، اما بي‎ترديد در پاسخ آن بايد، همه حوزه‎هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي را درنورديد تا از درون آنها اصلي‎هايي جامع، مستدل و كارگشا استخراج كرد كه، هم بسترساز مطمئن گذار به توسعه باشد و هم با مزاج فرهنگي- سياسي مردم ما سازگار باشد. نويسنده براي درك بهتر از «عصر شهروندي» به سراغ تاريخ رفته و كليت تاريخ را به چهار دوره تقسيم كرده است: 
1- عصر اساطير محور (عصر ماقبل باستان) 
2- عصر فرهنگ محور (باستان) 
3- عصر دولت محور (ملي گرايي پس از رنسانس) 
4- عصر شهروند محور (معاصر) 
وطن، هم وطن و دموكراسي، مصالح اصلي تشكيل‌دهنده نظام شهروندي و توسعه پايدارند. به همين دليل تمام شهروندان بايد اين سه اصل مهم را بياموزند. همانطوري كه تحصيل بر تمام فرزندان يك كشور لازم است، آموختن اين سه «درس ملي» نيز براي همه شهروندان ضرورت دارد. در جامعه شهروندمحور، ميان مردم، اين سه اصل مشترك و مبنايي است.
فصل اول كتاب «عصر شهروندي» نوشته آقاي «شعبان رستمي» كه در 104 صفحه از سوي انتشارات كوير منتشر شده با عنوان «تجربه تاريخ زيست اجتماعي» به‌طور اختصار به سه دوره «اساطير محور، فرهنگ محور و دولت محور» مي‎پردازد. هدف از پرداختن به اين سه دوره، صرفا جنبه پيش‌زمينه‎اي براي ورود به بحث اصلي يا همان نظام شهروندي يا جامعه شهروندمحور بوده است. به همين دليل، براي پرداختن به اين سه دوره، علاوه بر شرح مختصر، از منابع معتبر هم استفاده شده است. 
در فصل دوم با عنوان «عصر شهروندي: جامعه شهروندمحور» به موضوع شهروند، انسان سياسي هوشيار، نظام‎مندي جامعه شهروندي، استقلال سياسي وطن و حفظ تماميت ارضي وطن پرداخته است. در گفتار سوم اين فصل اصل موضوعاتي همچون حاكميت مردم، اصول نه گانه دموكراسي، نهادهاي حكومتي، نهادهاي مدني دموكراتيك، اخلاق و مسووليت شهروندي» و در گفتار چهارم «تفاوت‎هاي ديني، قومي و حزبي» مورد بررسي قرار گرفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون