چرا آمد؟ چرا رفت؟
«بن يدر» نام بزرگ براي حراج ارز و آبروي فوتبال ايران
در آستانه شروع فصل بيست و پنجم ليگ برتر فوتبال ايران و در حالي كه شور و هيجان براي آغاز رقابتها در ميان هواداران و تيمها در حال اوجگيري است، خبري نااميدكننده از باشگاه سپاهان به گوش ميرسد كه بار ديگر سايه سنگين سوءمديريت، عدم نظارت كافي و هدررفت منابع مالي را بر سر فوتبال كشورمان گسترده است.
سه بازيكن خارجي اين تيم، بن يدر، دابو و كامارا كه با وعدههاي بزرگ و هزينههاي گزاف به اصفهان آمده بودند، پيش از شروع فصل جديد از جمع طلاييپوشان جدا شدهاند. اين اتفاق، نه تنها براي هواداران سپاهان كه براي كل فوتبال ايران سوالات جدي و تلخي را مطرح ميكند.
اما مهمترين بخش اين ماجرا، جذب بازيكناني با مبالغ نجومي است كه نه تنها بازدهي مورد انتظار را ندارند، بلكه حضورشان حواشي گستردهاي را به دنبال دارد. نمونه بارز آن، «وسام بن يدر» است. بازيكن فرانسوي كه پروندهاي پر از ابهام و حواشي اخلاقي داشت؛ اتهامات تجاوز و خشونت او در فرانسه، پيش از آمدنش به ايران، در رسانههاي بينالمللي بازتاب وسيعي پيدا كرده بود. با اين حال، مسوولان باشگاه سپاهان، با چشمپوشي بر اين مسائل و ناديده گرفتن بدنامي احتمالي براي فوتبال ايران، تصميم به جذب او گرفتند.
سوال اينجاست كه چرا بايد براي آوردن بازيكني با چنين سابقه كيفري و اخلاقي كه قطعا آبروي فوتبال كشور را زير سوال ميبرد، هزينهاي گزاف پرداخت شود؟ آيا ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي در فوتبال ما تا اين حد بياهميت شدهاند كه صرفا براي يك «اسم» حاضر به پرداخت هر قيمتي باشيم؟ اوضاع وقتي بغرنجتر ميشود كه بدانيم بن يدر، با آن همه جنجال و پول هنگفتي كه دريافت كرد تنها نيم فصل در ايران حضور داشت و سپس جدا شد! از آن بدتر در همان نيمفصل هم نتوانست كامل بازي كند.
اين يعني يك سرمايهگذاري هنگفت و بيبازده. اين وسط، جيب چند دلال پر شد؟ چرا بايد اين همه ارز از كشور خارج شود بدون اينكه بازدهي خاصي براي فوتبال ما داشته باشد؟ در شرايطي كه اقتصاد ملي با چالشهاي عديدهاي روبهرو است و خروج بيرويه ارز از كشور آن هم براي چنين بازيكن بدنامي، حساسيتهاي زيادي را به دنبال دارد، چرا بايد چنين مبالغي براي بازيكناني هزينه شود كه حضورشان نه به كيفيت ليگ كمك ميكند و نه به موفقيت تيم؟
اين اتفاق، فقط مختص سپاهان نيست. در ساليان اخير، شاهد موارد مشابه زيادي در ديگر باشگاههاي بزرگ و حتي كوچك ليگ برتر بودهايم. بازيكنان خارجي با رزومههاي پر زرق و برق و قيمتهاي نجومي جذب ميشوند، اما پس از مدت كوتاهي يا به دليل مصدوميت يا عدم تطابق با فوتبال ايران يا حتي حواشي شخصي، از تيم جدا ميشوند و انبوهي از بدهي و پروندههاي حقوقي در فيفا براي باشگاهها به جا ميگذارند.
اين چرخه معيوب تا كي قرار است ادامه پيدا كند؟ چرا نظارت درستي بر قراردادهاي خارجي صورت نميگيرد؟ چه نهادي مسوول بررسي صلاحيت اخلاقي و فني بازيكنان خارجي است؟ آيا اين قراردادها شفاف هستند؟ آيا كميته اخلاق فدراسيون فوتبال، در اين موارد ورودي ندارد؟ چرا سيستم دلالي در فوتبال ايران تا اين حد قدرتمند است كه ميتواند بازيكناني با سابقه بن يدر را به گرانترين شكل ممكن به كشور وارد و پس از چند ماه، بدون هيچ خروجي خاصي، از كشور خارج كند؟ در حالي كه ميتوان با صرف بخشي از اين هزينهها، زيرساختهاي فوتبال پايه را تقويت كرد، استعدادهاي داخلي را پرورش داد و به جاي جذب بازيكنان گرانقيمت خارجي كه عمدتا كيفيت مورد انتظار را ندارند، به دنبال ارتقاي سطح كيفي فوتبال كشور از درون بود، شاهد ادامه اين روندهاي غلط هستيم. زمان آن رسيده كه مسوولان مربوطه پاسخگوي اين هدررفت منابع و اين بينظميها باشند و با برنامهريزي مدون، جلوي ادامه اين رويه مخرب را بگيرند. فولادمباركه سپاهان كه يك شركت خصولتي به حساب ميآيد و با ماليات مردم و پول كارگران اداره ميشود بايد پاسخگوي اين هزينهها باشد. آن هم در شرايطي كه اخيرا اعلام شده بودجه باشگاه از هزار ميليارد به هزار و پانصد ميليارد رسيده است. مقامات اين كارخانه آيا در مورد هزينههاي قبلي بازرسي كامل انجام دادهاند كه دستور افزايش پنجاه درصدي بودجه را ميدهند؟
بارها و بارها در همين روزنامه نوشتيم كه بايد براي فوتبال هزينه كرد، اما نه هزينههاي عجيب و غريب و مشكوك كه تنها فايدهاش خارج شدن ارز و پر شدن جيب دلالان است. فوتبال ايران بيش از هر چيز به شفافيت، نظارت و مديريت صحيح نياز دارد، اما متاسفانه هر چه بيشتر به آن ميپردازيم كمتر مورد توجه قرار ميگيرد!