• 1404 دوشنبه 20 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6113 -
  • 1404 يکشنبه 19 مرداد

آيا ساختار سياسي چين براي عبور از شي جين‌پينگ آماده مي‌شود؟

رويارويي پنهان براي عصر جانشيني

تايلر جوست٭

دنيل سي. متينگلي٭٭

ترجمه: نوشين محجوب| بيش از يك دهه است كه سياست‌هاي چين تحت تاثير رهبري شي جين‌‌پينگ قرار دارد. از سال ۲۰۱۲ كه شي رهبري حزب كمونيست چين را بر عهده گرفت، با اقتدار جايگاه خود را تثبيت كرده است. او با اجراي برنامه‌هاي گسترده براي مبارزه با فساد، ساختار نخبگان حزب را بازسازي كرده، فعاليت‌هاي جامعه مدني را تحت نظارت دقيق قرار داده و مخالفان را محدود كرده است. همچنين، ارتش چين را بازسازي و مدرن و نقش دولت در اقتصاد را تقويت كرده است.سياست‌هاي شي جين‌پينگ روابط چين با جهان را نيز متحول كرده. او با اتخاذ رويكردي قاطع در سياست خارجي، فعاليت‌هاي نظامي در تنگه تايوان را گسترش داده و حضور نظامي چين در درياي چين جنوبي را تقويت كرده است. او ديپلمات‌هايي با سبك تهاجمي موسوم به «گرگ جنگجو» را  ابتدا تشويق و سپس مديريت كرده است. همچنين روابط چين با روسيه را در سال‌هاي اخير تعميق كرده است. از همين رو مي‌توان گفت كه اين دوره به عنوان  دوران شي شناخته مي‌شود كه تاثيرات عميقي بر چين  داشته است.

ميراث‌دار «شي»؟
با اين حال به زودي همه‌ چيز شروع به تغيير خواهد كرد. با نزديك شدن شي جين‌پينگ ۷۲ ساله به سال‌هاي پاياني رهبري خود، حزب كمونيست چين به تدريج در پي يافتن جانشيني براي او است. دوراني كه براي هر نظام اقتدارگرا لحظه‌اي حساس است و حزب كمونيست چين نيز از اين قاعده مستثني نيست. در آخرين انتقال قدرت، زماني كه شي از هو جينتائو قدرت را تحويل گرفت، شايعاتي درباره تنش‌هاي سياسي، تلاش براي كودتا و حتي حضور نيروهاي نظامي در خيابان‌هاي پكن منتشر شد. هر چند اين شايعات ممكن است پايه‌اي نداشته باشند، اما نشان‌دهنده حساسيت‌هاي سياسي در چنين مقاطعي بودند. اگرچه شي احتمالا سال‌ها، شايد حتي بيش از يك دهه، در قدرت باقي بماند، موضوع جانشيني از هم‌اكنون بر تصميم‌گيري‌هاي سياسي تاثير مي‌گذارد. رهبران چين كه به ميراث خود اهميت مي‌دهند، براي انتخاب جانشيناني كه سياست‌هايشان را ادامه بدهند، تلاش مي‌كنند. نمونه تاريخي اين حساسيت را مي‌توان در دوران مائو تسه‌تونگ مشاهده كرد كه دغدغه حفظ روح انقلابي چين، به  انقلاب فرهنگي  و تغييرات گسترده در رهبري حزب منجر شد.
هر چند بعيد است دوره جانشيني شي به اندازه دوران مائو پرآشوب باشد، اما فرآيند انتقال قدرت، سياست‌هاي داخلي و خارجي چين را در سال‌هاي آينده شكل خواهد داد. كشورهاي ديگر ممكن است وسوسه شوند كه از اين تحولات داخلي بهره‌برداري كنند، اما دخالت خارجي احتمالا نتايج معكوسي به دنبال خواهد داشت. تجربه تاريخي نشان مي‌دهد كه رقابت بر سر جانشيني در چين گاهي به تصميم‌گيري‌هاي چالش‌برانگيز در سياست خارجي منجر شده است. خلأ ناشي از رهبري قدرتمند مانند شي، فرآيند جانشيني را پيچيده‌تر مي‌كند و مي‌تواند به رقابت‌هاي داخلي براي كسب قدرت و اختلاف بر سر آينده كشور منجر شود. چنين تحولاتي در دومين اقتصاد بزرگ جهان، به‌ويژه در شرايط حساس روابط با تايوان مي‌تواند پيامدهايي فراتر  از  مرزهاي چين داشته  باشد.
تكرار مدل مائو!
از زمان تاسيس جمهوري خلق چين در سال ۱۹۴۹، تنها يكي از پنج رهبر پيش از شي جين‌پينگ با اراده خود به‌طور كامل از قدرت كناره‌گيري كرد. مائو تسه‌تونگ، بنيانگذار چين كمونيستي، با اقتدار تا پايان عمر بر حزب و دولت حاكم بود. هوآ گوفنگ، جانشين مائو، تنها چند سال در قدرت دوام آورد و سپس كنار گذاشته شد. دنگ شيائوپينگ، معمار اصلاحات اقتصادي چين، حتي پس از واگذاري عناوين رسمي، نفوذ خود را بر تصميمات كليدي حزب حفظ كرد و تا اواسط دهه ۱۹۹۰ كه سلامتي‌اش رو به وخامت رفت، همچنان قدرتمندترين فرد چين محسوب مي‌شد، هرچند تنها عنوان رسمي‌اش رييس افتخاري انجمن بازيكنان بريج بود. جيانگ زمين، جانشين دنگ، پس از كناره‌گيري از رهبري حزب، با حفظ سمت رياست ارتش، جايگاه جانشين خود، هو جينتائو را تضعيف كرد. تنها هو جينتائو بود كه قدرت را به شكلي نسبتا منظم به شي واگذار كرد، هرچند اين فرآيند با سقوط ناگهاني بو شيلاي، رقيب قدرتمند شي در دفتر سياسي، تحت‌الشعاع قرار گرفت. تمركز شي جين‌پينگ بر سياست قدرت نشان مي‌دهد كه فرآيند جانشيني او احتمالا از الگوي مائو و دنگ پيروي خواهد كرد؛ الگويي كه در آن رهبران تلاش مي‌كنند جانشيني را برگزينند كه سياست‌هايشان را ادامه بدهد. شي ممكن است چالش اصلي را در يافتن فردي از ميان هزاران كادر ارشد حزب كمونيست چين ببيند كه باورهاي سياسي مشابهي با او داشته باشد. اما تاريخ نشان مي‌دهد كه انتخاب چنين فردي كافي نيست. جانشين شي بايد در برابر دسيسه‌هاي رقبايي كه كنار گذاشته شده‌اند، مقاومت كند. از لحظه‌اي كه شي فرآيند كناره‌گيري را آغاز كند، بازي سياسي جديدي شروع مي‌شود: آيا نخبگان باقي مانده در قدرت از رهبر جديد حمايت خواهند كرد يا با برنامه‌هاي او مخالفت كرده، اقتدارش را تضعيف مي‌كنند و شايد حتي براي بركناري‌اش توطئه كنند؟ ماجراي هوآ گوفنگ ماجرايي عبرت‌آميز است. مائو در سال ۱۹۷۶، هنگامي كه سلامتي‌اش رو به وخامت بود، هوآ را به عنوان جانشين خود انتخاب كرد. مشكل هوآ اين بود كه او از كادرهاي مياني حزب بود؛ فردي كه مائو و متحدانش مي‌توانستند او را كنترل كنند، نه شخصيتي كه بتواند در برابر چالش‌هاي سياسي دوام بياورد. مائو يادداشتي براي هوآ نوشت كه در آن آمده بود: «با تو در قدرت، خيالم راحت است.» اما حتي اين حمايت براي حفظ هوآ كافي نبود و او به پشتيباني ارتش نياز داشت. بعيد است كه كشمكش بر سر جانشيني تنها در مرزهاي چين باقي بماند. در شب ۸ سپتامبر ۱۹۷۶، هنگامي كه مائو در بستر مرگ بود، اعضاي ارشد دفتر سياسي در مجتمع رهبري پكن گرد هم آمدند تا آخرين احترام خود را به او ادا كنند. مائو ديگر قادر به سخن گفتن نبود، اما با دست ضعيف خود به سوي مارشال يه جيان‌يينگ، يكي از برجسته‌ترين چهره‌هاي نظامي كشور اشاره كرد. يه بعدها به همكارانش گفت كه مائو به او دستور داده بود از هوآ به عنوان جانشين حمايت كند. انتخاب مائو براي تاكيد بر نقش يه، برخلاف ديگر نخبگان غيرنظامي، عمدي بود. هوآ تجربه اندكي در سياست ملي يا ارتباط با افسران ارشد نظامي داشت. هنگامي كه مخالفان هوآ به او حمله كردند، يه و ديگر فرماندهان نظامي بايد تصميم مي‌گرفتند كه آيا از او حمايت كنند يا او را كنار بگذارند. يه جيان‌يينگ در ابتدا در برابر حمله‌اي كه بلافاصله پس از مرگ مائو توسط همسر او و گروهي موسوم به «باند چهار» آغاز شد، از هوآ حمايت كرد. با پشتيباني يه و ديگر رهبران نظامي، نيروهاي ارتش آزادي‌بخش خلق اين گروه را دستگير كردند و اين امر تضمين كرد كه هوآ در قدرت بماند، اما تنها تا زماني كه ارتش از او حمايت مي‌كرد. دو سال بعد، هنگامي كه دنگ چالشي ديگر عليه هوآ ترتيب داد، يه و ديگر فرماندهان نظامي از  دنگ حمايت كردند.
نقشه‌آفريني ارتش خلق چين
شي جين‌پينگ راه‌هاي متعددي براي تاييد صلاحيت جانشين خود خواهد داشت، اما همان‌طور كه ماجراي جانشيني مائو نشان مي‌دهد، هيچ جنبه‌اي مهم‌تر از رابطه جانشين با ارتش نيست. برخي ناظران خارجي نقش ارتش آزادي‌بخش خلق (PLA) را در سياست چين كم ‌اهميت مي‌دانند، زيرا برخلاف برخي نظام‌هاي اقتدارگرا مانند آرژانتين يا پاكستان، ارتش چين هرگز مستقيما قدرت سياسي را در دست نگرفته است. اين امر ممكن است نشان‌دهنده وجود هنجارهاي قوي كنترل غيرنظامي در چين مدرن باشد، همان‌طور كه مائو به‌طور معروف گفت: «حزب فرمانده تفنگ است.» با اين ‌حال، نبود حاكميت مستقيم نظامي، قدرت پنهاني را كه ارتش آزادي‌بخش خلق در سياست چين اعمال مي‌كند، مخفي مي‌كند. ارتش چين با نفوذ غيرمستقيم خود، تعاملات ميان تصميم‌گيرندگان را شكل مي‌دهد. دليل آن روشن است: اگرچه رهبران چين از چالش مستقيم ارتش هراس ندارند، اما همواره با تهديد رقباي غيرنظامي روبه‌رو هستند. در چنين رقابت‌هايي، ارتش به عنوان يك «پادشاه‌ساز» ضمني عمل مي‌كند، زيرا رهبران غيرنظامي تلاش مي‌كنند با كنترل اهرم‌هاي ارتش، برتري خود را بر رقبا تضمين كنند. براي مثال، دنگ براي تقويت جايگاه جانشينانش، درياسالار ليو هواكينگ، متحد نزديك خود را به كميته دائمي دفتر سياسي منصوب كرد؛ ارتقايي غيرمعمول براي يك مقام نظامي كه تاكنون تكرار نشده است. ممكن است تصور شود كه چين امروز چنان تغيير كرده كه نقش پنهان ارتش در جانشيني به گذشته تعلق دارد. اما در واقعيت، ارتش همچنان نقشي محوري در سياست نخبگان چين ايفا مي‌كند و كنترل بر آن، دارايي كليدي براي رهبران آينده خواهد بود. ارتش به ‌تنهايي رهبران را انتخاب نمي‌كند. براي مثال گفته مي‌شود شي با پيروزي بر لي كچيانگ در يك نظرسنجي غيررسمي ميان رهبران نظامي و غيرنظامي انتخاب شد. اما حمايت ارتش مي‌تواند رهبري را در برابر چالش‌هاي غيرنظامي مصون نگه دارد. براي مثال، هو جينتائو تا حدي به دليل نبود ارتباطات قوي با ارتش، از نظر سياسي ضعيف تلقي مي‌شد، زيرا مسير شغلي‌اش فرصت‌هاي كمي براي ايجاد رابطه با كميسيون مركزي نظامي فراهم كرده بود. در مقابل، شي، احتمالا از طريق تركيبي از فرصت‌هاي شغلي و سياست‌ورزي هوشمندانه، با 4 نفر از 10 عضو كميسيون مركزي نظامي ارتباط برقرار كرد. اين مزيت به او امكان داد تا پاكسازي گسترده‌اي از رقبا انجام بدهد و ساختار افسران ارشد نظامي را بازسازي كند. براي رهبراني مانند شي و مائو، پاكسازي‌هاي مداوم تضمين مي‌كند كه هيچ مركز قدرت رقيبي شكل نگيرد و ارتش وفادار بماند. تغييرات اخير شي در كميسيون مركزي نظامي و ارتش آزادي‌بخش خلق نشان مي‌دهد كه او همچنان به اين الگوي  سنتي  پايبند  است.
تهديد خودي!
يكي از چالش‌هاي اساسي جانشيني در نظام‌هاي سياسي اين است كه جانشينان توانمند و شايسته ممكن است به تهديدي براي خود رهبر تبديل شوند. در نتيجه، در دوره‌هاي رهبري شخصيت‌محور در چين، جايگاه جانشين بالقوه از نظر سياسي پرخطر بوده است. تاريخ نشان مي‌دهد كه رهبران قدرتمند چين پيش از انتخاب نهايي جانشين، چندين گزينه را بررسي كرده‌اند. براي مثال، مائو تسه‌تونگ ابتدا ليو شائوچي و لين بيائو را به عنوان جانشينان احتمالي برگزيد، اما هر دو را كنار گذاشت و تنها زماني كه سلامتي‌اش به‌وضوح رو به وخامت بود، هوآ گوفنگ را انتخاب كرد. دنگ شيائوپينگ نيز پس از تثبيت قدرت خود، مسيري مشابه را پيمود و دو دبيركل حزب كمونيست چين، هو يائوبانگ و ژائو زيانگ، را بركنار كرد و در نهايت جيانگ زمين را به عنوان جانشين خود برگزيد. اين الگو نشان مي‌دهد كه شي جين‌پينگ ممكن است در انتخاب جانشين خود با دشواري‌هايي مواجه شود. از يك سو، او بايد اطمينان حاصل كند كه جانشينش توانايي استفاده از اهرم‌هاي قدرت در حزب و ساختار نظامي را دارد. از سوي ديگر، شي احتمالا مي‌خواهد از قدرت گرفتن زودهنگام جانشينش به عنوان يك بازيگر مستقل جلوگيري كند. علاوه بر اين، اگر شي مانند مائو و دنگ در انتخاب جانشين مردد باشد و چندين نامزد را جابه‌جا كند، اين امر مي‌تواند با ايجاد شكاف در ميان نخبگان حزب، جايگاه حزب كمونيست چين را در قدرت متزلزل كند.به عنوان مثال، جنبش اعتراضي دانشجويي سال ۱۹۸۹ كه به سركوب ميدان تيان‌آن‌من منجر شد، در پي مرگ ناگهاني هو يائوبانگ، رهبر ليبرالي كه محتمل‌ترين جانشين دنگ بود، آغاز شد. هو به دليل پاسخ نرم‌تر به اعتراضات دانشجويي پيشين، توسط دنگ و ديگر بزرگان حزب از سمت دبيري كل بركنار شده بود. مرگ هو - بر اثر حمله قلبي در جلسه دفتر سياسي - خشم دانشجويان را برانگيخت، زيرا آنها آينده‌اي ليبرال‌تر براي چين را از دست‌ رفته مي‌ديدند. معترضان دانشجويي كه خواستار اصلاحات ليبرال بودند، از حمايت ضمني ژائو زيانگ، دومين جانشين احتمالي دنگ، برخوردار شدند. اما دنگ در نهايت ژائو را نيز كنار گذاشت و او را در حصر خانگي قرار داد. در اين ميان، جيانگ زمين به‌ آرامي وارد پكن شد تا جانشين ژائو شود. نخبگان حزب، جيانگ را به دليل مواضع ايدئولوژيكي ميانه‌رو  و  قاطعيت در سركوب اعتراضات، گزينه‌اي مناسب براي  رهبري  مي‌دانستند.
مسير جنگ؟
كشمكش بر سر جانشيني در چين به‌ احتمال زياد فراتر از مرزهاي اين كشور گسترش خواهد يافت و بر سياست خارجي و روابط چين با جهان اثر خواهد گذاشت. شي جين‌پينگ كه به ميراث خود اهميت ويژه‌اي مي‌دهد، ممكن است تحت تاثير حس محدوديت زماني قرار بگيرد. اين احساس مي‌تواند بر تصميم‌گيري‌هاي او اثر بگذارد و او را به پذيرش ريسك‌هاي بزرگ‌تر، به‌ويژه در مورد تايوان، ترغيب كند. او به ارتش آزادي‌بخش خلق دستور داده تا سال ۲۰۲۷ براي يك عمليات نظامي عليه اين جزيره آماده باشد. هر چند گزارش‌هاي عمومي شواهد روشني درباره شرايطي كه شي براي چنين اقدامي تاييد كند، ارايه نمي‌دهند و هيچ ضرب‌الاجلي براي «اتحاد مجدد» با تايوان در سال ۲۰۲۷ تعيين نشده، اما اين هدف به‌ وضوح بخشي از برنامه او براي احياي ملي چين است. اگر شي صداي تيك‌تاك ساعت جانشيني را بشنود، ممكن است تمايل بيشتري  به مخاطره‌جويي در مسير  جنگ  نشان  بدهد.
با اين‌ حال، هيچ ميراثي بدتر از رهبري نخواهد بود كه براي اتحاد با تايوان تلاش كند و ناكام بماند. با وجود پيشرفت‌هاي چشمگير ارتش چين در دهه‌هاي اخير، موفقيت در محاصره يا حمله به تايوان به هيچ‌وجه تضمين‌شده نيست. حتي در صورت پيروزي نظامي، هزينه‌هاي آن مي‌تواند سنگين باشد: چين ممكن است به يك كشور منفور در جامعه جهاني تبديل شود، اقتصادش تحت فشار تحريم‌ها قرار بگيرد و نيروهاي امنيتي‌اش با چالش طاقت‌فرساي حفظ كنترل بر تايواني ناآرام مواجه شوند.نقش ارتش آزادي‌بخش خلق در اين ميان مي‌تواند تعيين‌كننده باشد. همزمان با آغاز روند انتقال قدرت توسط شي، او با دقت اطمينان خواهد يافت كه افسران ارشد ارتش تركيبي مناسب از افراد وفادار به مقامات بالا را در اختيار دارند و ارتش هيچ نشانه‌اي از نافرماني سياسي نسبت به جانشين مورد نظر او بروز نمي‌دهد. اين شرايط مي‌تواند زمينه‌ساز سياسي شدن ارزيابي‌هاي اطلاعاتي و قضاوت‌هاي نظامي شود. براي مثال، بيان صريح هزينه‌هاي حمله براي زيردستان دشوارتر خواهد شد و فرآيندهاي ارزيابي اطلاعاتي چين ممكن است تحت تاثير گزارش‌هاي مبهمي قرار بگيرد كه تحليلگران صرف‌نظر از نتايج واقعي براي  انطباق با ديدگاه‌هاي   رهبر تنظيم  مي‌كنند.
چالش‌هاي رييس‌جمهور
شايعات مربوط به كنار رفتن شي، نشانه‌هايي از چالش‌هاي پيش‌رو هستند. شي ممكن است در اصلاح آسيب‌هاي تحليلي در استفاده از گزارش‌هاي اطلاعاتي و پيش‌بيني‌هاي نظامي مهارت داشته باشد. چالش دريافت گزارش‌هاي صادقانه از دستگاه بروكراتيك براي چين تازگي ندارد؛ مائو به‌ صراحت از بي‌اعتمادي به ديپلمات‌ها سخن گفته بود و ژو انلاي و هنري كيسينجر درباره مشكلات بروكراسي با يكديگر شوخي مي‌كردند. اما اين پرسش همچنان بي‌پاسخ است كه آيا شي در سال‌هاي پاياني رهبري‌اش مي‌تواند از ارزيابي‌هاي مشاورانش پيشي بگيرد؟ عدم تمايل او به اصلاح سياست‌هاي نامحبوب «كوويد صفر» كه به اعتراضات سال ۲۰۲۲ منجر شد، نشان مي‌دهد كه ممكن است اطلاعات كليدي را دريافت نكند. جانشين او نيز احتمالا فاقد تجربه لازم در سياست خارجي براي تشخيص منابع قابل ‌اعتماد خواهد  بود.
نگران‌كننده‌تر اينكه به دليل نفوذ پنهان ارتش در سياست چين، جنگ در دوره‌هاي انتقال قدرت گذشته به ابزاري سياسي تبديل شده است. جنگ فرصتي براي نمايش اقتدار يك رهبر جديد بر ارتش آزادي‌بخش خلق فراهم مي‌كند و اطاعت فرماندهان ارشد از او مي‌تواند رقباي سياسي را بازدارد. حمله كوتاه‌مدت چين به ويتنام در فوريه ۱۹۷۹ - آخرين درگيري تمام‌عيار ارتش آزادي‌بخش خلق - نمونه‌اي هشداردهنده از تاثير محاسبات اشتباه و دسيسه‌هاي جانشيني است كه مي‌تواند رهبران چين را به سوي اقدام نظامي سوق بدهد. برنامه‌ريزي براي اين جنگ با ترفند دنگ شيائوپينگ براي كنار زدن هوآ گوئوفنگ همزمان شد. اين حمله براي دنگ فرصتي بود تا ريشه‌هاي عميق نظامي خود را به نمايش بگذارد. از اين‌رو، نتيجه نظامي جنگ براي او شايد كمتر از پيامدهاي سياسي آن در داخل اهميت داشت.با اين ‌حال، روند ارزيابي پيش از جنگ يكي از ضعيف‌ترين‌ها در تاريخ چين بود. افسران ارشد در درك اهداف استراتژيك دنگ با دشواري مواجه بودند و نمي‌دانستند آيا ارتش آزادي‌بخش خلق كه در محاصره قرار داشت، مي‌تواند هانوي را به مذاكره وادارد يا خير. اما چون بسياري مي‌دانستند دنگ طرفدار اقدام نظامي است، سكوت كردند. اين حمله در دستيابي به هدف اصلي خود، يعني وادار كردن ويتنام به تغيير فوري سياستش درباره اتحاد جماهير شوروي و كامبوج ناكام ماند. علاوه بر اين، عملكرد ضعيف چين در ميدان نبرد، از نگاه تصميم‌گيرندگان ويتنامي نشان داد كه انقلاب فرهنگي تا چه حد توانايي نظامي چين را تضعيف كرده  بود،  نتيجه‌اي كاملا  برعكس آنچه رهبران چين  انتظار  داشتند.
وارث نامریي
بازي جانشيني سياسي در چين پشت ديوارهاي سرخ و بلند ژونگ‌نان‌هاي، مقر مركزي حزب كمونيست، جريان دارد و براي ناظران خارجي، رصد دقيق اين فرآيند و پيش‌بيني نتايج آن دشوار است. فقدان اطلاعات عمومي درباره سياست‌هاي داخلي حزب كمونيست چين سبب مي‌شود كه شي جين‌پينگ، در دوران رهبري‌اش، پيوسته با شايعاتي درباره مشكلات سياسي مواجه شود. براي نمونه، در تابستان اخير، شايعاتي منتشر شد مبني بر اينكه شي در آستانه بركناري توسط هو جينتائو، رييس‌جمهور پيشين و ژانگ يوشيا، رييس ارتش قرار دارد. چنين شايعاتي درباره پايان زودهنگام قدرت سياسي شي معمولا به ‌راحتي قابل رد هستند. اگرچه احتمال بركناري رهبر ارشد چين صفر نيست، اما بسيار اندك است. با اين ‌حال، اين شايعات، حتي اگر نادرست باشند، از وجود پويايي‌هاي پيچيده در سيستم حكومتي چين حكايت دارند كه در آن، روند جانشيني رهبري نقشي روزافزون ايفا مي‌كند. تا زماني كه شي جين‌پينگ از سلامت كامل برخوردار باشد، احتمالا دست‌كم يك دوره ديگر، يعني تا سال ۲۰۳۲ يا پس از آن، در قدرت باقي خواهد ماند و به ‌احتمال زياد خود او تعيين‌كننده جانشينش خواهد بود. در گذشته، رهبران بازنشسته نقش‌هاي مهمي در فرآيند جانشيني ايفا مي‌كردند، مثلا از طريق حضور در نهاد تشريفاتي هيات رييسه حزب. اما اين‌بار، بزرگان حزب ممكن است در اين روند دخيل نباشند. هو جينتائو، دبيركل پيشين كه اكنون ۸۲ ساله است، به ‌نظر مي‌رسد از سلامت كافي برخوردار نيست. او در آخرين حضور عمومي‌اش در نشست محرمانه حزب در سال ۲۰۲۲، در صحنه‌اي تحقيرآميز، گيج و سردرگم به ‌نظر مي‌رسيد و از سالن خارج شد. ديگر بزرگان حزب نيز بعيد است مداخله كنند؛ برخي مانند ون جيابائو، نخست‌وزير سابق، جايگاه لازم را ندارند و برخي ديگر مانند ژو رونگجي، نخست‌وزير بازنشسته، بيش از ۹۰ سال سن دارند. در صورت فوت ناگهاني شي بدون تعيين جانشين، كشمكشي جدي در خواهد گرفت. بر اساس قانون اساسي حزب كمونيست چين، رهبر بايد در جلسه عمومي كميته مركزي با بيش از ۲۰۰ عضو انتخاب شود. اما پيش از تشكيل اين جلسه، گروه كوچكي از مقامات ارشد حزب، احتمالا با مشورت رهبران بازنشسته و ژنرال‌هاي نظامي، گرد هم مي‌آيند و عملا نتيجه را از پيش تعيين مي‌كنند. در چنين سناريويي، لي كيانگ، نخست‌وزير ۶۶ ساله، مي‌تواند گزينه‌اي طبيعي باشد. اما اين امر تضمين ‌شده نيست؛ يك غيرنظامي با حمايت ارتش، سرويس‌هاي امنيتي و تعداد كافي از اعضاي دفتر سياسي مي‌تواند  او  را كنار بزند.
بهترين سناريو براي رهبري چين
بهترين سناريو براي شي شايد اين باشد كه جانشيني را انتخاب كند كه در سال‌هاي پاياني رهبري‌اش فرصت داشته باشد به ‌آرامي پايگاه قدرت خود را بنا كند. پس از سركوب ميدان تيان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹، دنگ شيائوپينگ، در حالي كه هنوز سرزنده اما سالخورده بود، سمت‌هاي رسمي رياست حزب و ارتش را به جيانگ زمين واگذار كرد. جيانگ در آن زمان در پكن و در ميان نخبگان سياسي تازه‌كار بود. موقعيت ضعيف او، به‌ويژه روابط نه چندان قوي‌اش با ارتش، به دنگ امكان داد نفوذ خود را حفظ كند. دنگ از سال‌هاي پاياني عمرش براي هدايت جيانگ در سال‌هاي اوليه قدرت استفاده كرد، او را از رقبا جدا كرد و به سوي ليبراليسم اقتصادي سوق داد. در مقابل، اگر شي جانشيني را تعيين كند، اما به او اجازه ندهد پايگاه قدرت خود را بسازد، جانشين پس از مرگ شي با چالش‌هاي بالقوه‌اي در رهبري مواجه خواهد شد كه مي‌تواند به هرج‌ومرج منجر شود، مشابه آنچه براي هوآ گوئوفنگ رخ داد. براي پيروي از مدل دنگ، شي بايد فردي نسبتا جوان را برگزيند كه بتواند برنامه‌هاي او را براي سال‌ها پيش ببرد. او مي‌تواند ابتدا جانشين خود را به عنوان رييس دبيرخانه حزب منصوب كند، سمتي كليدي كه فرد را با سازوكارهاي داخلي دفتر سياسي آشنا مي‌كند. در نهايت، شي ممكن است او را به عنوان معاون رييس كميسيون مركزي نظامي منصوب كند تا تجربه‌اي در امور نظامي و اقتدار حكومتي به او بدهد. هدف احتمالا اين است كه جانشين در اواخر دهه ۵۰ يا اوايل دهه ۶۰ زندگي خود براي تصدي رهبري آماده باشد. اين گزارش اما به پرده‌هاي ديگر اين موضوع نيز اشاره دارد و هشدار مي‌دهد كه واشنگتن بايد از وسوسه سوءاستفاده از چالش جانشيني اجتناب كند.نكته قابل توجه اين است كه هيچ ‌يك از اعضاي كنوني كميته دائمي 7 ‌نفره دفتر سياسي با ويژگي‌هاي مورد انتظار براي جانشيني شي جين‌پينگ همخواني ندارند. لي كيانگ در سال ۲۰۲۷ در اواخر دهه ۶۰ و در سال ۲۰۳۲ در دهه ۷۰ زندگي خود خواهد بود كه به ‌مراتب مسن‌تر از رهبران اخير حزب كمونيست چين در زمان تصدي رهبري است. كاي چي كه سمت كليدي رياست دبيرخانه حزب را بر عهده دارد، به عنوان سنگ‌بنايي براي رسيدن به رهبري ارشد شناخته مي‌شود، اما تنها چند سال از شي جوان‌تر است. دينگ شوئه‌شيانگ در سال ۲۰۲۷، ۶۵ ساله خواهد بود كه او را به گزينه‌اي محتمل‌تر تبديل مي‌كند، اما فقدان تجربه او در اداره يك استان يا شهرداري كه معمولا پيش‌نيازي براي اطمينان از شايستگي مديريتي جانشين است، نقطه ضعفي جدي محسوب مي‌شود. سه عضو ديگر، لي شي، وانگ هونينگ و ژائو لجي نيز به دليل سن بالا براي رقابت احتمالي مناسب نيستند. دفتر سياسي به شكلي گزينه‌هاي بيشتري ارائه مي‌دهد، اما هر نامزد با محدوديت‌هاي قابل توجهي همراه است. چن جينينگ، دبير حزب شانگهاي، سمتي كه پيش‌تر شي و جيانگ زمين در آن خدمت كرده بودند، در ۶۱ سالگي يكي از جوان‌ترين اعضاي دفتر سياسي است. با اين‌ حال، او عضو كميته دائمي نيست و شي احتمالا ترجيح مي‌دهد او را چند سال پيش از تصدي رهبري ارتقا بدهد تا با سازوكارهاي داخلي حزب آشنا شود. شي خود پنج سال پيش از دبيركلي به كميته دائمي راه يافت. اما حتي در اين صورت، چن در زمان احتمالي تصدي، از جيانگ، هو و شي در زمان به قدرت رسيدنشان مسن‌تر خواهد بود.به احتمال زياد، جهان در كنگره بعدي حزب در سال ۲۰۲۷ كه معمولا زمان اعلام تغييرات در كميته دائمي دفتر سياسي است، از نامزدهاي بالقوه جانشيني آگاه خواهد شد. با نگاهي به فهرست كنوني نامزدها، اگر شي بخواهد انتقال قدرت را در سال ۲۰۳۲ انجام بدهد، بايد يا جانشيني مسن‌تر از حد معمول انتخاب كند يا سراغ گزينه‌اي غيرمنتظره برود كه فاقد پيشينه متداول براي رهبري است. انتخاب يك جانشين مسن‌تر به اين معناست كه فرد مورد نظر شي نمي‌تواند برنامه‌هاي او را براي مدت طولاني پيش ببرد كه مي‌تواند به بي‌ثباتي در كشور منجر شود. شي جين‌پينگ بارها از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سخن گفته و مصمم است از تكرار سرنوشتي مشابه براي چين جلوگيري كند. پس از مرگ لئونيد برژنف در سال ۱۹۸۲، دو جانشين مسن او هر كدام تنها يك‌سال در قدرت ماندند و پس از مرگ‌شان، ميخاييل گورباچف به قدرت رسيد كه فروپاشي رژيم را رقم زد. شي به دنبال اجتناب از چنين سناريويي است.با اين‌ حال، انتخاب يك گزينه غيرمنتظره نيز مخاطرات خود را دارد، زيرا به معناي ناديده گرفتن همه ۲۴ عضو كنوني دفتر سياسي خواهد بود. اين تصميم مي‌تواند نسل كاملي از سياستمداران را از فرصت رهبري محروم كند و جاه‌طلبي‌هاي ناكام آنها ممكن است سياست چين را براي سال‌ها تحت تاثير قرار دهد. چنين تنش‌هاي داخلي مي‌تواند بستري براي ظهور يك سياستمدار از جناح چپ فراهم كند، چه با برنامه‌اي اصلاحي مشابه آنچه دنگ در سال ۱۹۷۸ دنبال كرد و چه با رويكردي حتي محافظه‌كارانه‌تر و ملي‌گرايانه‌تر از شي.
تركش‌هاي يك انتخاب
همه اينها به فضاي سياسي اشاره دارد كه با توجه به مشكل جانشيني بر فراز حزب، به‌طور فزاينده‌اي متشنج خواهد شد. هر سال كه شي نتواند جانشيني را شناسايي و آماده كند، احتمال مسيرهاي آشفته‌تر براي حزب و چين، مانند ارتقاي يك جانشين ضعيف كه قرباني جنگ قدرت مي‌شود، افزايش مي‌يابد. به اين ترتيب، شايعات دوره‌اي در مورد مرگ سياسي ادعايي شي، نه به اين دليل كه واقعيت دارند، بلكه به اين دليل كه نشانه‌هايي از مشكلات در آينده هستند، سيگنال‌هاي فوري هستند.در اين ميان سياستگذاران امريكايي بايد خطرات ذاتي چالش قريب‌الوقوع جانشيني در چين را درك كنند، اما در عين حال از وسوسه بهره‌برداري ژئوپليتيكي از آن پرهيز كنند. مداخله در فرآيند جانشيني، نقض اصول حاكميت ملي است و مي‌تواند تنش‌هاي سياسي داخلي چين را به شيوه‌هايي غيرقابل‌پيش‌بيني تشديد كند. اظهارات داخلي نشان مي‌دهد كه رهبري چين، از جمله خود شي، همچنان جنبش اعتراضي دانشجويي سال ۱۹۸۹ را توطئه‌اي از سوي «نيروهاي متخاصم غربي» براي سرنگوني حزب مي‌داند. اين بي‌اعتمادي همچنان بر روابط ايالات متحده و چين سايه افكنده است.ايالات متحده به‌ جاي مداخله، بايد اجازه بدهد اين فرآيند به‌طور كامل طي شود، اما آن را از نزديك رصد كند. اگرچه ارزيابي‌هاي ژئوپليتيكي و باورهاي ايدئولوژيك حزب كمونيست چين فراتر از شي جين‌پينگ است، انتظار ظهور رهبري ميانه‌روتر و معتدل‌تر در سال‌هاي پس از شي غيرمنطقي نيست؛ رهبري كه ملي‌گرايي افراطي را كنار بگذارد و ديوارهاي برافراشته‌ شده توسط رهبري كنوني را فرو ريزد.در گذشته، حزب كمونيست چين از طريق فرآيند جانشيني توانسته مسير خود را اصلاح كند. گذار از سوسياليسم راديكال مائو به سياست‌هاي عمل‌گرايانه اصلاحات و گشايش دنگ، درس اميدواركننده‌اي براي آينده ارائه مي‌دهد. دنگ جمله‌اي معروف دارد: «اگر اصلاحات نكنيم، حزب به بن‌بست مي‌رسد.» جانشين شي نيز ممكن است به همين نتيجه برسد.
٭ استاديار مطالعات چين در موسسه واتسون در دانشگاه براون
٭٭ دانشيار علوم سياسي در دانشگاه ييل

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون