• 1404 شنبه 25 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6117 -
  • 1404 شنبه 25 مرداد

حاجي‌ميرزايي از حمله به جلسه سران قوا مي‌گويد

روايتي جديد از مجروحيت پزشكيان در بمباران جلسه شعام

جماران| مسوول دفتر پزشكيان روايتي از روز بمباران جلسه شعام مطرح كرد. محسن حاجي‌ميرزايي، وزير پيشين آموزش و پرورش و رييس دفتر رييس‌جمهور پزشكيان، با حضور در حسينيه جماران مهمان برنامه «حضور» بود. در ادامه بخشي از اظهارات او را درباره حمله اسراييل به جلسه شوراي عالي امنيت ملي مي‌خوانيد. 
حاجي ميرزايي در پاسخ به اين پرسش كه شما كي متوجه آن حادثه در جلسه شوراي امنيت ملي شديد؟ گفت: من در دفتر بودم و جلسه‌اي داشتم كه ناگهان با هيجان مجموعه نيروهاي حفاظتي با سرعت وارد ساختمان شدند؛ آن‌قدر سريع كه انگار اتفاقي افتاده باشد. حتي يك نفر گفت كه محل دكتر را زدند. من كه در جلسه بودم، سراسيمه بيرون دويدم و ديدم آقاي پزشكيان در حال رفتن بودند. تقريبا سه، چهار متر با من فاصله داشتند. خوشبختانه روي پاي خودشان بودند، البته كمي زخمي شده بودند، اما داشتند مي‌رفتند و من خيالم راحت شد كه ايشان در سلامت هستند. همزمان، امير موسوي كاملا سر و صورتش پر از خاك بود و لباس‌هايش پاره شده بود. همچنين آقاي مومني را ديدم كه خاك زيادي تنفس كرده بودند و گروه پزشكي تنفس‌شان را كنترل كرد. آقاي پزشكيان فرداي آن روز به پزشك مراجعه كردند؛ قسمتي از خون‌مردگي در آن ناحيه متورم شده بود كه تخليه شد. وقتي كه به محل برگشتيم، چون آقاي پزشكيان ملاقات با مقام معظم رهبري داشتند، با همان حال رفتند؛ آقاي دكتر دوش گرفتند و سپس به ديدار رهبري رفتند و برگشتند. اجازه دهيد بگويم، در طول اين ۱۲ روز، ملاقات‌هاي حضوري آقاي پزشكيان با آقا كاملا برقرار بود. اين ارتباط قطع نشده بود، نه زمان ملاقات كوتاه‌تر شد و نه فاصله زماني تغيير كرد؛ همه جلسات طبق روال و زمانبندي قبلي انجام مي‌شد. ايشان به محض اينكه رفت، تلويزيون را زدند؛ يعني هنوز از محل حركت نكرده بودند كه حمله رخ داد. به نظر من، اين يك طراحي حساب‌شده‌اي بود كه خداوند نخواست. برخلاف آنچه بعضي گفتند كه احتمالا روزنه‌اي در آنجا تعبيه شده بود، روزنه‌اي نبود؛ اثر موشك يك شكاف در بتن ايجاد كرده بود و آنها با دست شكاف را باز كرده بودند تا يك نفر كه كمي لاغرتر است بتواند از آن خارج شود و بقيه هم بتوانند بروند. او در پاسخ به پرسش ديگري در اين خصوص كه خدمت آقا كه رفته بودند، آقا چه فرموده‌ بودند؟ از حادثه مطلع بودند؟ گفت: بله توضيح داده بودند ولي نپرسيدم كه آقا چه واكنشي نشان دادند، اما آقا در جريان بودند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون