ادامه از صفحه اول
پيشينه و شخصيت شادروان دكتر مصدق
تقواي سياسي او اصالت مصدق را در راهي كه انتخاب كرده بود به اثبات ميرساند .بنابراين تحليل شخصيت واقعي اين رهبر آزاده با شناخت هر سه بعد از شخصيت وي ميسر خواهد بود و اين سه جنبه همان است كه در دوران بعد از سال 32 مكتب مصدق ناميده ميشود.كساني كه در تجزيه و تحليل تاريخ معاصر ايران يا در مبارزات نهضت مقاومت ملي بعد يا قبل از سال 32 جنبههاي شخصيت دكتر محمد مصدق را مورد نظر قرار ميدهند در واقع نهضت ملي ايران را فقط در يك بعد آن مطرح كرده و قبول دارند ...
در هر حال اعتقاد به دموكراسي و حقوق ملت به ترتيبي كه در انقلاب مشروطيت تدوين شد، نميتواند از مجموعه شخصيت دكتر و مكتب او تفكيك شود در واقع نهضت ملي از نظر تاريخي دنباله نهضت مشروطيت محسوب ميشود، تاييد مبارزات دكتر مصدق بدون توجه يا قبول اين بعد از اعتقادات و منش او قضاوتي نادرست نسبت به تاريخ مبارزات نهضت ملي ايران است.
اين بزرگمرد با اتكا به افكار عمومي و بدون آنكه هيچ قدرت سازماني در پشت سر او باشد با استفاده از شرايط سياسي بينالمللي كه بر اثر تضادهاي ابرقدرتها و كشورهاي بزرگ به وجود آمده بود، در برابر حيرت و تعجب ناظران سياسي آگاه، مقام نخستوزيري را پذيرفت و به مقابله با يكي از قدرتمندترين كشورهاي صنعتي جهان رفت.
او به وضع نيروها و موقعيت شكننده خود آگاهي داشت و مراقب بود كه در تشكيل هيات دولت جبهه جديدي در برابر او گشوده نشود تا در اقدامات اوليه خود كاملا موفق شود تا زمان مناسب كه امكان اجراي ساير برنامههاي مترقي فراهم شود . بايد گفت خطمشي كلي و اقدامات اساسي دكتر و ساير رهبران نهضت ملي - روش آنها در برخورد با سياستهاي خارجي و اداره كشور و تدابير آنها در مواجهه با رويدادها در همه موارد نه بر پايه احساسات بل بر اساس تجزيه و تحليلي تاريخي و ارزيابي منطقي با توجه به شرايط روز و كليه امكاناتي كه در جهات مختلف در اختيار دولت ملي قرار داشت - بود. تاريخ معاصر ايران نشان داده كه هر زمان حكومت براي ايجاد تشكيلات سياسي اقدام كرده چنين سازمانهايي به علت هجوم گروههاي سودجو با يك رشد و توسعه ظاهري و موقت همراه شده و بر اثر عدم استقبال افراد معتقد و با ايمان برخلاف ظاهر قدرتمند و پر زرق و برق از درون تهي شده و به محض پايان يافتن موقعيت حكومت يا مواجه شدن با خطر از ميان رفته است.طبيعت كار تشكيلاتي در فعاليتهاي حزبي و سازمانهاي سياسي علاقه خاص و صرف وقت و كار زيادي را ايجاب ميكند و علاوه بر آن در بعضي موارد اختلاف سليقه حتي در امور جزيي و كم اهميت پديدار و در همه قضايا عدم گذشت و نداشتن انعطاف در تصميمگيريها و تضاد شخصيتي افراد با جاهطلبيها و تحمل نكردن شخصيتها و ارزش ديگران به صورت عوامل مخفي، سازمانهاي اجتماعي و سياسي ما را در تاريخ يكصد و ده ساله اخير «بعد از مشروطيت» مخصوصا از كودتاي 1299 به بعد تحت تاثير قرار داده كه نتيجه آثار روش سركوب حكومتهاي خودكامه استبدادي در دوران تاريخ طولاني ميهن ما به شمار ميرود. انوار كوتاهي كه از روزنههاي باريك در دوران آزادي ايران در يكصد سال اخير هر چند يكبار تابيدن گرفته - به علت عدم تداوم و پيوستگي آن كافي براي زدودن همه اين آثار ناگوار نبوده، همچنانكه امروز نيز بعضي از صاحبنظران قضاوتهاي غيرعادلانهاي در مورد عملكرد شادروان محمد مصدق ميفرمايند.اميد اينكه تجربيات نسلها در پهنه تحولات اجتماعي بسيار سريع و شگرف كشورمان - آمادگي لازم را براي كار دسته جمعي در سازمانهاي اجتماعي رو به توسعه با همه مقاومت، تهديد و تحديدات فراهم سازد تا - نابسامانيها خاتمه يافته و پيشرفت همهجانبه كه حافظ منافع ملي به مفهوم واقعي است، فراهم شود.
نتانياهو يك فراري بينالمللي است
هماكنون حكم يك فراري بينالمللي را دارد. مجموعه كشورهاي عضو ICC كه كليه كشورهاي عضو اتحاديه اروپا را نيز شامل ميشود، متعهد به بازداشت وي هستند و بعضي از اين كشورها مانند هلند، ايتاليا، سوييس، ايرلند و لهستان به صراحت اعلام كردهاند كه اگر نتانياهو از قلمرو هوايي آنها عبور كند وي را بازداشت و تحويل دادگاه بينالملل خواهند داد، به همين دليل است كه نتانياهو در مسافرتهايش به امريكا از فضاي اتحاديه اروپا عبور نميكند.
اظهارنظر بدون آگاهي؛ مسيري به سوي خيانت- سياست عرصه آزمون اخلاق، آگاهي و شجاعت است. اظهارنظر بدون درك درست از مفاهيم كليدي، ميتواند به ابزاري براي تطهير جنايت، تحريف واقعيت و خدمت ناخواسته به قدرتهاي مخرب بدل شود. آزادي بيان البته كه حقي مسلم است، اما استفاده از آن براي ترويج جهل يا توجيه جنايت، خيانت است. مرز ميان اين دو روشن است و عبور از آن به بهانه آزادي بيان، پذيرفتني نيست.
توصيه- براي حضور مسوولانه در بحثهاي سياسي بايد مطالعه كرد، انديشيد و مشورت گرفت. تا زماني كه درك حداقلي از مباني دموكراسي، عدالت، حقوق بشر، حقوق بينالملل و ساختار دادگاههاي جهاني حاصل نشده است، ورود به اظهارنظر در مسائل كلان، نه تنها بيثمر كه خطرناك است.
سياست بازي با واژهها نيست؛ عرصه تصميمگيري براي سرنوشت ملتهاست.
غزه، قبرستان حقوق بشر
متاسفانه كشورهاي ديگر نيز جز محكوميت لساني اقدامي عملي انجام ندادند و چشم خود را بر اين جنايتهاي وحشتناك بستهاند. كودكان معصوم غزه از فرط گرسنگي و تشنگي پرپر ميشوند اما جامعه جهاني در سكوتي ننگين به نظاره نشسته است. در حال حاضر سكوت در مقابل اين جنايتهاي بيسابقه در تاريخ بشريت، يعني شراكت در جرم . تاريخ، اين شركت در جنايت را ثبت خواهد كرد و آيندگان از اينكه اجدادشان اينچنين شريك نسلكشي بودهاند، در پيشگاه تاريخ شرمنده خواهند شد.