«اعتماد» در گفتوگوي اختصاصي با غلامرضا كريمي بررسي میکند
گزينههاي ايران براي مهار ماشه
مكانيسم ماشه، ايران را با فشارهاي شديدتري روبهرو خواهد كرد
اما ديپلماسي و ابهام هستهاي همچنان ابزارهاي اصلي تهران براي جلوگيري از تشديد بحراناند
نوشين محجوب
درحالي كه ضربالاجل تعيين شده درباره فعالسازي مكانيسم ماشه در حال سپري شدن است، شواهدي دال بر كنشگري فعال ايران و كشورهاي غربي (امريكا و تروييكاي اروپايي) ديده نميشود؛ گزارهاي كه زمينه را براي افزايش گمانهزنيهاي ادعايي درباره فعالسازي ماشه و آينده مبهم روابط ايران با غرب و آژانس بينالمللي انرژي اتمي افزايش داده است. چندي پيش مجيد تخت روانچي، معاون رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان صراحتا اعلام كرد كه ايران حاضر است در ازاي لغو تحريمها محدوديتهايي را درباره برنامه هستهاي صلحآميز خود بپذيرد، با اين همه به ادعاي گروهي از تحليلگران سه كشور اروپايي و ايالاتمتحده در برابر كنشهاي جدي تهران سكوت اختيار كرده و ظاهرا ارادهاي براي نيل به توافق عادلانه ندارند؛ گزارهاي كه به باور اين گروه ميتواند سطح تنشها را افزايش داده و بستر تعامل را پيچيدهتر سازد و در بدبينانهترين سناريو زمينهساز رويارويي نظامي شود. با اين همه هستند گروهي ديگر كه معتقدند تهران دقيقه نود يا شايد زودتر ابتكار عمل ديپلماتيك را روي ميز خواهد گذاشت و غرب را ناچار ميكند تا به ديپلماسي تن دهد. با اين همه تصميمسازي ايران درباره شروط سه كشور اروپايي كه به نظر ميرسد در اجماع با امريكا روي ميز مذاكرات استانبول قرار گرفت، موجب شده تا ترديدها درباره به نتيجه رسيدن ابتكار عمل تهران در هالهاي از ابهام باشد. در نشست استانبول، آلمان، فرانسه و انگليس طي پيشنهاد ادعايي از ايران خواستند تا غنيسازي را به صفر رسانده، همكارياش را با نهاد پادماني ازسر بگيرد و درنهايت به پشت ميز مذاكره با امريكا بازگردد. هر چند در اين ميان برخي رسانههاي غربي مدعي شدند كه اروپا پا را از خط قرمزهاي كشورمان فراتر گذاشته و خواهان رايزني درباره برد موشكهاي ايران شده است، از همين رو گروهي از كارشناسان با استناد به دو شرط ادعايي غنيسازي صفر و رايزني درباره برد موشكهاي ايراني، بر اين واقعيت تاكيد دارند كه تداوم پافشاري غرب بر خطوط قرمز ايران شانس ديپلماسي را كاهش داده و معادلات را پيچيدهتر خواهد كرد. از اين منظر اين گروه مدعي صفآرايي غرب در برابر ايران هستند و ادعا ميكنند كه تروييكاي اروپايي و امريكا براي فعالسازي ماشه مصمم ميباشند. به اين بهانه و در شرايطي كه ادعاها درباره رويارويي نظامي ادعايي و فعالسازي ماشه به اشكال مختلف در نگاه و نظر كارشناسان مطرح و دربارهاش سناريوهاي احتمالي ترسيم ميشود، روزنامه اعتماد گفتوگويي اختصاصي با دكتر غلامرضا كريمي، استاد روابط بينالملل دانشگاه خوارزمي، انجام داده است تا ابعاد مختلف اين موضوع حساس و چشماندازهاي پيش روي آن را بررسي كند. كريمي بر اين باور است كه فعالسازي مكانيسم ماشه ميتواند شرايط ايران را به شدت پيچيده كرده و با بازگرداندن تحريمهاي شوراي امنيت ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد، فرصتهاي ديپلماتيك و اقتصادي ايران را محدود سازد. اين استاد دانشگاه تاكيد دارد كه ايران در چنين شرايطي قادر است با بهرهگيري از ابزارهاي ديپلماتيك، حقوقي و حتي ابهام هستهاي، در فرصت محدود باقيمانده مذاكرات جدي با اروپا و امريكا را براي جلوگيري از تشديد تنش و دستيابي به توافقي عادلانه دنبال كند.
مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
اخيرا رسانههاي غربي مدعي شدهاند كه تروييكاي اروپايي رسما خود را براي فعالسازي ماشه آماده كردهاند، آنهم در شرايطي كه كمتر از دو هفته تا ضربالاحل تعريف شده براي اجراي اين مكانيسم باقي است، در چنين شرايطي ايران چه اهرمهايي دراختيار دارد تا مانع از تحقق سناريوي فوق شود؟
با نزديك شدن به اواخر ماه آگوست (نهم شهريور)، چشمانداز بازگشت ايران به وضعيت عادي در جامعه بينالمللي كمرنگتر ميشود. انتظار عمومي اين بود كه با تغيير رييس شوراي عالي امنيت ملي و انتصاب دكتر علي لاريجاني، فضا براي ديپلماسي و مذاكره هموارتر شود. با اين حال، زمان به سرعت در حال سپري شدن است و مذاكرات با سه كشور اروپايي پيشرفت قابلتوجهي نداشته است. در صورت فعال شدن مكانيسم ماشه، تمامي تحريمهاي بينالمللي كه به موجب قطعنامه 2231 شوراي امنيت و توافق برجام تعليق شده بودند، لغو خواهند شد و شرايط مندرج در شش قطعنامه تحريمي پيشين عليه ايران بازخواهند گشت. اين وضعيت، شرايط بسيار دشواري را براي ايران ايجاد خواهد كرد.
بله، بازگشت تحريمها ايران را در شرايط دشواري قرار ميدهد، طبيعتا به لحاظ اقتصادي فشارها بيشتر خواهد شد، اما سوال مهمتر اين است كه آيا غرب به استفاده از اين اهرم اكتفا خواهد كرد؟
در ابتدا بايد بگويم، گرچه برخي معتقدند مكانيسم ماشه فاقد اثرگذاري جدي است و ايران تحت تحريمهاي ايالاتمتحده قرار دارد و از اين رو تهديد قابلتوجهي نيست، اما واقعيت اين است كه فعالسازي مكانيسم ماشه ميتواند وضعيت ايران را به مراتب پيچيدهتر كند. اين مكانيسم ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار گرفته و زمينه را براي اقدامات نظامي و اقتصادي گسترده عليه ايران فراهم ميسازد، ضمن آنكه احتمال همراهي بيشتر چين و روسيه با اين فرآيند را افزايش خواهد داد.
تهران داراي چه گزينههايي است؟
تهران در فرصت كوتاه باقيمانده (كمتر از دو هفته)، ميتواند از طريق ابتكارات ديپلماتيك اقداماتي انجام دهد تا كشورهاي اروپايي را به ازسرگيري مذاكرات ترغيب كند. اجماع داخلي موجود در ايران براي پيشبرد مذاكرات، فرصتي است كه ميتواند با اولويتبندي ديپلماسي و ارايه ابتكارات جديد، به كار گرفته شود. با اين حال، كشورهاي اروپايي شروطي ازجمله آغاز مذاكره با ايالاتمتحده، همكاري كامل با آژانس بينالمللي انرژي اتمي و ارايه گزارش دقيق درباره ذخاير اورانيوم با غناي بالا مطرح كردهاند. در حال حاضر، سياست جمهوري اسلامي ايران باتوجه به حملات اخير اسراييل و ايالاتمتحده به سه مركز غنيسازي ايران، ادامه سياست ابهام هستهاي است. در مقابل، كشورهاي اروپايي با هدف ايجاد شفافيت درخصوص وضعيت غنيسازي و ذخاير اورانيوم با غناي بالاي 60درصد ايران، از طريق فشار و تهديد به فعالسازي مكانيسم ماشه، به دنبال واداشتن ايران به پاسخگويي بيشتر هستند. نامه اخير سه كشور اروپايي به دبيركل سازمان ملل، كه در آن آمادگي خود را براي فعالسازي مكانيسم ماشه اعلام كردهاند، با واكنش نماينده روسيه در سازمان ملل مواجه شد. وي اين اقدام را به دليل عدم پايبندي اروپا به تعهدات برجام و همراهي با حملات نظامي ايالاتمتحده و اسراييل به تاسيسات هستهاي ايران تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي، از نظر حقوقي غيرقابل قبول دانست. اين موضع، نقطه قوت حقوقي براي ايران است تا با همكاري روسيه، چين و اعضاي غيردايم شوراي امنيت، مشروعيت حقوقي فعالسازي مكانيسم ماشه را تا پايان مهر ماه كه مهلت نهايي آن است، به چالش بكشد.با اين حال، فرصت براي ديپلماسي و مذاكره بسيار محدود است و با نزديك شدن به زمان احتمالي فعالسازي مكانيسم ماشه، بسياري از تحليلگران بينالمللي معتقدند كه فرآيند اجراي آن عملا آغاز شده است.
باتوجه به مواضع ادعايي كشورهاي اروپايي درباره غنيسازي صفر درصدي، همكاري ايران با آژانس بينالمللي انرژي اتمي و توافق با ايالاتمتحده؛ (شروطي كه در نشست استانبول مطرح شد)، آيا تهران در اين بازه زماني اندك قادر به تحقق شروط فوق هست يا خير؟
مساله اساسي، آغاز مذاكرات و فراهم آوردن فرصت كافي براي ديپلماسي است تا زمان از دست نرود. اين نكته از اهميت بسزايي برخوردار است كه ورود ايران به مذاكرات جدي با كشورهاي اروپايي و حتي مذاكرات مستقيم با ايالاتمتحده، به معناي پذيرش تمامي شروط مطرحشده ازسوي سه كشور اروپايي يا شرط غنيسازي صفر درصد اعلامشده ازسوي امريكا نيست. مذاكرات بايد براساس بدهبستان شكل گيرد، بهگونهاي كه تحريمها عليه ايران لغو شود، زمينه براي پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني فراهم گردد و در مقابل، ايران تعهداتي در حوزه هستهاي بپذيرد. اين تعهدات ميتواند شامل غنيسازي در قالب كنسرسيوم با مشاركت كشورهاي منطقه يا حتي كشورهاي فرامنطقهاي باشد؛ پيشنهادهايي كه پيشتر ازسوي ايران مطرح شدهاند.
در شرايط كنوني ايران ابتكاراتي را ارايه داده و از پذيرش بخشي از محدوديتها در ازاي لغو تحريمها گفته است، با اين همه سكوت غرب و تاكيد بر همان شروط ادعايي ظاهرا شانس ديپلماسي را كاهش داده است.
تجربه حل و فصل مسائل پيچيده بينالمللي نشان ميدهد كه اعلام مواضع رسمي توسط سخنگويان، به تنهايي نميتواند اينگونه موضوعات را پيش ببرد. به ياد داريم كه براي دستيابي به توافق برجام، مذاكرات فشرده و طولانيمدت ميان مقامات ارشد گروه 1+5 و ايران برگزار شد؛ مذاكراتي كه گاه تا ۱۷ ساعت با حضور وزراي خارجه، ازجمله وزير خارجه ايالاتمتحده، ادامه يافت تا سرانجام به توافقي منجر شد. پيچيدگي اين موضوع از بياعتمادي عميق ميان ايران و غرب، به ويژه پس از جنگ ۱۲ روزه، ناشي ميشود. انتظار اينكه با اعلام مواضع رسمي و حداكثري طرفين متخاصم، توافقي حاصل شود، از توان ديپلماسي خارج است. شرط اصلي ديپلماسي، تداوم مذاكرات و گفتوگوهاي پيوسته است تا امكان بدهبستانهاي لازم فراهم شود و توافقي به دست آيد. هر چند در مواضع اعلامي، هر طرف حداكثر خواستههاي خود را مطرح ميكند، اما اعتقاد بر اين است كه با اختصاص فرصت كافي به ديپلماسي، حتي در بازه زماني كوتاه كنوني، امكان پيشبرد مذاكرات و دستيابي به توافقهاي موقت براي جلوگيري از فعالسازي مكانيسم ماشه وجود دارد.
ذيل سوال بالا اروپا و امريكا اساسا ارادهاي براي توافق با ايران دارند؟ بالاخص آنكه آقاي تختروانچي اخيرا از توافق عادلانه و برد- برد گفتند و تاكيد دارند كه در ازاي لغو تحريمها ايران حاضر است بخشي از محدوديتها بر برنامه هستهاياش را بپذيرد، با اين همه كشورهاي غربي پاسخي روشن به كنش و مطالبه ايران نشان ندادند.
به نظر بنده كه كشورهاي اروپايي تمايلي به گسترش تنش و بحران در منطقه خاورميانه ندارند و طبيعتا ايران نيز به دنبال افزايش تنش در اين منطقه نيست. با اين حال، رژيم صهيونيستي تمام تلاش خود را به كار گرفته تا شرايطي امنيتي و بحراني براي ايران در محيط بينالمللي ايجاد كند. در صورتي كه فرصت كافي به ديپلماسي و مذاكره اختصاص يابد، امكان دستيابي به توافقي عادلانه و حتي برد-برد وجود دارد. لغو تحريمها ميتواند زمينهساز پذيرش برخي محدوديتها ازسوي ايران در برنامه هستهاي خود شود. باتوجه به پيشرفتهاي چشمگير ايران در حوزه غنيسازي طي دو دهه گذشته، اين ظرفيت ميتواند در آينده فعال و به عنوان اهرمي موثر مورد استفاده قرار گيرد. گرچه مواضع اعلامي كشورهاي غربي، به ويژه ايالاتمتحده، ورود ايران به مذاكرات را در مرحله نخست دشوار ميسازد، تجربه مذاكرات بينالمللي نشان داده كه هيچ يك از طرفين به صورت يكطرفه در موضع ضعف قرار ندارند. ايران از توانمنديهاي نظامي برجستهاي برخوردار است كه قدرت بازدارندگياش را در برابر هرگونه عمليات نظامي حفظ ميكند. همچنين، ابهام هستهاي موجود درخصوص ذخاير غنيسازي ايران ميتواند به عنوان اهرمي قوي در مذاكرات به كار گرفته شود، بنابراين چنانچه طرفين به اين نتيجه برسند كه گفتوگوهاي جدي را آغاز كنند، ميتوان از طريق مذاكره از تشديد بحران در خاورميانه جلوگيري كرد و به راهحلي عادلانه دست يافت.
اخيرا معاون دبيركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به تهران سفر داشته، با اين همه جزيياتي از اين سفر منتشر نشده و مقامهاي رسمي كشورمان صرفا تاكيد دارند كه رايزنيها با نهاد پادماني و كشورهاي اروپايي در هفتههاي آينده از سرگرفته ميشود، به باور شما تعامل ايران با آژانس و فراتر از آن با تروييكاي اروپايي و ايالاتمتحده تا چه اندازه محتمل است؟
سفر معاون دبيركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به تهران، اقدامي اعتمادساز در راستاي فعاليتهاي هستهاي ايران محسوب ميشود. با اين حال، به دليل حمله نظامي ايالاتمتحده و رژيم صهيونيستي به تاسيسات هستهاي ايران، حمايت كشورهاي اروپايي از اين اقدام تجاوزكارانه و همچنين فقدان موضعگيري شفاف آژانس بينالمللي انرژي اتمي درقبال سايتهاي تحت نظارت خود كه موردحمله قرار گرفتهاند، ايران تمايلي به همكاري گسترده با نهاد پادماني ندارد و بر سياست ابهام هستهاي در برابر آژانس، كشورهاي اروپايي و ايالاتمتحده تاكيد دارد. با وجود اين چالشها، در صورت آغاز مذاكرات جدي ميان ايران، اروپا و ايالاتمتحده، احتمال تعليق يا بهتعويق انداختن اجراي مكانيسم ماشه وجود دارد و اين امر ميتواند فرصتي براي ديپلماسي فراهم كند. البته، با توجه به محدوديت شديد زماني و روزهاي اندك باقيمانده براي دستيابي به هرگونه توافق، احتمال موفقيت اين مذاكرات بسيار اندك به نظر ميرسد.
در صورتي كه سناريوي بدبينانه يعني فعال شدن ماشه محقق شود، در چنين شرايطي تهران چه گزينههايي پيش رو دارد؟
در صورت اجراي مكانيسم ماشه، سطح بياعتمادي ميان طرفين به شدت افزايش خواهد يافت. ايران احتمالا در واكنش به اين اقدام، خروج از معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (NPT) يا دستكم كاهش نظارتهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي را مطرح خواهد كرد. اين امر به نوبه خود بياعتمادي كشورهاي غربي نسبت به ايران را تشديد ميكند و فرصت براي اجماعسازي بينالمللي عليه ايران، بهويژه از طريق صدور قطعنامه توسط شوراي حكام آژانس و ارجاع مجدد موضوع به شوراي امنيت، افزايش مييابد. هر چند باتوجه به اختلافات موجود در شوراي امنيت، تصويب قطعنامه جديدي عليه ايران بعيد به نظر ميرسد، اما بازگشت تحريمهاي مندرج در قطعنامههاي پيشين و قرار گرفتن ايران ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در پايان مهر ماه، شرايط را براي ايران بسيار دشوار خواهد كرد. اين وضعيت، با توجه به بحرانهاي داخلي متعدد كنوني، عاديسازي وضعيت ايران را به شدت پيچيده ميسازد و احتمالا به تشديد تنش ميان طرفين منجر خواهد شد.
همانطور كه اشاره كرديد، يكي از گزينههاي احتمالي تهران خروج از انپيتي است، پيامدهاي توسل به اين اهرم را براي ايران چگونه ارزيابي ميكنيد، از منظري ديگر تصور چنين سناريويي براي غرب تا چه اندازه ميتواند بازدارنده باشد و بستري فراهم كند براي تمديد ضربالاجل تعريف شده.
چنانچه ايران در پي فعالسازي مكانيسم ماشه از معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (NPT) خارج شود، خطر درگيري نظامي مجدد ميان ايران، رژيم صهيونيستي و به تبع آن ايالاتمتحده به شدت افزايش خواهد يافت. باتوجه به سابقه جنگ ۱۲ روزه، احتمال وقوع درگيري نظامي جديد از منظر نظامي به طور قابلتوجهي بالا خواهد رفت. در چنين شرايطي، احتمال حمله به برخي مراكز اقتصادي ايران نيز وجود دارد. گرچه ايران از ابزارهايي براي پاسخگويي برخوردار است، اما فرصتهاي موجود براي عاديسازي و بهبود شرايط ايران به شدت محدود خواهد شد و توانايي كشور براي حل و فصل بحرانهاي اقتصادي داخلي به طور قابلملاحظهاي كاهش خواهد يافت. اين سناريو، بدترين حالت ممكن براي ايران و ديگر كشورهاي خاورميانه است، زيرا نظم امنيتي منطقه را بهشدت مختل ميكند و تنشها در سطح منطقهاي و بينالمللي را به طور چشمگيري افزايش ميدهد.
به عنوان سوال آخر، نقش اسراييل و لابيهاي يهود را در مسير ديپلماسي احتمالي ايران با غرب چگونه ارزيابي ميكنيد.
بيترديد، رژيم صهيونيستي از هيچ تلاشي براي جلوگيري از دستيابي ايران به توافقي برد-برد با غرب، به ويژه ايالاتمتحده، فروگذار نخواهد كرد. اين رژيم با بهرهگيري از لابيهاي گسترده خود در امريكا، تمام توان خود را به كار خواهد گرفت تا مانع از تحقق چنين توافقي شود. از ديدگاه اسراييل، آسيبپذيري ايران پس از جنگ ۱۲ روزه افزايش يافته و توان محور مقاومت در منطقه خاورميانه تضعيف شده است. اين شرايط، از نظر اسراييل، فرصتي براي وارد آوردن ضربه بيشتر به ايران فراهم كرده است. آنها معتقدند هرگونه توافق ايران با امريكا يا كشورهاي اروپايي، به ايران امكان بازسازي و تقويت توان تهاجمي خود را خواهد داد. بنابراين، به نظر ميرسد رژيم صهيونيستي از هيچ اقدامي براي كارشكني در فعاليتهاي ديپلماتيك و مذاكراتي ايران با كشورهاي غربي دريغ نخواهد كرد. درخصوص موضع ايران، سياست ابهام هستهاي پس از جنگ ۱۲روزه موثر بوده و كارايي خود را نشان داده است. در غياب مكانيسم ماشه، اين سياست ميتوانست براي ماههاي طولاني ادامه يابد، اما فعالسازي مكانيسم ماشه شرايط را براي ايران به شدت پيچيده خواهد كرد. فقدان اشتياق ايالاتمتحده براي مذاكره با ايران، تا حدي به اين دليل است كه كشورهاي اروپايي نقش تشديد تنش در خاورميانه را در صورت اجراي مكانيسم ماشه به خوبي ايفا ميكنند كه ميتواند زمينهساز رويارويي نظامي شود.
ايران در اين بازه زماني محدود چه اهرمهايي دراختيار دارد تا به نفع خود فرصتسازي كند؟
ايران بايد در روزهاي باقيمانده از تمام توان خود براي پيشبرد ديپلماسي و گفتوگوي مستقيم، حتي با ايالاتمتحده، به منظور جلوگيري از اجراي مكانيسم ماشه استفاده كند. هرگونه تاخير در تصميمگيري، در بلندمدت به زيان منافع ملي ايران خواهد بود. فعالسازي مكانيسم ماشه، منافع ملي ايران را در معرض خطر جدي قرار ميدهد و تلاشها و هزينههاي يك دهه گذشته براي رفع اثرات قطعنامههاي شوراي امنيت تا پايان مهر ماه ۱۴۰۴ را بياثر خواهد كرد. اين امر خسارات و زيانهاي ايران را به طور قابلتوجهي افزايش ميدهد. براي جلوگيري از اجراي مكانيسم ماشه، استفاده از تمامي ابزارهاي حقوقي و ديپلماتيك، ازجمله تبادل زندانيان يا آزادسازي برخي زندانيان اروپايي، ميتواند به عنوان اهرمهايي موثر درنظر گرفته شود. حتي اگر ايران در كوتاهمدت تعليق يا به تعويق انداختن مكانيسم ماشه را بپذيرد و سياست ابهام هستهاي خود را براي چند ماه ادامه دهد، اين اقدام ميتواند ارزشمند باشد. اين امر به ويژه باتوجه به نبود اجماع كامل در سطح تصميمگيري كلان كشور اهميت دارد، زيرا تصميمگيري در چنين شرايط حساسي نيازمند انسجام داخلي ميان حاكميت و مردم و همچنين درون حاكميت است. اگر تصميمگيران كلان كشور به اين نتيجه برسند كه شرايط براي تصميمگيري قاطع فراهم نيست، به تعويق انداختن مكانيسم ماشه، هر چند با مخاطرات خاص خود، ارزشمندتر از اجراي آن و قرار گرفتن ايران ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد خواهد بود.