ناسازوارگي وفاق
عباس عبدي
خطاب اصلي اين يادداشت به آقاي پزشكيان است. شايد خودشان نيز متوجه اين مساله باشند و خيلي هم بهتر از امثال من جزييات را بدانند، با اين حال بد نيست كه در فضاي عمومي قدري درباره وفاق صحبت كنيم. شعار محوري آقاي پزشكيان وفاق است. وفاق درون ساختار سياسي، وفاق با مردم و وفاق در سطح بينالمللي. اين شعار قابل دفاع است، ولي بايد به ظرايف آن نيز توجه كرد. دو نكته مهم در اين هست. اول؛ ميان اين سه وفاق تعارضاتي وجود دارد. دوم؛ وفاق شعاري است و بايد بر محتواي مشترك استوار شود كه در اينجا هم تعارض پيش ميآيد. در واقع شعار وفاق گرچه ضروري است ولي ناسازواره يا پارادوكسيكال است و همين كار را سخت ميكند. اگر بخواهيد وفاق با درون ساختار را عملي كنيد به ناچار وفاق با مردم دچار اختلال ميشود. حتي وفاق با جهان نيز دچار مشكل ميشود. اگر بخواهيد وفاق با مردم و جهان را برجسته كنيد، وفاق درون ساختاري دچار شكست خواهد شد. همين فريادهاي تندروها را كه براي استيضاح بلند شده است، ببينيد يا حتي جاسوسيابهاي آنان شما را هم رديابي كردهاند. شما در سياست رسانهاي اعم از صداوسيما و فضاي مجازي دنبال وفاق درون ساختاري رفتيد درنتيجه وفاق با مردم را تا حد زيادي از دست داديد. در ماجراي مصوبه حجاب برعكس عمل كرديد و نتيجه معكوس بود. در موضوعات خارجي هنوز اقدام تعيينكنندهاي نشان ندادهايد، ولي هنگامي كه يك جمله گفتيد، وفاق درون ساختاري به لرزه در آمد! و هجوم آنان با اتكا به صداوسيما آغاز شد. در انتصابات بيشتر به سوي وفاق ساختاري حركت كردهايد و اتفاقا حمايتهاي مردمي را از دست دادهايد. مشكل اينجاست كه با اين وضع نميتوانيد همه را داشته باشيد، نهايت اين خواهد شد كه همه را ازدست ميدهيد. نه فقط شما، طرف مقابل شما هم بازنده خواهد شد، ولي چون آنان تعهد و مسووليت و آيندهاي ندارند، چندان در بند باخت نيستند، زيرا بازي سياست را صفر و يك تعريف كردهاند. اين وضعيت ناسازواره رويكرد وفاق است. آقاي پزشكيان سه راه پيش روي خود دارد؛ راه اول اين است كه كلا سياست وفاق درونساختاري را كنار بگذارد و فقط دنبال پيشبرد اهداف خود بدون توجه به ديگران باشد. اين راه جواب نميدهد. راه دوم، در نقطه بهينه و معقولي بايستند و تناسبي را رعايت كند تا كارها پيش برود. براي اين كار نيازمند گفتوگوي مستقيم و شفاف با آنان است، ولي از آنجا كه ذهنيت آنان تماميتخواه است و انسجام تشكيلاتي هم ندارند، نه ميتوانند گفتوگو و تفاهم كنند و نه اگر كردند، اعتباري به اجراي تعهدات آنان نيست. پس اين راه در عمل بلاموضوع است. راه سوم و عمليتر و مطمئنتر به ميان آوردن قدرت واقعي است يا بايد در سطح مقام رهبري اين تفاهم و توافق انجام و اجرايي شود و كسي حق تخطي از آن را نداشته باشد يا در سطح عمومي و مردم حقايق را بگوييد و آنان را در برابر مردم قرار دهيد، چون اين جماعت جز از اين دو قدرت از چيز ديگري باكي ندارند و البته به نظر ميرسد كه كشاندن مساله به عرصه عمومي با روحيه و منش شما سازگاري ندارد، در شرايط كنوني هم اين كار به صلاح كشور نيست. تنها راه باقيمانده حل مساله از طريق مقام رهبري است. اين كار را نه براي خود، بلكه براي خدمت به كشور و مردم انجام دهيد. فرصتي نداريد. امروز و فردا نكنيد. در مقام منتقد رفتار نكنيد. شما رييسجمهور هستيد. مردم از شما انتظار شنيدن سياستهاي قابل دفاع و اجراي آنها را دارند. سخنان شما نشان ميدهد كه كشور فاقد راهبرد است. اغلب مشكلات كشور راهحلهاي روشني دارد، ولي به عللي از جمله معطل ماندن همين وفاق يا مسائل ديگر يا ويژگي شخصي شما كه برخوردي قاطع با مديران ناتوان نميكنيد، قابل طرح نيست. يكسال گذشت، مهمترين شعار شما كه وفاق باشد نه تنها پيشرفت نداشته كه عقبگرد داشته است. همچنين هنوز انرژي را حل نكرديد، هنوز سياست خارجي را در مدار قابل دفاع قرار نداديد، هنوز وعدههاي مربوط به فضاي مجازي و رسانه حل نشده است، هنوز گره استفاده از همه نيروها به ويژه با معيارهاي باز شما باز نشد كه بستهتر هم شده است. گزارشهايي كه به شما داده شده درباره دخالت نمايندگان در عزل و نصبها، نتيجهاي نداشته است. گزارش فضاي مجازي به جايي نرسيده است. چرا؟ به اين علت كه وفاق مقدمه براي بهبود و پيشرفت امور بود، در حالي كه اكنون تبديل به هدف و البته فقط در حد حرف شده است، حتي اگر نه تنها امور بهبود پيدا نكند، بلكه مانع بهبود نيز شده است. حتما به ياد داريد كه در همان هفته اول در ديدار خصوصي و دو نفري در طبقه پنجم ستاد جنابعالي گفتم كه از نظر من اين حضور شما از جنس حضور در يك انتخابات عادي نيست. شما ميتوانيد و بايد سرنوشت ايران را از چنگال تندروهايي خارج كنيد كه يك ملت و تمدن را اسير جاهطلبيها و اوهام نابخردانه خود كردهاند. اگر شكست بخوريد كه هم براي خودتان و هم كشور فاجعه است ولي اگر موفق شويد در اين صورت اهميت و اعتبار ستارخان قهرمان آذربايجاني مشروطيت نيز در برابر نقش شما رنگ خواهد باخت.