جالب است كه بدانيد
نيوشا طبيبي
گسترش ارتباطات به مدد فضاي مجازي و اينكه هر فردي ميتواند شخصا محتواي خواندني و ديدني و شنيدني توليد و منتشر كند، امري است بسيار مبارك. شكي نيست كه پديدآورندگان و گسترشدهندگان اينترنت - با توجه به سابقه تاريخيشان - هرگز كاري نميكنند كه از آن حداكثر سود و بهره را نبرند. اين فضا جايي است كه يك سر آن شركتها و كشورها و سازمانهايي نشستهاند كه مشغول بهرهبرداري از اطلاعات و فعاليتهاي شبكه هستند و توان رصد و پردازش تكتك دادهها و اطلاعات منتشر شده در آن را دارند و سر ديگر آن كاربراني نشستهاند كه از سطح فهم و استفادهشان از اين بستر تفاوت فراواني دارد و ميتوان آنها را به گروههاي مختلفي از حيث نوع و هدف توليد محتوا تقسيم كرد.
اين فضا، با تمام ملاحظاتي كه وجود دارد، تحولي در گسترش آگاهي و دانايي به وجود آورده، اما در كنار آن به پديدهاي به نام «شبهعلم» هم به شدت دامن زده است. در دوره كرونا يا در مواقعي كه بحرانهاي فراگير روي ميدهد، نشر اين اطلاعات نادرست چند برابر بيشتر ميشود.
نگراني عمومي جهاني از انتشار اين اطلاعات نادرست كه منجر به اتفاقات ناگوار يا تصميمگيريهاي غلط در زندگي شخصي افراد ميشود، بيشتر و بيشتر شده است. طبق گزارش مركز تحقيقات Pew در آگوست ۲۰۲۵، براساس اطلاعات جمعآوري شده، ۷۲ درصد بزرگسالان در ۲۵ كشور جهان، انتشار اخبار غلط را تهديدي بزرگ براي كشورشان ارزيابي كردهاند. البته هوشمندي كاربران هم افزايش پيدا كرده و روز به روز بر آگاهي جمعي براي مقابله با اين اطلاعات نادرست افزوده ميشود. به گزارش نشريه نيچر Nature، سهم افرادي كه در سال ۲۰۲۰ به وبسايتهاي غير قابل اعتماد سر زدهاند كمي بيش از ۲۶ درصد بوده كه در مقايسه با سال ۲۰۱۶ كاهشي چشمگير داشته است.
البته اندازهگيري سهم كل شبهعلم/اطلاعات غلط، در شبكه اينترنت، كار پيچيدهاي است و به پارامترهاي بسيار متنوعي بستگي دارد. تفكيك حوزهها، پلتفرمها، حجم محتوا، ميزان ديده شدن و دهها ميزان سنجش ديگر براي برآوردي دقيق، مورد نياز است. با وجود تمامي اين ملاحظات، نكته مهمي كه وجود دارد، اين است كه اخبار و اطلاعات نادرست ۷۰ درصد بيش از محتواي سالم بخت ديده شدن و انتشار دارند و خيلي زود هم توسط كاربران ديگر بازنشر ميشوند.
فضاي وب فارسي و به ويژه اينستاگرام فارسي، بستري قابل توجه براي انتشار اطلاعات و اخبار نادرست و شبهعلمي است كه بخت آن را دارند كه به سرعت بازنشر و توسط صدها هزار نفر ديده شوند. تشخيص اين اطلاعات نادرست بسته به نوع و سطح ارايه آنها و همينطور فرد ارايهدهنده متفاوت است. اكنون حجم عظيمي از اطلاعات بسيار غلط و انبوهي از پيشبينيها و تحليلها با ظاهري علمي و توسط افرادي كه گرد خود فضايي به ظاهر علمي و آكادميك ساختهاند، منتشر ميشود. اين به ظاهر دانشمندان به سرعت مريدان و سرسپردگان و لشكر مدافعاني پيدا ميكنند و انتقاد از آنها و آشكار كردن دروغها و تحليلهاي بيپايهشان خالي از خطر نيست.
در مواردي تاسفبار رسانههايي كه آبرويي پيدا كردهاند - شايد به طمع جذب دنبالكنندههاي بيشتر - به بعضي از اين افراد فضا ميدهند. نمونههاي فراواني از اين افراد را ميتوان شاهد آورد، از مشخصههاي غالب اين افراد ظاهر متفاوتشان است. مثلا دكتر جامعهشناسي كه شبيه مربيان بدنسازي است و با سينهاي ستبر، مشغول اظهارنظر در تمامي امور جهان از صدر تا ذيل است يا ديگري دكتري در علوم سياسي كه آرايش سر و صورت عجيب و پوششي عجيبتر نظريه شبهعلمي به نام «آيين قدرت» دارد و همه چيز جهان را با آن تحليل ميكند. هر دوي اين موارد با دست كشيدن بر خواب قالي و ارايه تحليلها و پيشبينيهايي كه دل مخاطبان عام را خنك كند، پيروان و شنوندگاني در فضاي مجازي به دست آوردهاند.
در حوزه تاريخ هم اوضاع بدتر از بد است، مرحوم ناصرالدين شاه دمدستترين شخصيت تاريخي براي افسانهسرايي و دروغبافي است. درباره تاريخ معاصر هم فراوان دروغ و حرفهاي گمراهكننده پراكنده ميشود. هر جا ديديد كه جملهاي با «جالبه كه بدونيد...» شروع ميشود، يقين كنيد كه اظهاركننده ماجرا صادق نيست و قصدش از بيان مطلب جذب دنبالكننده است و لاغير.