نقدي بر ونداليسم دولتي
چرا تهويه عمومي مهم است
اميد عليبابايي
حتما تا به حال واژه ونداليسم را شنيدهايد، در تعريف بينالمللي و رسمي ونداليسم آمده: ونداليسم يعني تخريب عمدي، بيدليل يا غيرقانوني اموال عمومي يا خصوصي، معمولا با انگيزههايي مثل اعتراض، هيجان، انتقام يا حتي سرگرمي. اين تعريف، در ظاهر، شكل و نمودي كاملا مادي دارد اما در فرآيند آغاز، پروسه و اهداف آن در بسياري از موارد، ايدهها، تفكرات و موارد غيرمادي ديده ميشود و خيلي از مواقع هم اين ونداليسم مادي منجر به خسارت و آسيبهاي غيرمادي خواهد شد. بهطور معمول در طول تاريخ و در كشورهاي مختلف انواع گوناگوني از نمودهاي ونداليسم توسط فرد يا افرادي در قالب تخريب امكانات عمومي يا دولتي براي نشان دادن اعتراض وجود داشته و دارند. يعني افراد جامعه به هر دليلي در شرايطي كه توانايي اعتراض و رودررو شدن در فضاي مناسب و عادلانه با جرياني قدرتمندتر از خود مثل دولت را ندارند به ونداليسم روي ميآورند، اما ميتوان اين رويكرد را از نگاه مقابل و با روي دادن ونداليسم از طرف گروههاي قدرتمند و دولتها در برابر قشر ضعيف و مردم عادي جامعه بررسي كرد. همانگونه كه امكانات، سرمايههاي مادي و همچنين نيروهاي انساني اصلي يك گروه يا دولت به عنوان اركان سختافزاري و نرمافزاري براي آنها اهميت فراواني دارند، آحاد جامعه و مردم هم به عنوان مهمترين سرمايه مادي و معنوي يك كشور قلمداد ميشوند و وظيفه هر دولتي حمايت از اين سرمايهها و حفاظت از آنان است.هنگامي كه دولتها از مردم فاصله گرفته و به هر دليلي از جمله عدم توانايي مديريت كشور، پياده كردن ايدئولوژيهاي مختلف يا ايجاد اليگارشي، به نكوهش و تخريب رفتارهاي مردم و همچنين وضعيت روزمره زندگي آنان ميپردازند، اين جريان، نوعي ونداليسم دولتي را شكل ميدهد كه از زمان زندگي قبيلهاي و اربابورعيتي تا استعمارگري و دولتهاي مستبد در تاريخ معاصر وجود داشته و ادامه پيدا كرده است. پس اگر يك دولت به تخريب مردم و گناهكار نشان دادن آنان در قبال شرايط موجود كشور (درحاليكه يكي از وظايف اصلي دولتها ايجاد شرايط و ضوابط مورد نياز براي هدايت جامعه و حتي هدايت خود دولت به سمت رفتار مناسب است) بپردازد، ميتوان تخريب مردم جامعه به عنوان ارزشمندترين سرمايه را، نوعي ونداليسم دولتي قلمداد كرد. در بسياري از موارد در طول تاريخ و در كشورهاي مختلف، دولت، نه به جهت آزار و به طور عمد يا شوخي با مردم، بلكه بهخاطر فرار رو به جلو به واسطه عدم توانايي صحيح مديريت و انجام برخي امور دست به چنين تخريبي ميزند. به طور مثال وقتي سالهاست كه در كشور ما، دولتها، مردم را به مصرف بيش اندازه از آب، برق، گاز، استفاده نادرست از اينترنت و... متهم كرده و در شرايطي كه خودشان هيچ دستاوردي در جهت حفظ (نه حتي بهبود!) وضع قبلي نداشتهاند، آيا اين روند، تصوري جز تخريب افراد را در ذهن آنان تداعي ميكند؟ در كشور ما همين تخريبها وقتي در كنار شرايط فاجعهبار اقتصادي (مستند به آمارهاي منتشر شده رسمي) قرار ميگيرند منجر به تخريب سرمايههاي عمومي كشور بهصورت سهوي توسط افراد جامعه ميشوند كه نشأت گرفته از رفتار دولتهاست چون تغيير شغلهاي پياپي، بيكاري مداوم، ورشكستگيهاي متعدد و عدم امنيت اقتصادي قطعا منجر به اين ميشود كه افراد حواسشان به خودشان هم نباشد چه برسد به اينكه بخواهند به اهميت مراقبت از اموال عمومي با رفتاري كه از خود نشان ميدهند، فكر كنند. استاديومهاي فوتبال يكي از بهترين فضاها براي نشان دادن ونداليسم در اعتراض به بيعدالتي است. لحظهاي به اين فكر كنيد كه شايد آن صندلي كه شكسته شده و به طرف زمين پرتاب ميشود نه فقط بهخاطر اتفاقات درون زمين فوتبال، بلكه بهخاطر رنجش و سختيهايي است كه فرد در بيرون از استاديوم متحمل شده و استاديوم به عنوان يكي از اموال عمومي تاوان تبديل شدن ونداليسم دولتي به ونداليسم عمومي را ميپردازد؛ در واقع اين ونداليسم از طرف جامعه، عكسالعمل ونداليسم دولتي است كه اتفاق افتاده است. از طرف ديگر با پيشرفت تكنولوژي، ارتقاي دانش و درهم تنيده شدن روابط اجتماعي، جزييات رفتاري افراد و امكانات موجود در جامعه تاثير بيشتري بر زندگي آنان دارد و هرگونه محروميت و عدم دسترسي مناسب به امكانات اوليه زندگي بهواسطه عملكرد دولتها منتهي به ونداليسم ميشود و اين ونداليسم منجر به ايجاد زنجيرهاي از مشكلات و رفتارهاي نامناسب ميشود كه در انتها به ضرر همه افراد و دولتهاي مرتبط باهم ميشود. همين زنجيره ونداليسم است كه باعث ميشود طبق گفته رسانهها بيشترين لطمه به بكرترين محيطهاي طبيعي را طبيعتگردان و كوهنوردان وارد ميكنند يعني همان كساني كه بيشترين لذت را از حضور در دل طبيعت ميبرند. اين موضوع به وضوح مشخص ميكند دولتهايي كه حتي ناخواسته ونداليسم دولتي را پياده كرده، آن را به جامعه تحميل و نيازهاي اوليه را از مردم جامعه دريغ ميكنند بايد آگاه باشند كه كوچكترين موارد كه به ظاهر تاثير آنچناني در روزمرّگي جامعه ندارند، ميتواند اثرگذاري بسياري در پيشرفت جامعه داشته باشد. همين اهميت موارد كوچك است كه باعث شد وقتي از آقاي لي كوآن يو به عنوان معمار و بنيانگذار سنگاپور نوين رسيدند كه به جز رواداري و تحمل چندفرهنگي چه چيزي باعث موفقيت سنگاپور شد، او گفت: تهويه مطبوع؛ اولينكاري كه پس از نخستوزير شدن انجام دادم نصب تهويه مطبوع در ساختمانهايي بود كه خدمات دولتي در آنها كار ميكردند. در چنين شرايطي، گرما باعث آزار و اذيت نميشد و اين كليد بهرهوري عمومي بود.