باز هم بنزين
حسين مسعوديان
جناب آقاي عبدي در يادداشتي وضعيت انرژي ايران را به خوبي با بيمار سرطاني عميق شبيهسازي كردند كه بايد درخصوص آن حتما تصميمگيري شود ولي پزشكها، فقط در حال گفتوگو هستند و هيچ تصميمي نميگيرند. يادداشت ايشان را كنار ويديوي صدها وانت حمل سوخت قاچاق كه در انتظار عبور از مرز هستند، ميگذارم و از بيتصميمي مسوولان متعجب ميشوم. در آبان ۱۳۹۸ براي چندمين بار بعد از انقلاب درخصوص قيمت بنزين تصميمگيري شد كه متاسفانه خسارتهاي فراواني به جامعه تحميل شد. به نظر ميرسد اگر براي اين بيمار سرطاني انرژي امروز يا امسال به روشهاي گذشته تصميمگيري شود، به طور قطع بايد باز هم شاهد ناآراميهايي فراتر از گذشته باشيم، چرا كه مبناي اين تصميم آن است كه بنزين ارزان است و بايد به قيمتهاي بينالمللي برسد. چرا بنزين ارزان است؟ همه ناشي از دو سياست غلط پولي و مالي دولت و سپس سياستگذاري حاكميتي به شرح زير است:
۱- ايجاد تورم كه هر ساله به مردم تحميل ميشود و مردم نقشي در آن ندارند.
۲ - عدم افزايش حقوق و دستمزد برابر تورم و سپس عدمافزايش قيمت انرژي مطابق تورم.
با بيان مقدمه فوق، راهحلهاي مختلفي ازسوي گروههاي مختلف كارشناسي به شرح زير به مسوولان پيشنهاد داده ميشود:
۱- افزايش قيمت انرژي
۲- دادن سهميه انرژي در قالب كارت انرژي به هر فرد يا خانوار
۳ - افزايش حقوق و دستمزد برابر تورم و سپس افزايش قيمت انرژي مطابق تورم
۴ - ساير روشهاي قابل اجرا
بديهي است اجراي هر يك از روشهاي فوق داراي معايب و محاسن خاص خود است ولي بايد به نكته مهمي اشاره كرد كه جامعه امروز با جامعه قبل از جنگ ۱۲ روزه بسيار متفاوت شده است. آنچه مسلم است مردم از مسوولان انتظار تصميم مناسب و مطابق با منافع مردم را دارند به صورتي كه خود در انتخاب راه و روش مشاركت داشته باشند. مهمترين مساله جمعبندي انواع راهحلها و ارائه آن به مردم است و فرصت كوتاهي به كارشناسان و مردم داده شود تا با محاسن و معايب هر راهحل آشنا شوند. سپس در قالب نظرسنجي معتبري، راهحلي را انتخاب كنند كه مورد قبول اكثريت جامعه است. انتخاب راهحلهايي كه مورد قبول جامعه نباشد، كشور و مردم را دچار خسارتهاي جبرانناپذيري ميكند كه با وقايع قبل از جنگ ۱۲ روزه كاملا متفاوت است و اميد است كه هميشه براي تصميمگيري مهم منافع اكثريت مردم و انتخاب آنان لحاظ شود.