رياكاري سياسي
نكته مهم از اينجا به بعد است كه دستاندركاران مدرسه اين واقعيت را ميدانند و مهمتر اينكه ميدانند كه اين اجبار مطلقا اثر مورد نظر را بر رفتار و عقيده دانشآموزان ندارد و در برابر اين پرسش كه چند درصد آنان پس از فارغالتحصيلي و رفتن به دانشگاه همچنان چادري باقي ميمانند، معتقدند شايد ۱۰ درصد و تازه آنها هم از خانواده چادري بودهاند و اگر به اين مدرسه هم نميآمدند و تحت اجبار چادر به سر نميكردند باز هم چادري ميماندند. چه بسا اين اجبار موجب تضعيف شدن موضع دختران و زناني شده كه از منظر اعتقادي اين پوشش را دارند و آن را هم كنار بگذارند.
مساله اينجاست كه مديريتها اين موضوع را خوب ميدانند ولي همچنان بر همين سياست پافشاري ميكنند. چنين سياستهاي نابخردانهاي ريشه در چه چيزي دارند؟ در ظاهرگرايي ديني كه ملاك تمايز ميان ديندار و بيدين را التزام به ظواهر ميداند، طبيعي است كه هر گروه ديني و حتي قومي و فرهنگي با برخي نمادهاي ظاهري و پوششي متمايز ميشوند؛ ولي نه همه كساني كه آن نمادها را دارند جزو آن گروه هستند و نه همه كساني كه از آن نمادها استفاده نميكنند بيرون آن گروه ديني هستند. اتفاقا در موارد زيادي اين نمادها به حاشيه رفته و متروك ميشوند. كافي است نگاهي به پوشش مردان ايراني در ۱۵۰ سال پيش بيندازيم. پوشش ۹۹ درصد ما با پوشش آنان تفاوت دارد. در حالي كه همه ما خود را ايراني ميدانيم. ولي اين مساله در مورد بلوچها و كردها تا حدي متفاوت است هر چند بسياري از آنان هماكنون از پوشش سنتي خود استفاده نميكنند. اين اجبار براي چيست؟ براي فريب دادن خود و ديگران است. در حالي كه همه ميدانند واقعيت چيز ديگري است و به زودي تق آن درخواهد آمد. در واقع رياكاري فرآيندي است كه همه آگاهانه قرباني آن ميشوند چه رياكار و چه رياپرور. نتيجه چيست؟ حافظ به خوبي توضيح ميدهد كه «آتشِ زهد و ريا خرمنِ دين خواهد سوخت/حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو...» هيچ چيز بيش از دين و سياست در برابر رياكاري ضربهپذير نيستند، چون دين با قلب و نيت سر و كار دارد كه نميتواند رياكارانه باشد. مگر نميگويند كه «انما الاعمال بالنيات» است و نيت پاك ضد رياكاري است. سياست هم امر واقع است و رياكاري امر واقع را هم نميتواند تغيير بدهد. رياكاري سياسي موجب تخدير سياستمداران ميشود. ويژگي مهم جوامع توسعه يافته و براي پيشرفت، در امكان زندگي بدون نياز به رياكاري است. كلماتي چون سياهنمايي مضمون ديگر توصيه به سفيدنمايي و در اينجا رياكاري است.
از اصولگرايان نميخواهم كه خلاف حقيقت را بگويند ولي معتقدم كه اگر خواهان قدرتمندي نظام مورد حمايت خود هستيد سكوت و بدتر از آن رياكاري نكنيد و حقيقتي را كه ميبينيد با ادبياتي متين و سازنده بگوييد والا شما هم در زيانهايي كه دير يا زود به اين نظام وارد خواهد شد، شريك هستيد.