• 1404 يکشنبه 23 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6137 -
  • 1404 يکشنبه 23 شهريور

ادامه از صفحه اول

برزخ حكمراني در جست‌وجوي دولت مدرن

‌شوراها و ستادهاي ‌متعدد كه ‌عملا مسيرتصميم‌گيري‌دولت‌ و مجلس را كند كردند، ميراث همان دوره است. به تدريج، اين نهادهاي موازي چنان فربه شدند كه اقتدار دولت رسمي در تصميم‌سازي تقريبا به حاشيه رانده شد. هم‌زمان، شكاف زماني ميان انتخابات مجلس و رياست‌جمهوري، و تقابل‌هاي سياسي ناشي از آن، بر اين مشكل افزود. امروز محصول اين فرآيند تاريخي، دولتي است كه هست اما نيست. ديده مي‌شود اما قدرتي براي تصميم‌گيري ندارد. لابد از دل اين ساختار، بحران ديگري سر بر مي‌آورد كه فاصله‌ فزاينده ميان مردم و حاكميت است. نمونه‌ آشكار آن، سياست‌هاي متناقض در قبال فضاي مجازي است. حكومت دسترسي آزاد به اينترنت را مخل هدايت اجتماعي مي‌داند، اما توان اعمال محدوديت كامل را هم ندارد. نتيجه اين است كه هم مزيت اجتماعي آزادي از دست مي‌رود، هم كنترل كامل ممكن نمي‌شود، و نهايتا شهروندان با ابزارهايي چون فيلترشكن مسير خود را مي‌گشايند. اين همان لحظه‌اي است كه ربط و نسبت مردم با حكومت كاسته مي‌شود و حس بيگانگي سياسي گسترش مي‌يابد. مانسور اولسون، اقتصاددان برجسته هاروارد، در نظريه مشهور خود تأكيد مي‌كند كه توسعه بدون دولت ممكن نيست. دولت در اين معنا، دستگاهي مداخله‌گر و پدرسالار نيست، بلكه نهادي است كه منافع ملي را در قالب اقتصاد بازار سامان مي‌دهد و حاكميت قانون را بر همه روابط جاري مي‌سازد. وقتي دولتي به اين معنا وجود نداشته باشد، سخن گفتن از حكمراني خوب يا توسعه‌ پايدار موضوعيت خود را از دست مي‌دهد. ايران امروز بيش از هر چيز به چنين دولتي نياز دارد كه بتواند وجدان جمعي را در قانون متبلور كند، منافع ملي را از مناقشات جناحي و ايدئولوژيك فراتر ببرد، و حداقل يكپارچگي تصميم‌گيري را تضمين نمايد. نكته مهم آن است كه اين نقدها نه براي القاي يأس، بلكه براي برجسته كردن ضرورت تصميم بزرگ تاريخي است. جامعه‌ ايران ظرفيت‌هاي عظيمي دارد. سرمايه انساني جوان، جامعه مدني پويا، موقعيت ژئوپليتيكي بي‌بديل و پشتوانه تاريخي غني. آنچه فقدانش حس مي‌شود، يك اجماع ملي بر سر تقدم استقرار دولت مدرن بر هر خواسته‌ ديگر است. راه برون‌رفت از اين وضعيت در گرو مجموعه‌اي از اصلاحات هم‌زمان است كه مي‌توان آنها را چنين ترسيم كرد: پيش از هر چيز، بازتعريف تعهدات ضروري است. اهداف و هنجارها بايد با امكانات واقعي كشور هماهنگ شوند. اين به معناي شفافيت در گفت‌وگو با جامعه و پرهيز از وعده‌هاي دست‌نيافتني است. گام دوم، احياي نهادهاي قانوني است. دولت بايد بار ديگر به كانون اصلي تصميم‌گيري بازگردد و نقش نهادهاي موازي به حداقل ممكن كاهش يابد. در كنار اين دو، نيازمند گفت‌وگوي ملي درباره هويت هستيم. هويت ملي و ديني اگر در فرآيندي تعاملي و نه تحميلي بازتعريف شود، تضاد دايمي ميان «خواسته‌هاي بالا» و «واقعيات پايين» كاهش خواهد يافت. در ادامه، بازگشت به حاكميت قانون ضرورتي اجتناب‌ناپذير است، زيرا بدون قانون شفاف و داوري منصفانه، هيچ سرمايه اجتماعي يا اقتصادي پايدار نمي‌ماند. و سرانجام، اين مسير بدون اجماع جامعه مدني كامل نخواهد شد. نخبگان دانشگاهي، رسانه‌ها و فعالان اجتماعي بايد مطالبه استقرار دولت مدرن و كارآمد را به خواست عمومي و مشترك جامعه بدل كنند. اگر اين پنج محور هم‌زمان در دستور كار قرار گيرد، مي‌توان اميدوار بود كه ايران از برزخ حكمراني كنوني عبور كرده و به سمت دوره‌اي تازه از تصميم‌گيري‌هاي شجاعانه، واقع‌بينانه و اميدبخش گام بردارد.

قرباني شدن امر اجتماعي 

به عنوان يك معلم، هميشه در كلاس‌هاي درس دانشجويان را تشويق به مطالعه آثار شاعران و اديبان ايراني به ويژه شاعراني چون فردوسي، سعدي، حافظ و ... مي‌كنم كه شوربختانه در واكنش آنها به اين توصيه، نوعي بيگانگي نسبت به اين آثار و همچنين موسيقي اصيل ايراني موج مي‌زند. چنين بيگانگي، قائم به ذات نيست، بلكه پيامد همان ضعف سياستگذاري در امر اجتماعي و فرهنگي است. نمونه چنين بي‌توجهي به امر اجتماعي در زيست مردم در روزهاي اخير، ناكام ماندن برنامه برگزاري كنسرت آقاي همايون شجريان در ميدان آزادي تهران بود كه مسوولان نهادهاي گوناگون، «توجيهات گوناگوني» براي لغو اين برنامه اعلام كردند. در آخرين گزارش‌ها آمده بود كه با برگزاري اين برنامه در ورزشگاه آزادي موافقت شده است. در حالي كه اين ميدان و ميدان‌هاي ديگر براي برگزاري آيين‌هاي گوناگون در نظر گرفته مي‌شود، چرا پس از برنامه‌ريزي و انتشار اخبار درباره برگزاري اين مراسم، مسوولان «مصلحت» را در لغو آن ديدند؟ به راستي، مردم كجاي اين تصميمات قرار دارند و آيا براي تصميم‌گيرندگان محلي از اِعراب دارند؟ آيا دو نوع مردم در اين جامعه وجود دارند؟ آيا چنين تصميمي، نشانگر بي‌توجهي يا حتي بي‌احترامي به هنر اصيل ايراني و مردم نيست؟ گرد آمدن مردم براي يك آيين فرهنگي، چه آسيب و زياني مي‌توانست در پي داشته باشد؟ آيا چنين اعوجاجي در برنامه‌هاي فرهنگي نشانگر ناهماهنگي نهادها و همچنين بي‌اعتمادي به مخاطبان نيست؟ برگزاري چنين مراسمي مي‌توانست در اين روزهاي سخت، به بهبود نشاط اجتماعي و افزايش علاقه نسل جوان و نوجوان به هنر و ادبيات ايراني بينجامد، نسلي كه در پي غفلت داخلي از هنر و ادبيات ايران‌زمين، به سمت محصولات بيگانه سوق پيدا كرده‌اند و بخش زيادي از آنها ذائقه خود را در مصرف محصولات فرهنگي خارجي پي‌جويي مي‌كنند كه تناسبي با فرهنگ و ادبيات ايراني ندارند. تبادل فرهنگي يك امر عادي است، اما به فراموشي سپردن ميراث فرهنگي و هنري داخلي به دليل سياست‌هاي نامطلوب داخلي و گسيل شدن نسل جوان به سمت محصولات فرهنگي بيگانگان امري نامطلوب و زيانبار است.  تصميماتي چون لغو اين آيين، نشانگر آشفتگي در برنامه‌هاي اجتماعي و فرهنگي است، آن هم در جامعه‌اي كه بي‌شمار سازمان‌ها و نهادهاي فرهنگي «هزينه‌بر» وجود دارند و از بيت‌المال ارتزاق مي‌كنند. آنچه افراد يك جامعه با تنوع قوميتي را در قالب يك هويت مشترك ملي منسجم مي‌سازد، سازوكارها و سياست‌هاي اجتماعي و فرهنگي از سوي نهادهاي فرهنگي است كه در جامعه ما از نظر «اسمي» پرشمارند ولي در عمل، چنين سازوكارهاي انسجام‌بخشي از آنها نمي‌بينيم. در واقع با ندانم‌كاري و غفلت نسبت به امر اجتماعي، جامعه به لايه‌هاي متفاوت و جدا از هم تبديل مي‌شود. چنين سبك مواجهه با امر اجتماعي، جامعه را بيش از پيش دچار شكاف و چندگانگي دروني و بيگانگي هويتي با ميراث فرهنگي و تاريخي خود مي‌سازد.

 

قدرت تفكر موجودي به نام هوش مصنوعي 

هوش مصنوعي (و تكامل منطقي آن در يادگيري ماشين) و يادگيري عميق، آينده بنيادي تصميم‌گيري تجاري هستند. كسب و كارهاي متعددي از هوش مصنوعي براي بهبود تجربيات مشتري و افزايش رشد درآمد و ازدياد مشتريان استفاده كرده‌اند. به عنوان مثال، جي.‌پي. مورگان و چيس پلتفرم OmniAI برنده جايزه را براي ارايه روش‌هاي جديد مالي دقيق توسعه داده‌اند. اين مدل مي‌تواند تجزيه و تحليل‌هاي عميق و جامعي از مجموعه داده‌هاي گسترده انجام دهد، هزينه‌هاي عملياتي را كاهش دهد و براي توسعه و گسترش كسب و كار سريع‌تر راه‌حل ممكن را بسازد. نقش هوش مصنوعي در جامعه: هوش مصنوعي پتانسيل خودكارسازي وظايف غيرروتين و حل برخي پيچيده‌ترين مشكلات جهان را نيز دارد. به عنوان مثال، فناوري‌هاي هوش مصنوعي مي‌توانند پيش‌بيني‌هاي تغييرات آب و هوايي را مدل‌سازي كنند، بهره‌وري شبكه انرژي را بهبود بخشند و حتي به شما در كاهش مصرف انرژي خانوار از طريق سيستم‌هاي گرمايشي هوشمند خانه كمك كنند. ساير كاربردها شامل تجزيه و تحليل داده‌ها در مسير آزمايش‌هاي باليني و بهينه‌سازي سفرها براي كاهش بار براي زيرساخت‌هاي حمل و نقل است. با اين حال، محاسبه تاثير هوش مصنوعي بر چالش‌هاي جهاني پيچيده است و حتي راه‌حل‌هاي به ظاهر بي‌نقص مي‌توانند نتايج ناخواسته‌اي داشته باشند. به عنوان مثال، بهبود بهره‌وري خانه شما ممكن است شما را تشويق كند كه زمان بيشتري را در خانه كاملا گرم خود بگذرانيد و استفاده از لوازم خانگي پرمصرف را افزايش دهيد. در نظر گرفتن آثار پيش‌بيني نشده تنها يكي از دام‌هاي احتمالي تكيه بر هوش مصنوعي است. به علاوه شيوه‌هاي ضعيف حفاظت از داده‌ها خطر نقض حريم خصوصي را افزايش مي‌دهد، در حالي كه آموزش مدل‌ها بر اساس داده‌هاي مغرضانه مي‌تواند منجر به اختلاف شود. به همين دليل است كه شيوه‌هاي اخلاقي براي توسعه مسوولانه هوش مصنوعي ضروري هستند. وقتي شخصي از طريق چت (چت‌بات) در يك صفحه وب گفت‌وگو را با هوش مصنوعي آغاز مي‌كند، اغلب با رايانه‌اي كه هوش مصنوعي تخصصي را اجرا مي‌كند، در تعامل است. اگر چت‌بات نتواند سوال را تفسير يا پاسخ دهد، يك انسان براي برقراري ارتباط مستقيم با شخص مداخله مي‌كند. اين نمونه‌هاي غيرتفسيري به يك سيستم محاسباتي يادگيري ماشيني وارد مي‌شوند تا برنامه هوش مصنوعي را براي تعاملات آينده بهبود بخشند. پيشرفت‌هاي هوش مصنوعي به برنامه‌هايي مانند پردازش زبان طبيعي و صنايعي مانند خدمات مالي، مراقبت‌هاي بهداشتي و خودرو كمك مي‌كند تا نوآوري را تسريع كنند، تجربه مشتري را بهبود بخشند و هزينه‌ها را كاهش دهند.  بهتر است با هوش مصنوعي كه با حضورش در جهان، از ميلياردها نقطه داده، تجزيه و تحليل پيش‌بيني‌كننده و يادگيري ماشيني قدرتمند جهت ارايه توصيه‌هاي پشتيباني پيشگيرانه مشتري براي محيط‌هاي پيچيده فناوري اطلاعات استفاده مي‌كند، تعامل شود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون