روز همه سينما
حسن لطفي
همين ابتداي نوشته بگويم كه دلم با فيلمهاي پرفروش اين سالهاي سينماي ايران نيست. البته غير از پيرپسر! بگويم كه من هم معتقدم حال سينماي ايران خوب نيست، اما كنار افرادي كه روز سينما در موزه سينما پشت تريبون رفتند و انگار نقش بازي كردند، هم نميايستم. نميخواهم بگويم كار بدي كردند. نكردهاند. حق دارند از باورشان به هر شكلي كه صلاح ميدانند، دفاع كنند، اما من و امثال من هم حق داريم كه حرف بزنيم. بگوييم حال سينما اگر بد است بخشياش به خاطر بهموقع حرف نزدن خيلي از كساني است كه ميگويند حال سينما بد است. از آن مهمتر اين است كه انگار سينما را هنري ميدانند كه ديگران هر كاري بخواهند با آن ميكنند و هنرمند فيلمساز موجود دست و پا بستهاي است كه مطيع فرمان او است. انگار خيال ميكنند براي فيلم خوب نياز به شرايط خوب است. اشتباه نكنيد نميخواهم ماله بكشم روي زشتيهاي شرايط موجود كه اگر هم بخواهم، نميتوانم. گمان هم نبريد كه درويش مسلحانه پي بدبختي و زجر براي فيلمسازان و هنرمندانم! نه! اصلا چنين باوري ندارم، اما فيلمهاي خوب دهه شصت آثار ارزشمند جعفر پناهي و فيلمهايي كه در تاريخ سينما در شرايط دشوار ساخته شدهاند، نشان ميدهد اين حكومتها نيستند كه مسير سينما را مشخص ميكنند. هنرمند اگر توان داشته باشد و بخواهد بهترينها را در شرايط دشوار خلق ميكند (راه دور نرويم بين آثار اصغر فرهادي كدام فيلمها بهترند، فيلمهايي كه در ايران با بودجه اندك و بگو و نگوهاي فراوان ساخته يا...) باز هم اشتباه نكنيد، نميخواهم بگويم بودجه و آزادي نباشد بهتر است. نه! نه! اينها ضرورت زندگي انساني است. در هرم مازلو هم در رديف اول احتياجات آدم است. اما تاريخ سينما و تاريخ هنر نشان داده هنرمند در شرايط سخت هم كار خودش را ميكند. آنهايي كه روي سن رفتند رديف جلو نشستند و حرف زدند (حرفهايي كه درست هم هست. بله ترانه عليدوستي و باران كوثري و پانتهآ بهرام و... بازيگران خوبي هستند، اما اگر بازيگران بدي هم بودند نبايد به خاطر رفتار و موضع سياسيشان از سينما حذف شوند. همانطور كه سعيد مطلبي و فردين و... نبايد حذف ميشدند) اما حرف درست كه حمايت از سينماي مستقل هم بخشي از آن بود دير هم نباشد كامل نيست سينما همه سينماست. حتي آن فيلمهاي بفروشي كه چرخ سينما را ميچرخاند هم بخشي از سينماست. انتخاب مخاطب هم هست. چرا به خواست مخاطب احترام نميگذاريم. پا بدهد خودمان در اين فيلمها بازي ميكنيم، اما... تصميمگير درباره سينما بايد تماشاچي و درباره كشور بايد مردم باشند. اشتباه هم بكنند خودشان اصلاح ميكنند. سينماي مستقل و هنرمند خلاق مثل هميشه تاواني دهد، اما... بگذريم و بروم سر خط:
روز سينما فقط روز نام آشنايان هنر هفتم نيست. روز همه دل سوختگاني است كه سينما روياي بزرگشان بود و با سينما پير شدند. روز سياهي لشكرهاي كوچه سرخپوستها كه همه چيزشان سينما بود. روز شاه غلام، عمو منصور، علي آقا و... كه توي سينما همه كاري كردند. روز بچههاي پاپتي و نداري كه پول تماشاي فيلم نداشتند و جلوي در ميايستادند تا چند نفري پول روي هم بگذارند و دل كنترلچي جلوي در را به رحم بياورند و با هم داخل سينما شوند. داخل شوند و كل راهرو را بدوند تا زودتر به فيلم برسند. روز همه كساني كه اولين باري كه وارد سينما شدند آنقدر مجذوب نوري كه از آپاراتخانه بيرون ميزد و تصوير روي پرده شدند كه يادشان رفته بستني براي خوردن دارند و... روز سينما روز همه كساني است كه عاشقانه پاي سينما ايستادند و نشستند و جا نزدند. روز سينما فقط روز كساني نيست كه كاري براي خوب كردن حال سينما نميكنند. روز جعفر پناهي است كه در هر شرايطي فيلمش را ميسازد. روز كيانوش عياري است كه خواننده محبوبش كسي است كه مردم را شاد و حال مردم را خوب ميكند و بازيگر موردنظرش بيك ايمانوردي است كه هيچ منتقدي از بازياش تعريف نكرده است.