• 1404 دوشنبه 24 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6138 -
  • 1404 دوشنبه 24 شهريور

جست‌وجوي خويشتن در حراجي ترندها

بابك نبي

نسل زد به دنيا آمد در لحظه‌اي كه جهان ديگر شبيه جهان ما نبود؛ همه‌چيز در صفحه‌اي كوچك جمع شد و در قاب نوراني تلفن‌ها معنا گرفت. براي آنها حضور داشتن كافي نيست؛ بايد همزمان در «جريان» باشند، در همان ثانيه‌اي كه توكيو ماچا مي‌نوشد، هنگ‌كنگ لبولو مي‌فروشد و نيويورك يك هشتگ تازه را آتش مي‌زند. نبودن در اين جريان يعني پاك شدن از حافظه جمعي؛ گويي هرگز ‌زاده نشده‌اي.
ماچا، اين پودر سبز بي‌گناه، ناگهان هويت شد؛ نشانه‌اي از تعلق به قبيله‌اي جهاني. لبولو، عروسكي با لبخند بي‌تاريخ، يك‌باره حكم كارت شناسايي گرفت: اگر در دستت باشد، پذيرفته‌اي؛ اگر نه، از جمع جا مانده‌اي. در جهاني كه ريشه‌ها كوتاه شده‌اند، نسل زد هويت را در برگ‌هاي خشك ترندها جست‌وجو مي‌كند؛ برگ‌هايي كه با نخستين باد، رنگ مي‌بازند و بر زمين مي‌افتند.
روزي در يك كافه شلوغ، دختري را ديدم كه مقابلش يك فنجان ماچا و عروسك لبولو روي ميز جا خوش كرده بودند. او ساعت‌ها همانجا نشست؛ نه جرعه‌اي نوشيد، نه با عروسك بازي كرد. تمام وقتش صرف جابه‌جايي فنجان و عروسك براي پيدا كردن زاويه‌اي شد كه «لحظه» را كامل كند. وقتي بالاخره دكمه را زد، لبخند كوتاهي زد و ميز را ترك كرد؛ انگار نوشيدني و عروسك هر دو فقط وسيله بودند تا تصويري در جهان ديجيتال جا بگذارد. وجود واقعي او در آن كافه نبود؛ در جايي ميان پست و استوري زنده بود.
«خود» ديگر ثابت نيست، لباس عوض مي‌كند. امروز سبزِ ماچاست، فردا رنگ يك نوشيدني بروكليني، پس‌فردا فيلتر يك اپ ژاپني. هويت، ويتريني است پر از اجناس حراجي؛ هر روز با تگ تازه‌اي عرضه مي‌شود.
اما بگذار انصاف بدهيم: شايد مقصر خودشان نباشند. ما، نسل‌هاي پيشين، آنقدر تاريخ را با غبار و خاطره‌هاي سنگين پر كرديم كه جاي تنفس باقي نماند. آنها مجبور شدند به ترندها پناه ببرند، چون ترندها دست‌كم سبك‌اند؛ مثل بادكنكي كه مي‌شود با آن از زمين سنگين گذشته فاصله گرفت. وقتي همه‌چيز در جهان موقت است، چرا هويت بايد سنگين و ماندگار باشد؟
نسل زد براي يافتن معنا، به كالاهايي پناه مي‌برد كه خودِ معنا را مصرفي كرده‌اند. آنها به جهان پناه نمي‌برند، به نسخه‌اي ويرايش‌شده، براق و اينستاگرامي از جهان مي‌گريزند؛ جهاني كه عمرش از يك سوايپ بيشتر نيست.
شايد آيندگان در كتاب‌هايشان بنويسند: «نسل زد نسلي بود كه هويت خود را در طعم ماچا و خنده لبولو جست‌وجو كرد.» و مورخ دانايي در پاورقي اضافه كند: «اين هويت پيش از آنكه كامل شود، در آمار فروش يك فصل ناپديد مي‌شد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون