• 1404 سه‌شنبه 25 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6139 -
  • 1404 سه‌شنبه 25 شهريور

گفت‌وگو با شيرين معاصر

نگارگري، جهاني به بزرگي ايران

اين روزها نمايشگاه مشترك آثار شيرين معاصر و سهيلا نيكنام (امداديان) در پاريس جريان دارد

مريم آموسا

شيرين معاصر، يكي از نگارگران نوگراي ايراني است كه بيش از سه دهه است كه در اين رشته هنري در ايران و فرانسه فعاليت مي‌كند و تاكنون آثارش را در چندين نمايشگاه گروهي در ايران و فرانسه به نمايش گذاشته است. به تازگي مجموعه‌اي از آثارش را با عنوان سيمرغ و هفت وادي كه متاثر از منطق‌الطير عطار خلق كرده بود در گالري بيتا بهار مست به نمايش گذاشت و از بيست و يكم شهريور ماه نيز نمايشگاه مشتركي با سهيلا نيكنام (امداديان) در پاريس از آثار اين دو هنرمند برپا شده است. با او به بهانه برپايي دو نمايشگاه اخيرش گفت‌وگو كرديم.

   ‌ چه شد كه دلبسته نگارگري شديد؟

من از كودكي هميشه نقاشي مي‌كردم و چون خانواده‌ام هنر دوست هستند هميشه تشويقم مي‌كردند و در مدرسه نيز كلاس نقاشي داشتيم و با اصول اوليه نقاشي آشنا شدم، اما زماني كه ايران بودم هرگز فرصتي فراهم نشد تا در كلاس‌هاي آزاد هنري شركت كنم. زماني كه انقلاب فرهنگي شد و نسل من از ادامه تحصيل بازماند با هدف تحصيل در رشته نقاشي راهي فرانسه شدم، چون بايد در فرانسه براي ورود به مدرسه هنر‌هاي زيبا كنكور مي‌دادم در مدرسه‌اي ثبت‌نام كردم تا براي قبولي در كنكور آماده شوم و در آن دوره به واسطه دوستي با استاد عباس معيري آشنا شدم. استاد معيري از استادان بنام نگارگري ايران به شمار ‌مي‌روند و تا سال ۱۳۴۹ كه در ايران بودند و در هنرستان هنر‌هاي زيبا پسران درس مي‌دادند پس از آن به كلاس‌هاي او راه پيدا كردم و اتفاقا براي آزمون عملي مجموعه‌اي از نگارگري‌هايم را نشان دادم و به واسطه آنها پذيرفته شدم.

  ‌ با توجه به اينكه در مدرسه هنر‌هاي زيباي پاريس درس خوانديد، چرا تمركزتان را روي نگارگري گذاشتيد و دنبال هنر مدرن نرفتيد؟

استاد معيري آدم نازنين و بافرهنگ و فرهيخته بود و من به واسطه او عاشق نگارگري شدم و همان طور كه گفتم با آثار نگارگري‌ام در كنكور مدرسه هنر‌هاي زيبا پذيرفته شدم، اما همان زمان به من گفتند كه شما در اينجا بايد نگارگري را بگذاريد كنار و بعد كه از مدرسه فارغ‌التحصيل شديد هر كاري خواستيد بكنيد؛ اينجا شما بايد هنر مدرن اروپايي را ياد بگيريد. چند سالي كه در مدرسه هنر زيباي پاريس درس مي‌خواندم در كنار كار‌هاي مدرن، نگارگري را هم ادامه دادم. با نگارگري انگار در ايران زندگي مي‌كردم و احساس غربت نمي‌كردم.

  ‌ پس از پايان دوره تحصيلتان در هنر‌هاي زيبا چه كرديد؟

آن زمان مدرسه طراحي پارچه مدرن و جديدي در پاريس افتتاح شده بود و من براي ادامه تحصيل به آنجا رفتم و در مدت دو سالي كه ‌آنجا بودم با تمام ريز و بم هنر نساجي آشنا شدم و پارچه‌بافي را آنجا فراگرفتم. آنجا متوجه شدم كه علاقه‌ام به پارچه گويي در خون و رگ من جريان دارد. وقتي شجره‌نامه خانوادگي‌ام كه دايي‌ام مهرداد بهار درست كرده بودند را خواندم، متوجه شدم كه اجداد پدري پدربزرگم ملك‌الشعراي بهار مشغول به كار نساجي بودند و در كاشان كارگاه نساجي داشتند و جاي افسوس دارد كه پارچه‌هايي چون خارابافي كه توليد مي‌كردند، ديگر وجود ندارد. زماني كه پدربزرگم ملك‌الشعرا از كاشان به مشهد مي‌رود، آنجا هم كارگاه بافندگي راه مي‌اندازد و من هم اتفاقا پس از پايان تحصيلم ۱۳ سال در فرانسه در صنعت نساجي و طراحي پارچه كار كردم و پس از بازگشتم در ايران نيز 14 سال به همين كار مشغول شدم.

  ‌ آيا زماني كه در فرانسه طراحي پارچه مي‌كرديد در طراحي‌هايتان به موتيف‌هاي ايراني توجه مي‌كرديد و از آنها بهره مي‌برديد؟

بله، اما من براي كارخانه‌هاي معتبر و متعددي كار كردم؛ مثلا در دوره‌اي كه در كارخانه‌اي كار مي‌كردم كه فعاليتشان در حوزه دكوراسيون داخلي بود و پارچه رومبلي يا پرده طراحي مي‌كرديم آنجا برايشان موتيف‌هاي ايراني جذاب نبود، چون رويكردشان بين‌المللي بود، اما گاهي پيش مي‌آمد كه سفارش‌دهنده‌هايمان موتيف‌هاي ايراني هم برايشان جذاب مي‌شد. البته به مد روز هم بستگي داشت. اما هر جا كه زمينه‌اي فراهم شده بي‌شك از موتيف‌هاي ايراني آنجا استفاده كرده‌ام. البته در دوره دو ساله براي كارخانه‌اي طراحي كراوات مي‌كردم. اين طراحي‌ها همه متاثر از نگارگري ايراني بود كه با ابريشم بافته مي‌شد.

  ‌ چرا با وجود موفقيت‌هاي شغلي كه در پاريس داشتيد، برگشتيد ايران؟

زندگي و تحصيل در پاريس ذهن من را باز كرد؛ شانس اين را داشتم كه از مهم‌ترين نمايشگاه‌ها و موزه‌ها بازديد كنم پس از ۲۳ سال زندگي در پاريس احساس مي‌كردم كه دارد ارتباطم با ايران امروز قطع مي‌شود و نمي‌دانم در ايران چه مي‌گذرد. من زماني كه فرانسه بودم، تلاش مي‌كردم تا با نگارگري و مطالعه كتاب‌هاي شعر و تاريخي ارتباطم را با ايران قطع نكنم.

  ‌ پس از بازگشت به ايران، فعاليت هنري‌تان را چگونه ادامه داديد؟

پس از برگشتم به ايران ۱۴ سال به عنوان طراح پارچه كار كردم و در كنارش نقاشي مي‌كنم و ترجمه فيلم كه اين دو فعاليت همچنان تداوم دارد.

  ‌ شما در يكي از خانواده‌هاي مهم فرهنگي ايران متولد شديد و نوه ملك‌الشعراي بهار و خواهر‌زاده مهرداد بهار هستيد و مادر و خاله و شوهرخاله‌تان اهل فرهنگ و ادب هستند؛ اين موضوع چقدر در شكل‌گيري زندگي فرهنگي و هنري شما نقش داشته است؟

اين شانس من بوده كه در چنين خانواده‌اي متولد شده‌ام، اما شانس اين را نداشته‌ام كه پدربزرگم را ببينم. ولي خب از طريق مادرم، خاله‌ها و دايي، مادربزرگم با پدربزرگم آشنا شدم و هميشه در خانه ما صحبت معمول درباره فرهنگ و هنر بوده و اين طبيعي است و از دوران كودكي كتاب‌هاي پدربزرگم در دسترس ما بود، اما خب الان كه نگاه مي‌كنم كاش زماني كه مادربزرگ و دايي‌ام زنده بودند، درباره پدربزرگم بيشتر اطلاعات كسب مي‌كردم؛ اما بايد به اين نكته اشاره كنم كه دايي‌ام در شكل‌گيري زندگي فرهنگي ما نقش پررنگي داشته است و هميشه ما را به كتاب خواندن به‌ويژه كتاب‌هاي تاريخ و جغرافيا تشويق مي‌كرد. پدر و مادرم همين طور ما در خانه هر وقت دور هم جمع مي‌شديم شعر مي‌خوانديم و درباره فرهنگ و هنر صحبت مي‌كرديم، اما هيچ ‌وقت فكر نمي‌كرديم كه داريم كار خارق‌العاده‌اي مي‌كنيم.

  ‌ تمايل نداريد شعر‌هايتان را منتشر كنيد؟

در خانواده ما، دايي‌ام مهرداد بهار، پسرش كاوه و دختر خاله‌ام بهار قهرمان و من شعر مي‌گوييم، اما هيچ كدام‌مان شعر‌هايمان را منتشر نكرديم، درباره خودم مي‌گويم شعر من در مقابل شعر پدربزرگم ملك‌الشعراي بهار اصلا قابل عرض نيست.

  ‌ با توجه به اينكه شما سال‌هاست به صورت تخصصي فيلم ترجمه مي‌كنيد، آيا هيچ‌ وقت تمايل نداشتيد ترجمه ادبي كنيد؟

نه، اما الان دارم به اين موضوع فكر مي‌كنم آن زمان كه جوان بودم بايد درس مي‌خواندم و چون كار هم مي‌كردم؛ اصلا فرصت نداشتم؛ فقط فرصت نقاشي داشتم. مدتي است كه كمي وقتم آزادتر شده و كار بيرون نمي‌كنم و دارم به ترجمه فكر مي‌كنم به‌خصوص به ترجمه شعر. شايد بپرسيد پس چرا شروع نكردم، چون اين كار اصلا آسان نيست اصلا شعر را چگونه بايد ترجمه كرد و اين يك علامت سوال بزرگ است. راستش را بخواهيد من ترجمه خوب شعر كم ديده‌ام. خيلي كم پيش آمده كه شعري مثلا از فارسي به فرانسه ترجمه شده باشد كه موفق باشد. شايد در آينده‌اي نه چندان دور به ترجمه شعر روي آوردم.

  ‌ چه تعداد ازشعر‌هاي پدربزرگتان ملك‌الشعراي بهار به زبان فرانسه ترجمه شده است؟

خيلي ترجمه نشده، چندين سال پيش يك آنتولوژي از شعر فارسي به زبان فرانسه منتشر شد كه شعر‌هاي شاعران دوران باستان تا بهار را در بر مي‌گرفت. وقتي كتاب را خواندم، متوجه شدم مترجم از پس ترجمه شعر حافظ و سعدي برنيامده، اما شعر‌هاي بهار را خوب ترجمه كرده. بيشتر مترجم‌ها به ترجمه تحت‌اللفظي روي مي‌آورند و در ترجمه شعر فارسي روح شعر از بين مي‌رود. به نظرم ترجمه شعر واقعا دشوار است.

  ‌ زماني كه در فرانسه زندگي مي‌كرديد آيا نمايشگاهي از آثارتان برپا كرديد؟

راستش را بخواهيد من اصلا خيلي دنبال نمايشگاه گذاشتن در فرانسه نبودم؛ وقتي سال ۲۰۰۶ برگشتم ايران يك نمايشگاه گروهي در گالري هور برپا كردم و در آن مجموعه از آثار خودم و دوستان ايراني و فرانسوي‌ام كه در مدرسه هنر‌هاي زيبا پاريس درس خوانده بوديم را به نمايش گذاشتم. نمايشگاه با استقبال خوبي روبه‌رو شد و شروع خوبي بود، اما با فوت پدرم مدت‌ها كار نكردم و بعد دوباره شروع كردم به نقاشي كشيدن. نگارگري‌هاي من جزييات بسياري دارند براي همين با اينكه ابعاد كار‌هايم كوچك است، روي يك كار يك سال كار مي‌كنم؛ چون همزمان هم سركار مي‌رفتم عملا فرصت كمتري براي نقاشي كشيدن داشتم، اما مدتي است كه به ‌طور مستمر نقاشي مي‌كشم و اميدوارم به زودي مجموعه جديدي از آثارم را در ايران و فرانسه برگزار كنم، اما روزهاي جاري نمايشگاه دو نفره‌اي در پاريس به همراه دوست نقاشم سهيلا نيكنام (امداديان) داريم.

  ‌ وقتي به نگارگري‌هاي شما نگاه مي‌كنم با آثار هنرمندان پيشكسوتان از نظر فرم و محتوا آثارتان پيشرو و ساختارشكن است...

بله، در سال‌هاي اخير من آزادتر كار مي‌كنم و تلاش كرده‌ام كه به شيوه سنتي نگارگري نكنم. سعي مي‌كنم در نگارگري رهاتر باشم. ‌ايده‌هاي خوبي براي اجرا دارم كه ‌اميدوارم فرصت كنم زمان بيشتري براي خلق آثارم بگذارم. به نظر خودم حالا دنبال تجربيات جديدتري در نگارگري هستم. 

  ‌ به نظر شما جهان نگارگري چگونه جهاني است؟

جهان كاملا تخيلي است؛ روياست در عين حال نگارگري ايراني ريشه در ادبيات فارسي و فرهنگ ما دارد. در نگارگري ايراني روح ادبيات و شعر جريان دارد. نگارگر ايراني در واقع در آثارش يك جهان خيالي از آن چيزي كه در طبيعت مي‌بيند را مي‌سازد. مثلا درختي كه مي‌كشد درختي ابدي است. پاييز و زمستان ندارد. هنرمندان مطرح جهان از نگارگري غافل نشده‌اند مثلا ماتيس نگارگري را كاملا دنبال كرده و در آثارش متاثر از نگارگري ايراني است. فضا‌هاي آثار مثل نگارگري ما بدون پرسپكتيو است رنگ از عناصر اصلي و مهم نگارگري ايراني به شمار مي‌رود و رويكرد ماتيس نيز نسبت به رنگ در آثارش شگفت‌آور است. بر اساس تحقيقات طراحي پارچه يا فرش همه با نگارگري ايراني پيوند عميقي دارد. هنر تصويري از ديرباز در زندگي ما ايراني‌ها جدا نيست. در هر تار و هر پودي كه بافته مي‌شود جهاني از رويا و تخيل وجود دارد. پارچه‌بافي حتي نوعي مديتيشن است؛ چون كار‌هاي خيلي ظريف هستند و براي خلق‌شان به تمركز خاصي احتياج است.

خانم‌هايي كه قالي يا پارچه مي‌بافند نقشه‌ها را با شعر و آهنگ مي‌خوانند؛ زماني كه پارچه‌بافي مي‌كردم دقيقا احساس مي‌كردم پشت‌ يک ارگ نشسته‌ام و با هر پودي كه به تن تار مي‌زدم نتي را مي‌نواختم.

  ‌ آيا تصميم نگرفته‌ايد كه نگارگري‌هايتان به صورت فرش بافته شود؟

چرا دوست دارم اين كار را انجام بدهم؛ اين كار سرمايه مي‌خواهد يا سرمايه‌گذار.

  ‌ داستان نمايشگاه گروهي كه در باغ لوكزابورگ داشتيد چه بود؟

استاد معيري كه در دوران كرونا فوت كردند،‌ انجمني به همت همسرشان راه‌اندازي كرديم تا شاگردان قديمي‌شان دور هم جمع شوند و گاهي نمايشگاه بگذارند. دو سال پيش نمايشگاه گروهي كه شامل تعدادي از آثار استاد عباس معيري و شاگردانشان بود برپا كرديم كه اتفاقا نمايشگاه با استقبال بي‌سابقه‌اي روبه‌رو شد.

  ‌ در نمايشگاه اخيرتان در گالري بيتا بهار مست چه شد كه مجموعه سيمرغ و هفت وادي را به نمايش گذاشتيد؟

زمستان سال گذشته خانم بهارمست به من پيشنهاد شركت در اين نمايشگاه را دادند و من در اين نمايشگاه مجموعه آثاري كه متاثر از منطق‌الطير عطار خلق كرده بودم را به نمايش گذاشتم. اين مجموعه شامل 67 تابلو نقاشي از پرنده است و هفت وادي عطار. البته پيش‌تر اين مجموعه را در نگارخانه مهرماه شيراز به نمايش گذاشته بودم. من مدت‌ها روي اين مجموعه كار كرده‌ام و هفت وادي كه من كشيدم هيچ ربطي به هفت وادي عطار ندارد. من اين هفت وادي را به زبان تصويري خودم كشيدم. زماني كه 30 پرنده را كشيدم كه براي يافتن سيمرغ به كوه قاف مي‌رسند چيزي جز خودشان نمي‌بينند، در فكر اين بودم كه سيمرغ را چگونه به تصوير بكشم از اين رو 30 پرنده را  روي آيينه كشيدم و اين گونه سيمرغ كامل شد.

  ‌ در نمايشگاهتان در پاريس چه آثاري را به نمايش مي‌گذاريد؟

در اين نمايشگاه نيز كه به همراه يكي از دوستانم خانم سهيلا نيكنام امداديان همسر داوود امداديان برپا كرده‌ايم مجموعه‌اي از نگارگري‌هاي كوچكم را به نمايش گذاشته‌ام. اين مجموعه را متاثر از شعرهاي خيام خلق كرده‌ام و عنوان آن «اي كاش كه جاي آرميدن بودي» است.

  ‌ وقتي به آثار شما نگاه مي‌كنيم گويي همه متاثر از شعر هستند؛ آيا متاثر از شعرهاي ملك‌الشعراي بهار هم اثري خلق كرده‌ايد؟

 هميشه شعر براي من الهام‌بخش است وقتي شروع به كار مي‌كنم شعر مي‌آيد به ذهنم. فرقي نمي‌كند كه اين اشعار كلاسيك باشند يا مدرن. نه، تاكنون بر اساس شعرهاي پدربزرگم اثري خلق نكرده‌ام تنها در هفت وادي هفتم را كه فقرو فنا متاثر از شعر دماوند است، كشيدم. 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون