درك مشكلات ايران و راهحلهاي آن
در دوران تحصيل رياضيات به ما گفته ميشد: 2 به اضافه 2 ميشود 4 و اين يك قانون بود كه تغيير نميكرد. در حالي كه مسائل اجتماعي برخلاف رياضي 2 به علاوه 2 دهها پاسخ دارد و همين موضوع، يافتن راهحل را سخت ميكند. از سوي ديگر يك مشكل از جنس سياست، اقتصاد و اجتماع لزوما پاسخ آن از جنس خودش نيست مثلا مشكلات اقتصادي يك كشور ميتواند راهحل سياسي داشته باشد يا مشكلات اجتماعي، با راهكار اقتصادي حل و فصل شود. براي همين هميشه نميتوان دنبال يك راهحل از يك قماش بود. براي مثال مشكلات اقتصادي امروز ايران به نوعي گره با تحريمهاي خارجي و سياست خارجي ما خورده است و صرفا نميتوان آن را با دستگيري و اعدام چند سلطان ارز و سكه حل و فصل كرد. اما با يافتن راهحل، باز هم نميتوان اميدوار بود كه همه چيز درست شده است. راهكار ورود به راهحل بسيار مهم است. دانستن اينكه حل مشكل كمبود كالاي مواد غذايي در كشور با تشويق كشاورزان به توليد بيشتر، ممكن است، مساله را حل نكردهايم، زيرا يكسال كشاورز به توليد سيبزميني روي ميآورد (با توجه به گران شدن قيمت آن) و سال ديگر آنقدر زياد است كه قيمتها افت ميكند و ارزش بيرون آوردن از خاك را ندارد. رويكرد غير علمي و نداشتن مديريت يك راهحل، بعضا معضلات بزرگي را براي مردم ايجاد ميكند. يافتن راهحل، اولين مرحله اقدام است. رويكرد درست و علمي به انجام اين موضوع ميتواند نتايج مطلوبي به همراه داشته باشد وگرنه اين خود شروع يك مشكل ديگر خواهد بود.
امروز كه دولت چهاردهم دنبال حل مشكلات كشور از طرق علمي و درست آن است بايد توجه كند كه تجربه گذشتگان و استفاده از نخبگان ميتواند راهكار خوبي براي آينده باشد و دوباره تجربه كردن مسائل قبلي، ثروت و زمان سازندگي كشور و اعتماد مردم را از بين ميبرد.