وقتي «تاليف» در دستاندازي بيسابقه ميافتد
ماجراي سانسور 200 صفحه از يك كتاب
داود عليبابايي
با كمال تأسف بايد اعلام كنم برخي كتابها را چنان مثله ميكنند كه چيزي از ارزش فرهنگي و علمي آنها باقي نميماند. اصطلاح رايج درباره سانسور كتاب در ايران «مميزي» است. مميزي يعني درست را از نادرست «تمييز» دادن. شايستگي انجام اين كار با چه كساني است؟ واقعا چه كساني غير از نويسندگان، اهالي قلم، ناشران و خوانندگان كتاب صلاحيت اين امر مهم را دارند؟ آيا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي اين كار شايسته است؟ آيا اداره كتاب قيم ناشران است؟
با اين مقدمه ميخواهم درباره ماجرايي كه براي جلد نوزدهم مجموعه «25 سال در ايران چه گذشت؟» پيش آمد، بنويسم. باشد كه چشمي بينا بيابد و گوشي شنوا.
اينجانب در مقام مدير مسوول انتشارات اميد فردا، چند ماه قبل جلد نوزدهم مجموعه «25 سال در ايران چه گذشت» را براي دريافت مجوز انتشار به سامانه جامع اداره كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارسال كردم. طبعا نويسنده و ناشر كتابي كه هجده جلد آن قبلا منتشر شده، نميتواند تصور كند كه يكمرتبه جلد نوزدهم با چنين سدي روبهرو شود.
اين كتاب 571 صفحه در قطع وزيري داشت كه بعد از چند ماه، بررسي اعلام كرد كه 200 صفحه از آن (از صفحه 49 تا 249) بايد حذف شود. اين 200 صفحه شامل نامهها و اسنادي تاريخي بود كه در جريان پژوهشها به دست آمده بود و ميتوانست براي بسياري از جويندگان مباحث تاريخ معاصر و علاقهمندان راهگشا باشد. طبعا درخواستِ حذف بيش از يكسوم كتاب، نميتوانست موضوعي باشد كه با آن كنار بيايم. در نامهاي به معاونت محترم فرهنگي وزارت فرهنگ در مورد حذف اين 200 صفحه نوشتم و مراتب اعتراضم را به اين برخورد با كتاب اعلام كردم؛ وليكن انگار آقايان مرغشان يك پا دارد و سانسور چنان بُرندهتر شده است كه اداره كتاب ابايي از حذف بخش مهمي از يك كتاب تاريخي و تحريف تاريخ ندارد! چه كسي ميتواند موافق انتشار كتابي باشد كه با نام او اما با حذف 200 صفحه قرار است به دست خواننده برسد؟ آيا ميتوان اسم چنين مكتوب مثلهشدهاي را «كتاب» گذاشت؟ اساسا وقتي اين برخورد با كتاب ميشود، نويسنده و ناشر ميتوانند چنين نسخه مجروحي را قابل چاپ بدانند.
عجيب است كه اين اتفاق به راحتي ميافتد! نميدانم دولت چگونه به راحتي به اداره كتاب خود اجازه ميدهد كه چنين رفتاري با آثار فرهنگي داشته باشد؟ نتيجه چنين رفتارهايي با تاليفات و ترجمهها بسيار زياد شده و اين روند ثمري جز مأيوس شدن فزاينده جامعه كتابخوان ندارد.
* مدير مسوول انتشارات اميد فردا