ادامه از صفحه اول
پیمان عربستان با پاکستان در امنیت چین
به مجتمع نظامی- صنعتی چین پیوند زده است. این پیمان، نفوذ چین را از آسیای جنوبی به خلیجفارس گسترش میدهد. همان چینی که در نمایش خیرهکننده صنعت نظامی و انضباط آهنین خود در مراسم هشتادمین سال پایان جنگ جهانی دوم، جهانیان را در آیین تازه قدرت به تعظیم واداشت.
پایان اعتماد به امریکا: زمانبندی امضای پیمان، درست چند روز پس از حمله اسراییل به قطر بدون هیچ واکنش موثر امریکا، خود گویای همه چیز است. وقتی عربستان که نماد کلاسیک «دولت امریکا محور» است به این نتیجه رسیده باشد که دیگر نمیتواند به واشنگتن تکیه کند، چه لزومی دارد که دیگر کشورها به چنین نتیجهای نرسند؟
پیامدهای منطقهای: این پیمان عادیسازی روابط عربستان و اسراییل را برای همیشه از بین میبرد. پاکستان، اسراییل را به رسمیت نمیشناسد و اکنون عربستان نیز دیگر زیر فشار امریکا برای نزدیکی به تلآویو نمیرود.
کریدور آیمک به فنا: کریدور آیمک که قرار بود کارخانه تولید جهان را از چین به هند منتقل کند و مبدا تجارت دریایی حهان را از شانگهای به گجرات انتقال دهد و به عنوان جایگزین طرح «کمربند و جاده» چین طراحی شده بود، حالا با این پیمان به فنا رفته است. مناسبات مالی جهان: ستون اصلی نفوذ امریکا در منطقه و جهان «پترو دلار» است؛ توافقی تاریخی که طی آن ریاض در برابر حمایت امنیتی واشنگتن، نفت را صرفا به دلار میفروخت. اکنون با ورود به این پیمان و استقلال امنیتی، عربستان آزادی بیشتری برای قیمتگذاری نفت با ارزهای دیگر خواهد داشت. این تحول ضربهای مستقیم به سلطه مالی دلار است. موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم این پیمان دفاعی درست یک روز پس از آن امضا میشود که کیف پول چینی علیپی در عربستان راهاندازی شد. یعنی پیمان دفاعی پس از ادغام اقتصادی چین و عربستان پدید آمد. جنگ میدانهای نفت: عربستان و ونزوئلا دو کشور دارنده بیشترین ذخایر نفت جهان هستند. اگر امریکا دورتادور ونزوئلا را دیواری از ناوگانهای جنگی دریایی کشیده است تا بر انبار نفت بیپایان کاراکاس و گویان مسلط شود، چرا چین به عنوان بزرگترین واردکننده و دومین مصرفکننده نفت جهان، خود را با میدانهای نفتی خلیجفارس در امنیت ابدی انرژی قرار ندهد؟ پیمان عربستان با پاکستان و چین، آیين تازه قدرت در جهان را آفریده است. این پیمان همان نقشی را ایفا میکند که بحران سوئز برای پايان هژمونی بریتانیا، فرانسه و اروپا رقم زد. جهان حالا چندقطبی است و امریکا دیگر قدرت بیرقیب آن نیست.
سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ (۱۶)
روايتي كه از آيتالله سيدموسي شبيريزنجاني نقل شده كه «مرحوم آقاي حاج شيخ عبدالكريم حائري فرمودند: معروف است كه حرف مرد يكي است، من مي گويم حرف مرد دو تاست؛ زيرا مرد آن است كه وقتي فهميد حرفش باطل است، روي آن پافشاري نكند و حق را بپذيرد.»
امام خميني(ره) كه تا اندكي قبل از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ بر ادامه جنگ تاكيد داشتند و به همين دليل هم خودشان و هم بعضي از مقامات نظام در مورد چگونگي اعلام پذيرش و مسووليت آن بحث و تبادل نظر داشتند بالاخره هم قطعنامه و هم مسووليت آن را پذيرفتند. در اين زمينه از طرق مختلف نقل روايت شده كه در اين روايات روند منتهي به پذيرش قطعنامه ۵۹۸ و شيوه اعلام پذيرش آن مورد بحث قرار گرفت، از جمله روايت مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني است كه گويا مكرر در خاطرات و مصاحبهها به ذكر اين ماجرا پرداختند، اما خاطرهاي كه در اينجا نقل ميشود خاطره آيتالله هاشمي بر اساس متني از ايشان است كه نگارنده براي حصول اطمينان از صحت آن پس از مشورت با جناب محسن هاشمي، اين روايت را در اين يادداشت ارايه ميدهد.
«در روزهاي آخر جنگ ۹ ساله با عراق روشن بود كه ادامه جنگ مصلحت نيست. ولي با وجود شعارهاي جنگ جنگ تا پيروزي و تاييد امام، نقش مهمي ايفا كردم به عنوان فرمانده جنگ و جانشين فرمانده كل قوا، واقعيتهاي جبهه را كه با هياهوي ... روشن نبود به مسوولان و سپس به امام گفتم و سپس در جلسه سران قوا، در خدمت امام، عدم امكان پيروزي نظامي را ثابت كرديم.
امام مشكلشان اين بود كه با آن همه تصريحات كه تا آخرين نفر و آخرين قطره خون و تا رفع فتنه ميجنگيم، چگونه ناگهان اعلان پذيرش قطعنامه كنيم؟ و اضافه كردند، خودشان از مسووليت رهبري كنار ميروند و ما اداره كنيم.
من در جواب گفتم: اينكه كار را مشكلتر ميكند و بهتر است، من به عنوان جانشين فرمانده كل قوا و فرمانده جنگ قطعنامه را امضا كنم و شما براي حفظ حيثيت من را محاكمه كنيد و با قرباني شدن من كشور و مردم و انقلاب نجات پيدا ميكنند. امام با نظر عطوفانهاي به من، آن را نپذيرفتند و پذيرفتند خودشان بپذيرند، ولي از ما خواستند كه ديگران را توجيه كنيم. نكته قابل توجهي كه در اين روايت ذكر شده، تصريح امام خميني(ره) به كنارهگيري از مقام رهبري است تا مقامات مسوول بتوانند بدون مداخله ايشان جنگ را خاتمه دهند كه حداقل نگارنده اين روايت را در منابع ديگر نديده است. ضمن اينكه در مقابل مخالفت با اين پيشنهاد شخصا اين مسووليت را بر عهده ميگيرند و با پيام صادقانهاي كه صادر ميكنند افكار عمومي را نيز به بهترين وجه مديريت و هدايت ميكنند.»