پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري
مستند به اسناد تاريخي و آرشيوي
خانبابا بياني، استاد و بنيانگذار گروه تاريخ دانشگاه تهران، در كتاب ۶جلدي «پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري» كه در دو سال ۱۳۶۷و۱۳۶۸ آن را به نگارش درآورده و مستند به اسناد تاريخي و آرشيوي است، در قطرهاي از «ديباچه» ۳۰ صفحهاي اين كتاب نوشته است:
«... به همين دلايل و مناسبات است كه بايد به اهميت روزافزون اسناد و مدارك سياسي و تاريخي بايگاني شده در آرشيوها كه حقايق و رموز سياسي و ديپلماسي در آنها بدون پرده افشا شده است، پيبرد. براي يك مورخ واقعي، تنها كافي نيست كه وقايع و حوادث را مانند دانههاي زنجير يكي بعد از ديگري قرار دهد، بدون اينكه بتواند از آن نتيجهاي كه در زندگي ملتها و جوامع ضروري و موثر است، به دست دهد، بلكه لازم و ضروري است از تمام علوم و فنوني كه در روحيه و طرز زندگي و اخلاق و آداب و رسوم و فرهنگ و بالاخره تمدن يك جامعه موثر است آگاهي كامل يافته و از آن نتيجه مطلوب بگيرد. به قول آناتول فرانس، موفقيت در نوشتن تاريخ آن وقت به دست ميآيد كه نوشتهها به مدارك و اسناد معتبر متكي باشد و روي تصورات و تخيلات واهي و اغراض شخصي مبتني نگردد... اين وسيله مهم و قطعي، اسناد آرشيوي، به هر صورت و شكل آن چنان كه در سرنوشت ملل و اقوام تاثير داشته است كه ممالك مترقي با صرف مخارج هنگفت در جمعآوري و حفظ آنها از بذل هيچگونه سعي و مجاهدت دريغ نكرده و نميكنند... زيرا با وجود اين اسناد است كه تمام حقايق و دقايق زندگي اجتماعات به وسيله سياستمداران و ديپلماتها و نمايندگان و ماموران مخفي و آشكار دولتهاي مامور كشورهاي محل ماموريت يا به وسيله خود زمامداران كه به عنوان يادداشتها و خاطرات سياسي و گزارشهاي رسمي و خصوصي از خود به جا گذاشتهاند، ثبت و گزارش شده است. هماكنون در سراسر جهان مترقي هيچ زمامداري نميتواند سياست و نظر و نفوذ خويش و كشور متبوعش را در كشورهايي كه با آنها در ارتباط است، به نحو احسن و مطابق مصالح دولت خود بهطور دلخواه اعمال كند، بدون اينكه واقعا به كنه و اصل روحيه و روش و دقايق زندگي اجتماعي مردم آن كشورها آشنايي كامل داشته باشد. آيا اين آشنايي و اطلاع به وقايع و حوادث ظاهري كه مجموعه آنها را ميتوان «روزنامهنگاري» خواند، براي رسيدن به مقصود كفايت ميكند؟ مطمئنا جواب اين سوال منفي است. بنابراين واجب و ضروري است كه به اسناد تاريخي و سياسي آرشيوها اهميت كلي داد. با حفظ و استفاده از اين اسناد، علاوه بر روشن كردن ذهن و راهنمايي سياستمداران بتوان تاريخ واقعي و حقيقي ملتها و اجتماعات و زمامداراني كه تصدي اداره امور آنها را به عهده دارند، تدوين نمود. از آنجا كه خصوصيت و نحوه رشته تحصيلي و شغل اينجانب يعني تحصيل و مطالعه و تدريس تاريخ كه همگي آنها مدت شصت سال از زندگيم را در بر داشت و نيز مطالعه و تحقيق و استفاده از اسناد و مدارك آرشيوي در كشورهاي مختلف جهان و ايران و بعضي كتابخانههاي عمومي و خصوصي آن كشورها و نيز چند سالي كه پس از بازنشستگي از دانشگاه تهران سرپرستي و تنظيم آرشيو اسناد تاريخي وزارت امورخارجه را كه گنجينه پربهايي است از اسناد دوران قاجاريه، به عهده داشتم، ايجاب ميكرد با آشنايي و علم و آگاهي به اهميت اين اسناد در تدوين و تاليف تاريخ كه در دوران تحصيلم در دانشگاه پاريس (پيش از جنگ جهاني دوم) آموخته بودم، علاوه بر وظايفي كه به عهده داشتم، موفق گرديدم قطراتي از درياي بيكران آن اسناد به وسيله رونوشت يا فتوكپي، با اجازه مقامات آن وزارتخانه بهره بگيرم. در اين سالها كه در گوشه انزوا به سر ميبرم با وجد سالخوردگي (هفتاد و پنج سال) و ناتواني، خداي بزرگ يارم شد كه بتوانم به مطالعه و نوشتن ادامه داده اين اسناد را در تاليفاتي مورد استفاده قرار دهم... اين اسناد براي روشن شدن تاريخ اين دوران بهترين راهنماي حقايق و مهمترين مدرك زنده و ترديدناپذير ميباشد. اين اسناد پژوهشگران را به نكتههاي باريك و دقيق و قسمتي از تاريخ دوران قاجار آشنا ميكند و اشتباهات و اغراض تاريخنويسان را برملا ميكند و فصلي نو و اطمينانبخش از وقايع را در آن زمان آشكار ميسازد... ولي از اين عقيده منطقي و عاقلانه دانشمند ارجمند دكتر شيخالاسلامي هم نميتوانم بگذرم: «ما بيشتر فراموش ميكنيم كه در پهنه سياست عملي، گزينش ميان «نيك» و «بد» و «خير » و «شر» نيست، بلكه ميان «بد» و «بدتر» ميان «فاسد» و «فاسدتر» است. به همين دليل سياستمداران مسوول غالبا ناچار ميشوند ميان اين دو شق نامطلوب يكي را انتخاب كنند و معمولا هم اگر مجرب و دورانديش باشند «بد» يا «فاسد» را برميگزينند تا از دچار شدن به عواقب «بدتر» و «فاسدتر» محفوظ بمانند.... در تاريخ معاصر جهان شواهد اين قضيه فراوان است. يعني بارها شده است كه انتخاب شق «بد» براي رهايي از شق «بدتر» به شكل يك ضرورت اجتنابناپديز درآمده است. سياستمداراني كه اين گزينش را انجام ميدهند معمولا با شأن و حيثيت و شهرت خود بازي ميكنند... و شهرت سياسي خود را براي ساليان متمادي لكهدار ميسازند. اما چيزي كه هست، قاضي مو سپيد تاريخ، قضاوت خود را در منتهاي بيطرفي انجام ميدهد و هنگام صدور راي نهايي هرگز تحت تاثير اغراض، كينهها و حب و بغضهاي شخصي قرار نميگيرد.
حديث نيك و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سندي، دفتري و ديواني است».
منابع: كتابخانههاي يك
و ايرانشناسي مجلس