• 1404 چهارشنبه 2 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6146 -
  • 1404 چهارشنبه 2 مهر

گفت‌وگوي «اعتماد» با غلامحسين لطفي درباره اهميت سينماي كودك

جاي بهرام بيضايي و كامبوزيا پرتوي در سينماي كودك خالي است

كار براي كودكان نسل امروز سخت‌تر است

زهرا منصوري

غلامحسين لطفي از بازيگران دوست داشتني و باسابقه سينما و تلويزيون است كه كارنامه هنري او از آثار كودك و نوجوان تا كمدي‌هاي اجتماعي براي بزرگسالان را در بر مي‌گيرد. او در دهه ۶۰ و ۷۰ با حضور در فيلم‌ها و مجموعه‌هاي مختلف نظيرآثاري چون «اتل متل توتوله» و «جيب‌برها به بهشت نمي‌روند»، «محله برو بيا»، براي مخاطبان شناخته شد و در كنار بازيگراني همچون ايرج طهماسب و حميد جبلي خاطراتي ماندگار براي نسل‌هاي مختلف رقم زد. از فيلم‌هاي جدي مثل «سرب» تا سريال طنز «خانه به دوش» ساخته رضا عطاران، نشان مي‌دهد لطفي در عرصه طنز خانوادگي و اجتماعي نيز توانايي‌هاي قابل توجهي دارد.

اين بازيگر در آستانه جشنواره فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان، با نگاهي به گذشته، از تجربه‌هاي خود در ژانر كودك و نوجوان سخن گفت؛ تجربه‌هايي كه به باور او نه‌تنها موجب سرگرمي بچه‌ها مي‌شد، بلكه در بسياري موارد جنبه آموزشي و تربيتي هم داشت. لطفي معتقد است ماندگاري فيلم‌هاي كودك دهه ۶۰ و ۷۰ نتيجه تركيب عوامل مختلفي چون سناريوي قوي، كارگرداني درست و انتخاب بازيگر مناسب بود؛ تركيبي كه باعث شد بسياري از اين فيلم‌ها حتي از آثار بزرگسال زمان خود نيز پرفروش‌تر باشند. او در اين گفت‌وگو با اشاره به خاطرات بازي در نقش‌هاي متنوع و گاه دشوار براي كودكان، از تفاوت‌هاي بازيگري در آثار كودك و بزرگسال گفت و تاكيد كرد كه انرژي و توان ويژه‌اي براي ايفاي نقش در فيلم‌هاي كودك لازم است. با اين حال، او با وجود كم‌كاري در سال‌هاي اخير، همچنان سينماي كودك را بخشي مهم از تجربه كاري و حافظه جمعي مخاطبان مي‌داند. اين گفت‌وگو پيش روي شماست. 

   ‌ جناب لطفي بحث را از حضور شما در فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان آغاز كنيم كه در سال‌هاي دور بيشتر به چشم مي‌آمد. انگار سال‌هاي دور علاقه بيشتري به بازي براي كودكان داشتيد، درست است؟ 

حضور من در فيلم‌هاي كودك‌ونوجوان به دوران جواني من برمي‌گردد. الان كه حدود ۷۰ سالم است، سال‌هاست در فيلم كودك پيشنهادي نداشته‌ام، نه از طرف همكاران و نه كارگردانان. در آن سال‌هاي جواني كه كار مي‌كرديم، چون جوان بوديم، هر فيلمي كه پيشنهاد مي‌شد، مي‌رفتيم. البته دليل اصلي من براي بازي در فيلم‌هاي كودك بيشتر سناريوها و داستان‌هايشان بود كه بچه‌ها را خوشحال مي‌كرد و من هم اين كارها را قبول مي‌كردم مثل فيلم «اتل متل توتوله» كه در آن بازي كردم.

    ‌ البته جنس بازي در فيلم‌هاي كودك و بزرگسال هم با هم فرق دارد، موافقيد؟ 

قطعا، جنس بازي در فيلم كودك با فيلم‌هاي رئال و بزرگسال متفاوت است، اما اصل بازيگري كه تغيير نمي‌كند. يك هنرپيشه وقتي اطلاعات و دانش بازيگري دارد، همان كار را در فيلم كودك هم انجام مي‌دهد. البته اين موضوع بسته به سناريو دارد. مثلا در همان فيلم «اتل متل توتوله» من سه، چهار نقش متفاوت بازي مي‌كردم؛ يك پليس بدجنس بودم، يك مدير مدرسه بودم و نقش‌هاي ديگر. اينها همگي براي سرگرمي بچه‌ها و كمي آموزش شكل مي‌گرفت. به تعبير ديگر بله مي‌توانيم بگوييم بازي در فيلم كودك با بزرگسال فرق دارد، اما توضيح دقيقش در كلام سخت است و بايد تصوير را ديد.

  ‌يكي از سختي‌‌هايي كه بازي در فيلم‌هاي كودك دارد، چگونگي ايفاي نقش براي كودكان است كه ضمنا با قصه و فيلم همراه باشد.شما چه نظري داريد؟ 

بعضي وقت‌ها در فيلم‌هاي كودك، برخي سعي دارند مدل لحن و ادبيات بچه‌ها صحبت كنند، اما من هيچ ‌وقت وارد چنين پروژه‌ها و فضايي نشدم و اطلاعي هم از آن ندارم، بلكه در فيلم‌هايي بازي كردم كه وزن و قصه درست يا جدي براي كودكان داشته است و در اين زمينه چند پيشنهاد قبول كرده‌ام. مثلا با داريوش باباييان همكاري داشتم كه در دهه ۶۰ چند فيلم با هم براي شبكه يك ساختيم. يكي از آنها «زنگ اول» مدرسه بود، اسم بقيه را به خاطر نمي‌آورم، چون اين آثار كه مي‌گويم متعلق به سال‌هاي ۶۰، ۶۱ و ۶۵ است.

  ‌   حالا كه بحث به اينجا كشيد بفرماييد چه چيزي بايد در يك فيلم كودك رعايت شود تا بچه‌ها با آن ارتباط برقرار كنند؟ 

اين موضوع بستگي به نوع سوژه دارد. كارگردان و انتخاب هنرپيشه‌ها هم خيلي مهم است. بچه‌ها بايد بفهمند كه بازيگر دارد نقش بازي مي‌كند. از طرف ديگر سناريو مهم‌ترين بخش ماجراست. تهيه‌كننده‌ها معمولا دلشان مي‌خواهد چيزهايي را اضافه كنند كه همه سليقه‌ها در آن رعايت شود و بچه‌ها هم خوششان بيايد. بچه‌ها معمولا صحنه‌هاي تعقيب‌وگريز، صحنه‌هاي پرتعليق و لباس‌ها و نقش‌هاي مختلف هنرپيشه‌ها را دوست دارند. به ‌اضافه اينكه داستان بايد كشش و جذابيت كافي داشته باشد. مثلا زماني كه من در فيلم‌هاي كودك بازي مي‌كردم اين آثار از موسيقي و آواز بهره مي‌گرفت و اين فضاي موسيقايي دلچسب بود. وقتي قهرمان اصلي شروع به خواندن مي‌كرد و ديگري جواب مي‌داد، بچه‌ها خيلي لذت مي‌بردند. اين موضوع به‌ويژه در فيلم‌هايي كه تركيبي از انيميشن و فيلم رئال بود، زياد اتفاق مي‌افتاد.

  ‌  جناب لطفي وقتي از سينماي كودك صحبت مي‌شود بلافاصله خاطرات فيلم‌هاي دهه 60 و 70 در ذهن زنده مي‌شود و انگار هر سال هم بر اهميت آن فيلم‌ها افزوده مي‌شود، دليل ماندگاري آن فيلم‌ها را در چه مي‌دانيد؟ 

بعضي از فيلم‌هاي كودك در دهه 60 و 70 حتي از فيلم‌هاي بزرگسال هم در فروش جلو مي‌زدند. علتش مجموعه‌اي از عوامل بود؛ فيلم خوب، سناريوي خوب، كارگردان درست و انتخاب بازيگر مناسب. همه اينها اگر جمع مي‌شد، فيلم جذاب مي‌شد. بچه‌ها فيلم جذاب را خيلي دوست دارند. از طرف ديگر، فروش فيلم كودك يك نكته ويژه دارد؛ كودك براي ديدن فيلم بايد با پدر يا مادرش به سينما برود. يعني يك كودك، دو يا سه بليت حساب مي‌شود و اين موضوع در فروش خيلي اثر دارد.

  ‌  اگر امروز پيشنهادي براي بازي در فيلم كودك داشته باشيد، قبول مي‌كنيد؟

اگر سناريوي خوبي پيشنهاد شود، قبول مي‌كنم. ولي ديگر انرژي لازم براي حضور در اين آثار را ندارم. بازي براي بچه‌ها سناريو و انرژي خاص خودش را مي‌خواهد كه با توجه به اينكه سنم بالا رفته است ديگر نمي‌توانم، كارهاي جدي‌تر و بزرگسال را ترجيح مي‌دهم. البته اگر داستان قوي باشد شايد قبول كنم، اما به نظرم فيلم كودك انرژي بيشتري مي‌خواهد.

  ‌  چطور؟ 

حضور در برخي فيلم‌هاي كودك واقعا نفسگير است، خيلي وقت‌ها در همان فيلم‌هاي كودكي كه بازي كرده‌ام، نفسم گرفته مي‌شد، چراكه بايد پرانرژي ظاهر مي‌شدم. شخصيت‌هايي كه براي بچه‌ها بازي مي‌كني خصوصا نسل امروز، معمولا پر از جنب‌وجوش هستند. خيلي وقت‌ها هم در فيلم‌هاي كمدي صحنه‌هاي سخت و چالشي پيش مي‌آيد. مثلا يادم هست در يكي از فيلم‌هاي كمدي كودك با يك موتور بايد بازي مي‌كردم. من سوار موتور شده بودم و ناگهان ترمز در مي‌رفت و موتور در سرازيري حركت مي‌كرد كه من بايد آن را كنترل مي‌كردم. اين كار سختي بود. خيلي از فيلم‌هاي كمدي كودك به خاطر صحنه‌هاي عجيب و غريبشان سختي بيشتري دارند.

  ‌  كدام كارگردان كودك بيشتر در ذهنتان نقش بسته است؟

حسين قناعت از جمله كارگرداناني است كه فيلم كودك مي‌سازد و خوشبختانه هنوز در قيد حيات هستند. چند نفر از كارگردان‌هاي بزرگ فيلم كودك ساخته‌اند. مرحوم كامبوزيا پرتوي يا حتي كارگردان‌هايي مثل بهرام بيضايي كه در اين حوزه فعاليت و فيلم مرتبط با نوجوان توليد كرده اند.

  ‌  همان‌طور كه اشاره كرديد سال‌هاي زيادي براي كودكان در فيلم‌ها بازي داشتيد، از خاطراتتان برايمان بگوييد.به نظر مي‌رسد خاطرات خوب و جذاب زيادي از اين فيلم‌ها داشته باشيد.

گرچه از برخي فيلم‌ها خاطره خوبي ندارم، چون دستمزدم را ندادند. از چند فيلم ديگر هم طلبكارم. حدود ۷۰۰ ميليون تومان از چند فيلم طلبكارم كه هيچ ‌وقت ندادند، اما خاطره خوب اين است كه در فيلم‌هاي كودك با بچه‌ها بازي مي‌كردم. بچه‌ها استعداد بي‌نهايت خوبي دارند. اميدوارم اين استعدادها به جايي منتقل شوند كه تلف نشوند.

  ‌  درباره همكاري با ايرج طهماسب و حميد جبلي چطور؟ 

با آقاي طهماسب در همان فيلم «اتل متل توتوله» كار كردم با آقاي حميد جبلي هم در سريال «محله برو بيا» در سال‌هاي ۶۱ يا ۶۲ همكاري كردم. مرحوم آتيلا پسياني، اكبر عبدي و حميد جبلي در آن اثر بودند. من هم دستيار كارگردان بودم.

هر وقت ياد آقاي جبلي مي‌افتم، ياد يك آدم شيرين و بامزه مي‌افتم. هيچ ‌وقت طنزش كم نمي‌شود، هميشه بيشتر مي‌شود. خيلي وقت است او را نديدم و دلم برايش تنگ شده است.

    ‌و در آخر نظرتان درباره برگزاري جشنواره فيلم كودك چيست؟

به هر حال اصل برگزاري جشنواره اتفاق خوبي است و نكته مثبتش اين است كه فيلم‌هايي كه ساخته مي‌شوند، ديده مي‌شوند.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون