سفر به شمال!
غزل لطفي
در هر تعطيلي؛ كوتاه يا بلند (تعطيلات عيد نوروز يا پايان تابستان) سفر به نوار ساحلي شمال ايران، از اولين و مقرون بهصرفهترين گزينههاي پايتختنشينان و ساكنان استانهاي مركزي ايران است تا چند روزي از دود و آلودگي هوا فرار كنند و پس از بازگشت، با نشاط بيشتر زندگي را دنبال كنند. اما سفر و تفريحي كه به جهت تجديد روحيه، تمدد اعصاب و چند روزي آرامش صورت ميگيرد نيازمند برنامهريزي، امكانات، فرهنگسازي و زيرساختهاي خاص خود است كه برخي از آنها را مرور ميكنيم.
۱- برنامهريزي: براي هر كاري، برنامهريزي مهمترين عامل حصول نتيجه (در اينجا منظور، مسافرت به استانهاي شمالي) است. اين برنامهريزي شامل تعيين بودجه، تعيين تعداد روزهايي كه به سفر اختصاص ميدهيم، وسيله حمل و نقل، محل سكونت در مقصد و برنامههاي تفريحي و گردشگري خواهد بود. سفر به سواحل خزر كه ازجمله مسافرتهاي سهلالوصول بهنظر ميرسد هم از عوامل گفته شده، مستثني نيست.
۲- امكانات: اين بخش شامل دو قسمت عمومي و اختصاصي است. در سفري كه عموما به صورت جادهاي انجام ميشود، همراه داشتن لوازم شخصي مانند هر سفر ديگري مورد نياز است اما به جهت استراحتهاي بين راهي، نيازمند دقت بيشتري است. از طرفي هم ايجاد مكانهاي رفاهي بين جادهاي به طور عمومي نيز ضروري خواهد بود. در اين ميان در نظر گرفتن نسبت حجم مسافري كه در يك جاده تردد خواهد داشت و مجموعههاي رفاهي - گردشگري، رستورانهاي جادهاي و مراكز بهداشتي بسيار مهم است و نميتوان گفت چون سالي يك يا دوبار، تراكم سفر بيشتر است، به آن نميپردازيم و سوال مهم اين است كه آيا اين مراكز در جادههاي منتهي به استانهاي شمالي كشور، كافي هستند؟ آيا از نظارت براي داشتن استانداردهاي حداقلي برخوردار هستند؟ در مقاصد گردشگري شمال كشور چطور؟ آيا تنوع اقامتگاههاي مسافرتي با شرايط و بودجه متفاوت به اندازهاي كه پاسخگوي نياز گردشگران باشد وجود دارد؟
۳- وسايل حمل و نقل: در سفرهاي جادهاي، وسايل حمل و نقل؛ اعم از شخصي و عمومي از اهميت ويژهاي برخوردار هستند زيرا سلامت و جان مسافر، در گروی آن است و كوچكترين اشتباه به حوادث جاني و مالي جبرانناپذير منتهي خواهد شد. در يك سفر ايمن، وسيله نقليه سالم و حضور رانندهاي متبحر، از ضروريات و مكمل يكديگر هستند. همچنين وجود تعميرگاههاي سيار جهت حل مشكلات احتمالي نيز لازم خواهد بود. درباره وسايل حمل و نقل عمومي هم بايد پيشبيني صحيحي از حجم متقاضيان داشت تا خدماترساني به درستي انجام شود و البته تهيه بليت از چند روز قبل، توسط مسافر، كمك بزرگي خواهد بود تا هم خودش سردرگم نشود هم اختصاص وسايل نقليه عمومي عليالخصوص، در فصول مسافرت، دچار كمبود و اختلال نشود. بهروز رساني ناوگان حملونقل عمومي اعم از خودرو، پايانههاي مسافري و رانندگان، نيز جزو مكملهاي همين دسته قرار دارند.
۴- جاده: در اين مبحث پر ترددترين مسيرهاي متصل به نوار شمالي كشور را بررسي ميكنيم.
جادههاي چالوس، هراز و فيروزكوه كه منتهي به استانهاي مازندران و گلستان ميشوند: بخشي از اين جادهها تعريض يا بازسازي شدهاند اما بخش عمدهاي از آنها نيازمند بازنگري كارشناسانه است و در هر تعطيلي و زماني كه شرايط سفر فراهم ميشود ما شاهد گره كور ترافيك در اين راهها هستيم كه در نهايت با يكطرفه كردن راه، از بار ترافيكي كاسته ميشود. از جهتي ديگر، ايمنسازي اين مسيرها تاكنون به طور كامل محقق نشده و در طول سال بارها به علت ريزش كوه، مسدود ميشوند. با نگاهي كلي، مسيرهايي را خواهيم ديد كه با نياز جمعيتي و گردشگردي سالها قبل احداث شدهاند و از ايمني لازم و كافي هم برخوردار نيستند.
اتوبان رشت: مسيري كه از تهران به استان گيلان ميرسد از سه آزادراه تشكيل شده: تهران - كرج، كرج - قزوين، قزوين - رشت. هر سه اتوبان، با اينكه بازسازي و عريض شدهاند اما هنوز گرههاي ترافيكي خود را دارند. افرادي كه محل زندگيشان در استان البرز و محل كارشان در استان تهران است يا بالعكس، هر روز با ترافيك سنگين اين اتوبان كه با افزايش جمعيت، روز به روز هم شرايط بدتر ميشود دست به گريبان هستند. شايد بتوان براي سفرهاي روزانه و كاري نسخه مترو را پيچيد اما براي سفر نه!
كرج به قزوين از شرايط بهتري برخوردار است و اگر تصميم به رانندگي در شب نداشته باشيد كه با تاريكي مطلق بعضي نقاط مواجه نشويد مشكل ديگري وجود ندارد. با شروع اتوبان قزوين - رشت با مسيري هموار روبهرو ميشويم. جادهاي كه استانداردهاي لازم را دارا است و كفسازي، نور، توقفگاههاي بين راهي هم به خوبي در نظر گرفته شدهاند. در واقع مشكل اصلي اين مسير در سالهاي گذشته، در بخشي از آزادراه، واقع در رودبار و بهطول ۸ كيلومتر بود. ۸ كيلومتري كه ساخت آن تقريبا ۱۰ سال زمان برد و پيش از آن در هر تعطيلاتي كه پشت سر ميگذاشتيم شاهد صف ۲۵ تا ۳۰ كيلومتري خودرويي در اين محور بوديم. اما اين مشكل به طور كامل حل نشد چون ۸ كيلومتر واقع شده در رودبار، به طور يكطرفه (از قزوين به سمت رشت) افتتاح شد و در زمان بهرهبرداري هم هيچ كسي به اين نكته نپرداخت كه مسافراني كه راه رفت را طي ميكنند، چند روز بعد ميخواهند به شهر خود برگردند و همين موضوع اين روزها به چالشي بدل شده كه ترافيكي ۱۴ تا ۲۵ كيلومتري را رقم زده است. حل اين مشكل، مستلزم نگاهي چندگانه است و هم بايد به معيشت شهروندان رودباري كه از طريق مغازههاي خود در مسير مسافران و با فروش زيتون، امرار معاش ميكنند، پرداخته شود و هم تسهيل عبور و مرور در نظر گرفته شود كه نيازمند همكاري چندين دستگاه، ازجمله وزارت راه و شهرسازي، استانداري گيلان و... است.
پس از طي كردن جادههاي اصلي و بزرگراهي به جادههاي بين شهري ميرسيم كه هيچ كدام جوابگوي حضور مسافران در فصول گردشگرپذير، نيست و در ورودي هر شهري با ترافيكي سنگين مواجه خواهيم بود و در تمام مسيرهاي رفت و بازگشت نيز تكرار ميشود.
۵- اقامتگاه: اقامتگاه شامل محل سكونت موقت اعم از هتل، مراكز بومگردي، مسافرخانه، خانههاي روستايي، ويلاهاي گردشگري، خانههاي معلم و مدارس تجهيز شده يا چادر و كمپينگ است.
در برنامهريزي يك سفر، در نظر گرفتن محل اقامت با اولويتبندي هدف سفر و بودجه، لازم و ضروري است. مثلا در يك سفر كاري، اتراق در چادر مسافرتي امكانپذير نيست. در سفرهاي تفريحي با توجه به هدف سفر ميتوان گزينههاي متنوعي را در نظر گرفت. از مواردي كه در سفر به شمال كشور به جهت دارا بودن از مناظر طبيعي (دريا، جنگل و كوه) همه دوست دارند تجربه كنند سكنا گزيدن در چادر و گذراندن شب در طبيعت است كه اين امر نيازمند در نظر گرفتن چند عامل مهم از ابتداي سفر است: ۱- بررسي آب و هوا (در هواي باراني امكان برپايي چادر نيست.
۲- استفاده از اماكن مناسب براي برپايي چادر (نبايد تصور كرد هر كجا كه خسته شديم يا آن محل را براي خودمان مناسب دانستيم؛ مثلا در كنار يك خيابان، چادر ميزنيم و از طرفي هم ايجاد مكانهاي مناسب برپايي چادر بايد تدارك ديده شده باشند.)
۶- زيرساخت: در شهرها و استانهاي گردشگرپذير احداث زيرساختهايي كه هم نياز ساكنان و هم مسافران را تامين كند ضروري است و نبايد با حضور مسافر، امكانات رفاهي شهري و شهروندان مختل شوند.
۷- فرهنگسازي: فرهنگسازي كاري دوجانبه از طرف مردم و مسوولان است كه تا همه نسبت به آن توجه نداشته باشند، نتيجهاي حاصل نميشود. احترام به جامعهاي كه به عنوان گردشگر در آنجا حضور داريم، رعايت قوانين و عرف اجتماعي و محافظت از منابع طبيعي از مهمترين آنهاست. در سفرهاي شمالي هم كه بهره بردن از طبيعت پررنگتر است علاوه بر موارد بالا بايد مواردي ديگري را نيز مورد دقت قرار داد. از جمله اينكه زبالهها را در طبيعت رها نكنيم. اگر آتشي روشن كرديم، مطمئن شويم كه به طور كامل خاموش شده تا ناخواسته جنگلي را طعمه حريق نكنيم. با حيوانات مهربان باشيم و به حريم آنها وارد نشويم. از شكستن درختان اجتناب كنيم. در ادامه احترام به گردشگران نيز ضروري است. البته مهماننوازي از شاخصههاي ايرانيان است و هميشه آن را در نظر دارند.
نتيجهگيري: در تمام موارد بيان شده، مردم و مسوولان بايد دست در دست يكديگر، تلاش كنند تا رفاه، آرامش و سفري خاطرهانگيز رقم بخورد و پذيرش مسووليت از طرف همه لازم و ضروري است.