شبنم كهنچي
چند سالي است كه ديگر نميتوان در ايران با شور و هيجان درباره تيراژ كتاب صحبت كرد. زماني كه ناشران از چاپ دههزار نسخهاي يك رمان تازه ميگفتند، انگار به قرني دور تعلق دارد. امروز شمارگان بسياري از كتابها به 300 يا 500 نسخه رسيده و تازه همين تعداد هم گاه ماهها در انبار ميماند. خواندن در ايران نه فقط قرباني گراني كاغذ و سانسور، بلكه قرباني بياعتمادي نسل تازه به نظام نشر رسمي شده است. در دل اين خاموشي، جريان ديگري در حال شكلگيري است؛ ادبياتي كه روي كاغذ نميآيد، اما هر روز صدها مخاطب تازه پيدا ميكند. نويسندگاني كه تصميم گرفتهاند كتابهايشان را در شبكههاي اجتماعي، كانالهاي تلگرامي، گروههاي واتساپي يا سايتهاي شخصي منتشر كنند. بينام، با نام مستعار يا حتي با هويتي ساختگي. اين پديده شايد با عنوان «ادبيات زيرزميني ديجيتال» شناخته شود؛ ادبياتي پنهان كه نه از وزارت ارشاد مجوز ميگيرد و نه به كتابفروشي راه مييابد. اين جريان ميان مقاومت و ضرورت، ميان اعتراض به سانسور و سازگاري با اقتصادي است كه چاپ كتاب را روزبهروز دشوارتر ميكند.
از پليكپي تا تلگرام
وقتي از ادبيات زيرزميني حرف ميزنيم، خاطره دهههاي گذشته به ذهن ميآيد؛ روزهايي كه نسخههاي ممنوع با دستگاه پليكپي تكثير ميشد و دست به دست ميشدند. آن كتابها معمولا شبانه و پنهاني خوانده و با ترس دست به دست ميشدند. در دهه شصت و هفتاد، بسياري از متنها و رمانها بهصورت پليكپي يا روي نوارهاي كاست پخش ميشدند. نويسندگان بسياري از ترس سانسور يا ممنوعالقلمي، آثارشان را در جمعهاي خصوصي ميخواندند يا در مجلات ادبي خارج از ايران منتشر ميكردند. امروز همان ترس و اشتياق در شكل ديگري ادامه پيدا كرده: فايلهاي پيدياف، كانالهاي تلگرامی، اكانتهاي ناشناس اينستاگرام و... تفاوت اصلي اين دو دوره اين است كه مخاطبان حالا محدود نيستند. يك كانال تلگرامي يا اكانت اينستاگرامي با 50هزار عضو ميتواند متن را در يك شب به دهها هزار نفر برساند. انتشار زيرزميني ديگر محدود به دايرههاي بسته نيست و به انبوهي بيچهره رسيده كه تنها با يك كليك وارد جهان داستان ميشوند.
دو انگيزه، دو مانع
چرا نويسندگان سراغ اين فضا ميروند؟ پاسخ روشن است: سانسور و اقتصاد.
در نظام نشر رسمي، كتاب بايد از فيلترهاي سختگيرانه عبور كند؛ بخشهايي حذف ميشود، جملاتي تغيير ميكند و گاهي كل اثر اجازه انتشار نميگيرد. شايد اگر نويسنده بخواهد صادقانه آنچه در ذهن دارد روي كاغذ بياورد، شانس زيادي براي چاپ نداشته باشد.
ازسوي ديگر، تيراژ كتاب در ايران سالهاست سقوط كرده. آمارهاي خانه كتاب نشان ميدهد ميانگين شمارگان كتاب در خرداد ماه سال جاري با 14درصد كاهش به 749 نسخه رسيده است. با قيمتهاي سرسامآور كاغذ، همين شمارگان هم به سختي فروش ميرود. نتيجه؟ نويسنده اگر تنها به چاپ رسمي تكيه كند، نه ديده ميشود و نه از راه نوشتن زندگي ميگذراند.
در مقابل، شبكههاي اجتماعي راهي ديگر باز كردهاند. همانطور كه يك خواننده ميتواند موسيقي زيرزميني را در تلگرام يا يوتيوب بشنود، ادبيات هم جايش را در گوشيها باز كرده است.
صحنهاي از زندگي نويسندگان ديجيتال
سراغ يكي از رماننويسان پرطرفدار تلگرامي رفتم. او پرستاري 30 ساله است. روزها در بيمارستان شيفت ميدهد، شبها قلم در دست ميگيرد. با نام مستعار در يك كانال تلگرامي داستانهاي بلندش را به صورت سريالي منتشر ميكند. هر پستش ميان 5 تا 10 هزار بار ديده ميشود. ژانر محبوبش فانتزي و رمانتيك است. نكته جالب اين است كه هيچ كدام از داستانها، شخصيتها و مكانهايش ايراني نيستند. جهان داستانهاي او در روسيه، آلمان، امريكا، فرانسه و... ساخته شده است. او ميگويد حتي نامهاي ايراني هم ناخودآگاه در ذهنش ديوار سانسور را بالا ميكشد. ميگويد حتي تصور نوشتن يك داستان فانتزي ايراني برايش سخت است. بين پستهايش، تبليغ رماني كه در كانالي ديگر منتشر شده يا تبليغ كانال تلگرامي كه ترجمه بدون سانسور رمانهاي پرطرفدار روز را منتشر ميكند، ديده ميشود.
سراغ يك اكانت اينستاگرامي رفتم كه ترجمه بدون سانسور رمانهاي روز را به صورت سريالي منتشر ميكند. او گاهي اعلام ميكند كه رمان كامل در كانال VIP تلگرام منتشر شده و هر كس بخواهد كل رمان را بدون انتظار دريافت كند، ميتواند با پرداخت بين 50 تا 150 هزار تومان -بسته به تعداد و حجم رمانها- عضو شود. دنبال رمانهايي كه رايگان ترجمه كرده و سريالي منتشر ميكند در كتابفروشيها ميگردم؛ قيمت 720 هزار تومان، 850 هزار تومان، 600 هزار تومان. اما كافي است نام رمانها را در تلگرام جستوجو كني، ميتوان فايل پيدياف كامل رمان را حتي بدون پرداخت ورودي به كانال VIP دانلود كرده و رايگان خواند.
مترجم ميگويد با همكاري يكي ديگر از دوستانش و استفاده از هوش مصنوعي كتابها را ترجمه ميكنند. ميگويد زمان چنداني از ما نميگيرد و گاهي حتي بدون دوبارهخواني ترجمه را منتشر ميكنند. وقتي اعتراض ميكنم آنچه به خورد جامعه ميدهد ديگر ادبيات نيست، قبول دارد و ميگويد مخاطبان ما دنبال سرگرمياند نه ادبيات آنها گرسنه خواندن چيزي هستند كه سالها سانسور شده و هرچند در روابط انساني عادي است اما در بازار نشر ايران معمولي به حساب نميآيد. درباره درآمد كه ميپرسم ميگويد داشتن يك كانال چند ده هزار عضوي بالاخره روزي جايي به دردش خواهد خورد و همين حالا هم به بهانههاي مختلف تبليغ ميگذارد.
تهديدها و ريسكها
ادبيات زيرزميني ديجيتال فقط روي هيجان و آزادي نميچرخد. اين پديده، در نگاه اول شايد يك واكنش موقت به بحران نشر به نظر برسد، اما ريسكهايي دارد كه ميتواند به ادبيات و خوانندگان آسيب بزند. يكي از پررنگترينشان ناپايداري متن است؛ كانالي كه امروز پرمخاطب است، ممكن است فردا بسته شود. هيچ كتابخانهاي اين متنها را ثبت و آرشيو نميكند. مساله دوم امنيت نويسندگان است. هك شدن اكانتها يا افشاي شمارهها سابقه غيرقابل كتماني دارد. براي نويسندهاي كه با نام مستعار كار ميكند، لو رفتن هويت ميتواند پيامدهاي جدي داشته باشد و جديترينشان كيفيت آثار است؛ نبود ويراستاري حرفهاي، خطر سطحي شدن و شتابزدگي را بالا ميبرد. منتقدان نگرانند ادبيات «لحظهاي» جاي ادبيات ماندگار را بگيرد.
با وجود چنين ريسكها و تهديدهايي چرا افراد دنبال اين شيوه انتشار ميروند؟ پاسخ روشن است: رهايي از قيد سانسور. در اين شيوه نويسنده ميتواند هر چه بخواهد بنويسد؛ سخيف، سطحي، سياسي و... ديگري لذت ارتباط مستقيم نويسنده با خواننده است كه بدون واسطه ناشر و كتابفروشي امكانپذير است. اين ادبيات بيكتاب، يك مزيت ديگر هم دارد؛ امكان بخشبندي كردن داستانها و انتشار روزانه يا هفتگي شبيه سريالها اينترنتي كه مخاطب را وابسته و معتاد ميكند.
اما آيا اين نويسندگان روزي به بازار نشر رسمي برميگردند يا همين فضاي زيرزميني ديجيتال خانه دائميشان خواهد بود؟ برخي نويسندگان هنوز آرزوي انتشار كاغذي دارند و حس كتاب در دست گرفتن و ماندگاري در كتابخانهها را با پيدياف جايگزين نميكنند. برخي ديگر اما، همين كه نوشتهشان به هزاران نفر ميرسد، كافي است.
واقعيت اين است كه اقتصاد نشر و محدوديتهاي مميزي اگر تغيير نكند احتمالا ادبيات زيرزميني ديجيتال، نه يك مرحله گذرا كه بخشي ماندگار از ادبيات ايران خواهد بود.
ادبيات لحظه يا صداي آينده؟
برخي منتقدان معتقدند تقريبا تمام داستانهايي كه به اين شيوه منتشر ميشوند، هنوز خام هستند. هرچند خام بودن هميشه بد نيست و شايد ميانشان صدايي پيدا شود كه آينده ادبيات ايران را تغيير بدهد. همانطور كه در ژاپن پديده رمانهاي موبايلي ابتدا جدي گرفته نميشد، اما بعدها نويسندگان بزرگي از دل آن بيرون آمدند.
نوشتن رمانهاي موبايلي يا «كيتاي شوسِتسو» (keitai shousetsu) در ژاپن از اوايل دهه ۲۰۰۰ ميلادي آغاز شد. اين رمانها عمدتا توسط نويسندگان آماتور بهويژه زنان جوان نوشته و از طريق تلفنهاي همراه منتشر ميشدند. يكي از نخستين و معروفترين پلتفرمها در اين زمينه، سايت «ماهو آيلند»
(Maho i-Land) بود كه به نويسندگان اين امكان را ميداد با انتشار آنلاين آثار خود با مخاطبان در تعامل باشند. اين پلتفرم در اوايل دهه ۲۰۰۰ ميلادي بيش از ۳.۵ ميليارد بازديد ماهانه داشت و بيش از يك ميليون عنوان رمان در آن منتشر شد.
رمانهاي موبايلي ژاپن نهتنها در فضاي ديجيتال موفق بودند، بلكه به سرعت وارد بازار چاپ و رسانههاي ديگر نيز شدند. به عنوان مثال، سايت Tech Crunch سال 2007 اعلام كرد رمان «كوئيزورا» (Koizora) كه ابتدا بهصورت موبايلي و بعد كاغذي منتشر شده بود، بيش از ۱.۲ ميليون نسخه در ژاپن فروش داشته و با اقتباس از آن يك فيلم سينمايي و سريال تلويزيوني نيز ساخته شده است. در همين سال، 5 عنوان از
10 كتاب پرفروش ژاپن، ابتدا به صورت موبايلي منتشر شده بودند كه نشاندهنده تاثير عميق اين پديده در صنعت نشر ژاپن بود.
نمونههاي مشابه در ساير كشورها
پيداست رمانهاي موبايلي در ژاپن به عنوان يك پديده موفق در عرصه ادبيات ديجيتال زيرزميني مطرح هستند كه توانستهاند جايگاه ويژهاي در صنعت نشر اين كشور پيدا كنند. اين پديده نهتنها در ژاپن، بلكه در ساير كشورها نيز با استقبال مواجه شده است و ميتواند الگويي براي توسعه ادبيات ديجيتال در كشورهاي ديگر ازجمله ايران باشد.
در چين، پديدهاي مشابه با رمانهاي موبايلي ژاپن تحت عنوان «رمانهاي وبي» (web novels) وجود دارد. اين رمانها عمدتا در پلتفرمهاي آنلاين منتشر ميشوند و نويسندگان آماتور ميتوانند آثار خود را بهصورت رايگان يا با پرداخت هزينهاي اندك در دسترس عموم قرار دهند. رمانها معمولا در ژانرهاي فانتزي،
علمي-تخيلي و تاريخي نوشته ميشوند و برخي از آنها به سرعت محبوبيت يافته و در رسانههاي ديگر مانند انيمه و بازيهاي ويديويي از آنها اقتباس ميشود.
طبق گزارش آكادمي علوم اجتماعي چين كه سال گذشته منتشر شد، يك نفر از هر سه نفر به طور منظم رمانهاي وبي ميخوانند و ۲۴ ميليون نفر از سال ۲۰۲۳ آثار ادبي آنلاين منتشر كردهاند. اين صنعت بازار آنلاين ادبيات چين را به ارزشي معادل ۴۰ ميليارد يوان
(۵ ميليارد دلار امريكا) رسانده است.
(منبع The World of Chinese)
در كرهجنوبي نيز پديدهاي مشابه با نام «رمانهاي وبي» وجود دارد كه در پلتفرمهاي آنلاين منتشر ميشوند. اين رمانها معمولا در ژانرهاي عاشقانه، درام و فانتزي نوشته ميشوند. طبق گزارش منتشر شده توسط «سازمان ترويج صنعت نشر كره» (KPIPA) در سال ۲۰۲۳، تعداد كاربران رمانهاي وبي در كرهجنوبي حدود ۵.۸۷ ميليون نفر برآورد شده و درآمد كل اين صنعت به ارزش ۱.۳۹ تريليون وون (حدود ۱.۰۹ ميليارد دلار امريكا) رسيده است. (منبع kbook-e)
حالا در ايران نيز با گسترش استفاده از اينترنت و تلفنهاي همراه، پديدهاي مشابه با رمانهاي موبايلي ژاپن در حال شكلگيري است. نويسندگان آماتور ايراني با استفاده از پلتفرمهاي آنلاين مانند تلگرام، اينستاگرام و وبسايتهاي شخصي، آثار خود را منتشر ميكنند و با مخاطبان در تعامل هستند. اين آثار معمولا در ژانرهاي اجتماعي، عاشقانه و درام نوشته ميشوند و برخي از آنها با استقبال گستردهاي مواجه شدهاند.
آغاز يك جريان بزرگ؛ شايد
ادبيات زيرزميني ديجيتال ميتواند آينه بخشي از جامعه امروز ايران باشد؛ پر از تناقض، اميد و ترس. نويسندگاني كه در روز نقش ديگري دارند، شبها روي صفحههاي موبايل، جهاني موازي ميسازند. جهاني كه در آن آزادي بيشتري براي گفتن دارند، حتي اگر ناامن، ناپايدار يا بيپول باشد. اما همان طور كه مصاحبهها نشان داد، اين جهان فقط براي مقاومت در مقابل سانسور نيست، راهي براي زندگي نيز هست؛ راهي براي ديده شدن، شنيده شدن و حتي نان درآوردن. شايد روزي مورخان ادبيات وقتي به اين دوره نگاه كنند، همين متنهاي پراكنده و بينام را به عنوان آغازگر يك جريان بزرگ به رسميت بشناسند. همانطور كه روزگاري، پاورقيهاي روزنامهها و مجلات تبديل به ادبيات جدي براي مخاطبان شدند.