آيا ايالات متحده ميتواند ضامن امنيت جهاني باشد؟
بازگشت به عصر رقابتهاي هسته اي
ماريا نو-فلورنتينو كوئلار
ارنست جي. مونيز
مگان ال. اوساولان
ترجمه نوشين محجوب| در سال ۱۹۶۴، چين يك بمب هستهاي ۲۲ كيلوتني را در يك سايت آزمايشي در منطقه خشك شمال غربي سينكيانگ منفجر كرد و پيامدهاي سياسي آن تا واشنگتن رسيد. ليندون جانسون، رييسجمهور ايالات متحده، كه نگران چشمانداز دستيابي بسياري از كشورهاي جهان به سلاحهاي هستهاي بود، كميتهاي متشكل از رهبران باتجربه سياست خارجي تشكيل داد تا در مورد اقدامات واشنگتن براي جلوگيري از گسترش سلاحهاي هستهاي به او مشاوره دهند. اين گروه، به رهبري رزول گيلپاتريك، معاون سابق وزير دفاع ايالات متحده، بررسي كرد كه افزايش تعداد كشورهاي مسلح به سلاح هستهاي چه معنايي براي امنيت ايالات متحده خواهد داشت، ايالات متحده چه تضمينهاي واقعبينانهاي ميتواند به كشورهايي كه تصميم به چشمپوشي از سلاحهاي هستهاي گرفتهاند ارايه دهد، و واشنگتن تا چه حد بايد براي جلوگيري از دستيابي كشورهاي بيشتر به اين سلاحها پيش برود. كميته گيلپاتريك به اتفاق آرا به اين نتيجه رسيد كه جلوگيري از گسترش سلاحهاي هستهاي براي كشوري چه دوست و چه دشمن بايد اولويت اصلي امنيت ملي باشد. براي دستيابي به اين هدف، اين كميته چارچوبي براي سياستگذاري ارايه داد كه واشنگتن آن را اجرا كرد. مقامات امريكايي، بر اساس توصيههاي اين گروه، مذاكره بر سر معاهدات و توافقنامههاي چندجانبه منع گسترش سلاحهاي هستهاي را آغاز كردند، از جمله - بهطور بحثبرانگيز -توافق با اتحاد جماهير شوروي. ايالات متحده همچنين اقداماتي براي ترغيب و اجبار ساير كشورها به عدم دستيابي به سلاح هستهاي تدوين كرد، از جمله تمديد تضمينهاي امنيتي، حمايت از برنامههاي علمي غيرنظامي، و تهديد به قطع حمايت نظامي يا اعمال تحريمهاي اقتصادي عليه كشورهايي كه در حال توسعه سلاحهاي هستهاي بودند. به لطف چنين ابتكاراتي، تلاشهاي ايالات متحده براي مقابله با گسترش سلاحهاي هستهاي در ۶۰ سال گذشته عمدتا موفق بوده است. تنها 9 كشور داراي سلاح هستهاي هستند و فقط كرهشمالي در قرن بيستويكم به اين باشگاه پيوسته است.
اهرمهاي پسا جنگ سرد از دهان افتاد
اما چشمانداز هستهاي به گونهاي در حال تغيير است كه مساله تكثير سلاحهاي هستهاي دوباره برجسته ميشود. چين روزبهروز قدرتمندتر ميشود و زرادخانه هستهاي خود را گسترش ميدهد و همچنين روسيه با تهديد به استفاده از سلاحهاي هستهاي، جنگ خود در اوكراين را پشتيباني كرده است. متحدان ايالات متحده، كه از امنيت خود نگرانند و به تعهد واشنگتن براي دفاع اطمينان ندارند، به فكر دستيابي به سلاح هستهاي افتادهاند. فناوريهاي نوظهوري مانند هوش مصنوعي نيز ساخت بمب را براي كشورها آسانتر از هر زمان ديگري كرده است. در اين شرايط، ابزارها و تاكتيكهاي دوران جنگ سرد كه واشنگتن سالها براي مديريت چالشهاي تكثير هستهاي به آنها وابسته بود، ديگر كارايي سابق را ندارند. معاهدات و رژيمهاي بينالمللي، بهويژه پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT)، بهشدت تضعيف شدهاند و همكاري قدرتهاي بزرگ در زمينه مديريت خطرات هستهاي متوقف شده است.اين ابرهاي توفاني، چالشهايي هستند كه سياستگذاران امريكايي نميتوانند ناديده بگيرند. به همين دليل، سال گذشته، با الهام از كميته گيلپاتريك، گروه ويژهاي دوحزبي از رهبران ارشد امنيت ملي و كارشناسان تشكيل شد تا تحولات چشمانداز تكثير هستهاي را بررسي كرده و پيشنهادهايي براي تقويت رويكرد ايالات متحده ارايه دهند. با وجود ديدگاههاي متفاوت در مورد مسائل امنيتي، اين گروه، مانند كميته گيلپاتريك، به اجماعي روشن رسيد: گسترش سلاحهاي هستهاي توسط هر كشور ديگر، قدرت ايالات متحده را تضعيف ميكند، برنامهريزي استراتژيك را پيچيدهتر ميسازد و خطر استفاده از سلاحهاي هستهاي، بروز حوادث و فجايع را افزايش ميدهد.اما براي جلوگيري از اشاعه هستهاي، به رويكردي بازنگريشده نياز است. واشنگتن به جاي تكيه گسترده بر معاهدات بينالمللي و همكاري قدرتهاي بزرگ براي كنترل عرضه فناوريهاي هستهاي، بايد بر بازسازي اتحادهاي امنيتي و پيشبرد ابتكارات جديد براي كاهش ريسك تمركز كند، حتي با رقبا، تا تقاضا براي سلاحهاي هستهاي كاهش يابد. دولت ايالات متحده بايد به متحدانش اطمينان دهد كه به دفاع از آنها متعهد است و از فناوريهاي نوين مانند هوش مصنوعي بهره ببرد تا قابليتهاي نظارت بينالمللي را تقويت كرده و پنهانسازي فعاليتهاي غيرقانوني را دشوارتر كند.با توجه به شكافهاي عميق در جهان امروز، اجراي اين گامها آسان نخواهد بود. اما براي جلوگيري از ظهور كشورهاي جديد هستهاي و در نتيجه خطرات عظيم ناشي از آن اين اقدامات ضروري هستند.
لحظه سهقطبي
اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده در موارد كمي با يكديگر توافق داشتند، اما از اواسط تا اواخر قرن بيستم، اين دو قدرت همكاري گستردهاي در ايجاد و اجراي شبكهاي جهاني از معاهدات، نهادها، كنترلهاي فناوري و مكانيسمهاي مهار گسترش سلاحهاي هستهاي برقرار كردند. سنگبناي اين سيستم، پيمان NPT است كه در سال ۱۹۶۸ براي امضا آماده شد و اكنون تقريبا همه كشورهاي جهان عضو آن هستند. مسكو و واشنگتن، عليرغم فرازونشيبهاي روابطشان از جمله پس از پايان جنگ سرد همواره همكاري خود در زمينه عدم اشاعه سلاحهاي هستهاي را حفظ كردهاند.چين از نظر تاريخي نسبت به نهادها و سياستهاي منع اشاعه هستهاي بدبينتر بود، اما پس از پيوستن به NPT در سال ۱۹۹۲، اين كشور نيز بهطور گزينشي در تلاشها براي جلوگيري از گسترش بيشتر سلاحهاي هستهاي مشاركت كرد. براي مثال، چين، روسيه و ايالات متحده در دهه ۱۹۹۰ و اوايل ۲۰۰۰ براي جلوگيري از هستهاي شدن كره شمالي همكاري كردند، هرچند در نهايت شكست خوردند. قدرتنمايي هستهاي روسيه، نگرانيها را در اروپا و نقاط ديگر زنده كرده كه قدرتهاي تجديدنظرطلب ممكن است از تهديد هستهاي براي پيگيري جنگهاي تهاجمي استفاده كنند. در سال ۲۰۲۳، ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه، اعلام كرد كه مشاركت مسكو در پيمان استارت جديد كه در سال ۲۰۱۰ با ايالات متحده مذاكره شد و آخرين توافق دوجانبه باقيمانده كه درباره زرادخانههاي هستهاي استراتژيك است را به حالت تعليق درميآورد. روسيه فعلا به محدوديتهاي اصلي اين پيمان پايبند است و پوتين اخيرا پيشنهاد تمديد اين محدوديتها براي يك سال ديگر را مطرح كرده، جزييات پيشنهاد روسيه و اينكه واقعا چه خواهد كرد، هنوز مشخص نيست و احتمال جايگزيني پيمان استارت جديد، كه در اوايل ۲۰۲۶ منقضي ميشود، بسيار كمرنگ به نظر ميرسد. حالا در كييف و ديگر پايتختهاي اروپايي، اين ديدگاه رايج شده كه تنها داشتن بمب هستهاي ميتواند امنيت يك كشور را تضمين كند.
چالشهاي نظم هستهاي
زرادخانه هستهاي چين كه به سرعت در حال گسترش است و رويكرد اين بازيگر در سياست نظامي منطقهاي، پيچيدگي ديگري به اين چالش اضافه ميكند. نظم هستهاي كه در گذشته عمدتا دوقطبي بود، اكنون به سمت يك نظم سهقطبي در حركت است. پكن و واشنگتن هر دو در جلوگيري از توسعه سلاحهاي هستهاي توسط ديگر كشورها منافعي مشترك دارند، اما سابقه همكاري آنها در مسائل هستهاي بسيار كمتر از همكاري تاريخي مسكو و واشنگتن است. علاوه بر اين، پكن احتمالا ايجاد توازن ژئوپليتيكي در برابر ايالات متحده و متحدانش را مهمتر از مهار برنامه هستهاي كرهشمالي ميداند.بسياري از متحدان و شركاي نزديك ايالات متحده، درست مانند دشمنانش، با ايده دستيابي به سلاحهاي هستهاي بازي كردهاند. در واقع، بسياري از بزرگترين موفقيتهاي واشنگتن در زمينه عدم اشاعه هستهاي، مربوط به همين كشورها بوده است. مقامات امريكايي از ابزارهاي گوناگوني براي مهار جاهطلبيهاي هستهاي آنها استفاده كردهاند، اما يكي از مهمترين اين ابزارها، تمايل به گسترش حمايت از متحدان از طريق قرار دادن آنها زير چتر هستهاي ايالات متحده بوده است. اين ترتيبات نقش كليدي در جلوگيري از موج گسترده اشاعه سلاحهاي هستهاي ايفا كردهاند كه در دهههاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قريبالوقوع به نظر ميرسيد. در عمل، اين رويكرد شامل حفظ شبكهاي گسترده از اتحادهاي دفاعي و امنيتي در مناطق كليدي جهان بوده، از جمله استقرار آينده سلاحهاي هستهاي ايالات متحده در اروپا.
سياست پرهزينه واشنگتن
سيستم اتحاد ايالات متحده هزينهبر است، اما فوايد زيادي براي واشنگتن به همراه داشته. مقامات امريكايي مدتهاست بر اين باورند كه اگر شركاي بيشتري به زرادخانههاي هستهاي دست يابند، مديريت بحرانها و جلوگيري از استفاده از سلاحهاي هستهاي دشوارتر خواهد شد. گسترش بازدارندگي هستهاي همچنين نفوذ قابلتوجهي به واشنگتن در پوياييهاي امنيتي شرق آسيا و اروپا بخشيده، جايي كه ايالات متحده از چتر هستهاي خود براي تقويت روابط اقتصادي، سياسي و نظامي ارزشمند بهره برده است.با اين حال، تهديدهاي روبهرشد از سوي چين، كرهشمالي و روسيه – بهويژه با توجه به تغييرات اخير در سياستهاي ايالات متحده – باعث شده تا متحدان واشنگتن، اعتبار و پايداري چتر امنيتي اين بازيگر را زير سوال ببرند. هرچند ترديدهايي درباره اينكه آيا ايالات متحده واقعا حاضر است براي دفاع از متحدانش خطر جنگ هستهاي را بپذيرد هميشه وجود داشته، اما اين نگرانيها با اختلافات تجاري پرهزينه واشنگتن، انتقادهايش از «سواري رايگان » متحدان، و بحثهايش درباره كاهش حضور نظامي در خارج از كشور، عميقتر شده است. متحدان همچنين از پيشنهادهاي گاهبهگاه واشنگتن به دشمنان ديرينه، بهخصوص روسيه، ابراز نگراني كردهاند. در نتيجه، در سالهاي اخير، رهبران فعلي و سابق، و تحليلگران برجسته امنيتي در كشورهاي شريك ايالات متحده – از جمله آلمان، ژاپن، لهستان، عربستان سعودي و كره جنوبي – آشكارا درباره ضرورت زرادخانههاي هستهاي مستقل يا ترتيبات امنيتي جايگزين كه وابستگيشان به ايالات متحده را كاهش دهد، بحث كردهاند.ايالات متحده ميتواند متحدان خود را به سرمايهگذاري بيشتر در بازدارندگي تشويق كند. برخي تحليلگران و مقامات امريكايي معتقدند كه دستيابي برخي متحدان منتخب به سلاحهاي هستهاي ممكن است چندان منفي نباشد و حتي بتواند بار دفاعي ايالات متحده را سبكتر كرده و آسيبپذيري آن در برابر حملات هستهاي را كاهش دهد. اما در واقعيت، گسترش سلاحهاي هستهاي توسط متحدان ميتواند واكنشهاي بيثباتكنندهاي از سوي دشمنان به دنبال داشته باشد و خطر تشديد درگيريهاي منطقهاي را افزايش دهد. همچنين، اين امر ممكن است توانايي واشنگتن براي تأثيرگذاري بر رفتار متحدان را كاهش دهد. واشنگتن بايد به جاي تشويق متحدان به توسعه سلاحهاي هستهاي، با آنها همكاري كند تا با بهروزرساني توافقات امنيتي كليدي و تقسيم وظايف، يك چارچوب بازدارندگي گسترده و جديد ايجاد كند كه دفاع جمعي را تضمين كند. اين چارچوب بايد چتر هستهاي ايالات متحده را براي بازدارندگي استراتژيك حفظ كند و همزمان توان دفاعي متعارف متحدان را تقويت نمايد تا آنها براي مقابله با تهديدات نظامي از سوي چين، كره شمالي و روسيه آمادگي بيشتري داشته باشند. در مقابل، متحدان بايد بهخوبي درك كنند كه نيروهاي نظامي متعارف آنها، همراه با قابليتهاي متعارف و هستهاي ايالات متحده، بخشي از يك سيستم يكپارچه براي بازدارندگي تهديدات و پاسخ به حملات هستند.ايالات متحده بايد بهموقع شركاي خود را به سرمايهگذاري بيشتر در بازدارندگي تشويق كند. بسياري از متحدان هماكنون هزينههاي دفاعي خود را افزايش داده و توان نظاميشان را تقويت كردهاند، اما اين تنها آغاز راه است. از نظر سختافزاري، متحدان بايد سيستمهاي نظامي بيشتري از جمله قابليتهاي حمله متعارف و سامانههاي دفاع موشكي يكپارچه و چندلايه كه مكمل توانمنديهاي ايالات متحده هستند، به دست آورند. امروزه سلاحهاي غيرهستهاي در مقايسه با دوران جنگ سرد، كه ترتيبات بازدارندگي گسترده براي اولينبار شكل گرفت، برد و كارايي بيشتري دارند و ميتوانند به عنوان خط مقدم دفاع در برابر تجاوز عمل كنند. با اين حال، اين كشورها بايد در فناوريهاي نوين، مانند سامانههاي ضدپهپاد، نيز سرمايهگذاري كنند. رويدادهاي اخير، از جمله نفوذ پهپادهاي روسي به حريم هوايي لهستان و روماني در ماه جاري، بر ضرورت سازگاري با اشكال نوظهور جنگ تأكيد دارد. براي مثال، لهستان توانست پهپادها را ساقط كند، اما اين كار تنها با بهكارگيري جتهاي جنگندهاش ممكن شد. تكيه بر موشكها و هواپيماهاي گرانقيمت براي مقابله با پهپادهاي ارزانقيمت، رويكرد پايداري نيست.نكتهاي كه به همان اندازه مهم اين است كه ايالات متحده و متحدانش بايد هماهنگي نظامي و سياسي خود را بهبود بخشند. تصميم توكيو و واشنگتن در سال گذشته براي ارتقاي گفتوگوهاي دوجانبه درباره بازدارندگي گسترده به بالاترين سطوح دولتي، گامي مثبت در اين مسير است. هماهنگي عميقتر براي آمادگي در برابر بحرانهاي هستهاي به متحدان كمك ميكند تا نقش حياتي خود در بازدارندگي را بهتر درك كنند و اعتمادشان را به تعهد ايالات متحده براي دفاع از آنها تقويت ميكند. واشنگتن ميتواند با تأكيد مكرر و علني بر تعهد خود به حفاظت از متحدانش، اطمينان خاطر بيشتري به آنها بدهد.
زمينه مشترك براي همصدايي
ايالات متحده، در كنار تقويت اتحادهايش، بايد با چين و روسيه بهصورت عملگرايانه همكاري كند تا از گسترش سلاحهاي هستهاي جلوگيري شود. بهترين راه براي اين كار، مشاركت اين سه كشور در تلاشهايي براي كنترل تسليحات و كاهش خطر است. اما در حال حاضر، احتمال پيشرفت بزرگ در اين زمينه كم است. تلاشهاي اخير براي همكاري با چين و روسيه نتيجه چنداني نداشته و تا زماني كه جنگ اوكراين ادامه دارد، گفتوگو با روسيه بسيار دشوار خواهد بود. حتي اگر واشنگتن ناگهان شركاي آمادهاي در پكن و مسكو پيدا كند، وجود يك نظم هستهاي سهقطبي نيازمند رويكردي كاملا متفاوت به كنترل تسليحات است. تلاش براي برابر كردن توان هستهاي اين سه قدرت، كارآمد نخواهد بود. با اين حال، ايالات متحده بايد از هر فرصتي استفاده كند. براي شروع، واشنگتن بايد پيشنهاد پوتين براي حفظ محدوديتهاي كنوني زرادخانههاي هستهاي را بپذيرد. محدوديتهايي كه با پايان پيمان استارت جديد لغو خواهند شد. همچنين، مقامات امريكايي بايد تمديد طولانيتري براي اين پيمان پيشنهاد كنند و همزمان براي توافق جايگزين مذاكره كنند. از سوي ديگر، يك مقام ارشد امريكايي بايد به چين نشان دهد كه واشنگتن آماده است بيانيهاي عمومي صادر كند كه در آن دو كشور آسيبپذيري هستهاي متقابل خود را كه سالها پايه روابط هستهاي واشنگتن و مسكو بوده را به عنوان اولين گام براي كاهش خطرات هستهاي بپذيرند. علاوه بر آن، چين، روسيه، ايالات متحده و ديگر قدرتهاي هستهاي ميتوانند متعهد شوند كه از سلاحهاي هستهاي عليه كشورهاي بدون اين سلاحها استفاده نكنند يا تهديد به استفاده نكنند. اين تعهد ميتواند خويشتنداري هستهاي را نشان دهد و انگيزه كشورها براي دستيابي به سلاح هستهاي را كم كند.چين و روسيه هر يك ميتوانند نقشي كليدي در جلوگيري از گسترش سلاحهاي هستهاي ايفا كنند. براي نمونه، چين به عنوان همسايه نزديك كره شمالي و مسير اصلي فعاليتهاي غيرقانوني اين كشور، ميتواند تلاشهاي خود را براي اجراي تحريمهاي تسليحاتي سازمان ملل عليه پيونگيانگ تقويت كند. همچنين، پكن بايد به نگرانيها درباره زرادخانه هستهاي رو به گسترش و غيرشفاف خود پاسخ دهد. همانطور كه ايالات متحده بايد بهصورت محرمانه به چين هشدار دهد، افزايش سلاحهاي هستهاي اين كشور نگرانيهاي امنيتي را در آسيا تشديد ميكند و ممكن است كشورهاي منطقه را به سمت توسعه سلاحهاي هستهاي خود سوق دهد.
بهانهاي براي همكاري
چين، روسيه و ايالات متحده دلايل مشتركي براي همكاري در زمينه امنيت هستهاي دارند. روسيه، بهويژه، به عنوان تأمينكننده برنامههاي هستهاي غيرنظامي، نفوذ قابلتوجهي دارد و ميتواند در مذاكرات بينالمللي براي تقويت امنيت هستهاي نقش ايفا كند.اين سه كشور پيشرو در فناوريهاي هستهاي غيرنظامي هستند و برنامههاي بلندپروازانهاي براي گسترش پروژههاي انرژي هستهاي در داخل و خارج از مرزهاي خود دارند. با وجود رقابت بر سر قراردادها و نفوذ در بازار صادرات هستهاي، آنها منافع مشتركي را دنبال ميكنند. بنابراين، واشنگتن بايد گفتوگوهاي فني را براي ارتقاي استانداردهاي بالاي امنيت هستهاي و جلوگيري از دسترسي قاچاقچيان يا گروههاي تروريستي به مواد هستهاي از سر بگيرد.مقابله با پيوند ميان اشاعه سلاحهاي هستهاي و فناوريهاي نوظهور نيازمند همكاري جهاني، از جمله با چين و روسيه، و بهروزرساني پادمانهاي بينالمللي و رژيمهاي صادراتي چندجانبه است. در حال حاضر، مدلهاي پيشرفته هوش مصنوعي ميتوانند توسط كشورها براي تسريع و ارزانتر كردن تسليحاتي شدن مواد هستهاي يا دور زدن نظارت بينالمللي مورد سوءاستفاده قرار گيرند. پيشرفتهاي ديگر، مانند چاپ سهبعدي و ابزارهاي ماشيني پيشرفته، نيز موانع فني براي اشاعه سلاحهاي هستهاي را كاهش دادهاند. با اين حال، ايالات متحده و ديگر كشورها ميتوانند از فناوريهاي نوين براي مهار موثرتر اشاعه استفاده كنند. براي مثال، حسگرهاي ارزانتر و پيشرفتهتر ميتوانند فعاليتهاي هستهاي غيرقانوني را شناسايي كرده و پنهانكاري را براي متخلفان دشوارتر كنند.
فراتر از خطوط حزبي
خوشبختانه، اكثر كشورها هنوز به دنبال سلاحهاي هستهاي نيستند - موفقيتي كه تا حد زيادي نتيجه استراتژيهاي ايالات متحده بوده است. اما اگر حتي تعداد كمي از كشورها به سمت دستيابي به بمب هستهاي بروند، جهان ناامنتر و خطرناكتر خواهد شد. به همين دليل، ايالات متحده همچنان به محدود كردن گسترش سلاحهاي هستهاي متعهد است. سياستگذاران امريكايي نميخواهند در جهاني زندگي كنند كه مجبور شوند اولويتهاي كليدي مانند دفاع از كشور يا رقابت فناوري را كنار بگذارند تا صرفا بر مديريت بحرانهاي هستهاي تمركز كنند. براي جلوگيري از گسترش بيشتر سلاحهاي هستهاي، واشنگتن بايد به نگرانيهاي متحدان خود درباره دستيابي به بمب پاسخ دهد و تهديدهاي ناشي از فناوريهاي نوين را جدي بگيرد. ايالات متحده بايد تعهدات امنيتي قديمي خود را بهروز كند و آنها را به شكلي دوجانبهتر و پاسخگوتر بازطراحي كند تا ترس متحدان از رها شدن كاهش يابد، دفاع جمعي تقويت شود و بار دفاعي امريكا پايدارتر گردد. همچنين، استراتژي ايالات متحده بايد با واقعيت نظم هستهاي سهقطبي همخواني داشته باشد. در گذشته، همكاري واشنگتن با مسكو عمدتا بر ايجاد رژيمهاي عدم اشاعه متمركز بود. اما امروز، واشنگتن بايد پكن و مسكو را به تغيير رفتارهايي تشويق كند كه كشورها را به فكر دستيابي به سلاحهاي هستهاي مياندازد.جلوگيري از اشاعه هستهاي در شرايط كنوني جهان شايد دشوار به نظر برسد و نيازمند حمايت قوي و فراحزبي براي بهروزرساني استراتژي ايالات متحده است. اما وقتي صحبت از مهار گسترش سلاحهاي هستهاي ميشود، رسيدن به اجماع ممكن است، حتي اگر تنها به اين دليل كه گزينه جايگزين براي ايالات متحده و جهان بسيار پرهزينهتر باشد.
محقق و رييس بنياد كارنگي
وزير پيشين انرژي ايالات متحده امريكا
استاد روابط بينالملل