نگاهي به برد گالا مقابل ليورپول از زاويهاي ديگر
شكست ليورپول در خانه گالاتاسراي، در ليگ قهرمانان اروپا به خودي خود يك اتفاق بزرگ در فوتبال اروپاست، اما نكتهاي كه اين شكست را براي اهالي فوتبال ايران قابل تاملتر ميكند، مقايسه سطح كيفي و مديريتي فوتبال تركيه با فوتبال داخلي است.
گالاتاسراي تيمي كه نماينده كشور همسايه با پتانسيلهاي مشابه ايران است، موفق ميشود قهرمان فصل گذشته ليگ برتر انگليس را شكست دهد آنهم درحالي كه نمايندگان ايران در سطح آسيا و حتي در رقابتهاي داخلي خود با چالشهاي عميقي دست و پنجه نرم ميكنند. اما اين تفاوت فاحش و عذابآور براي ما، ريشه در ساختارهاي مديريتي و زيرساختي دو كشور دارد.
فوتبال تركيه در سالهاي اخير سرمايهگذاريهاي عظيمي روي زيرساختها، آكادميها و مهمتر از همه، ايجاد يك ليگ رقابتي و حرفهاي انجام داده است. سوپرليگ تركيه توانسته سرمايهگذاران خارجي را جذب كند و از نظر حقوق پخش تلويزيوني و درآمدهاي تجاري، فاصله خود را با ليگهاي بزرگ اروپايي كاهش دهد. اين ثبات مالي و مديريتي، اجازه ميدهد تيمهايي مانند گالاتاسراي بتوانند بازيكنان سطح بالا را جذب كرده و تيمهايي منسجم و آماده براي رقابت در سطح اروپا بسازند.
در مقابل، فوتبال ايران همچنان درگير مشكلات ساختاري تكراري است. اگرچه فوتبال ايران از نظر استعدادهاي فردي چيزي كم از تركيه ندارد، اما عدم وجود يك ساختار حرفهاي و مدرن، اين استعدادها را هدر ميدهد.
مقايسه وضعيت حق پخش تلويزيوني يكي از مهمترين منابع درآمد باشگاهها در جهان، بين ايران و تركيه گوياي همهچيز است. در تركيه، حق پخش به شكل منصفانهاي بين باشگاهها تقسيم ميشود و درآمدزايي از طريق تلويزيون بخش بزرگي از بودجه تيمها را تامين ميكند، اما در ايران صداوسيما از پرداخت حق پخش سرباز ميزند.
برد گالاتاسراي مقابل ليورپول صرفا يك برد تصادفي نيست؛ بلكه نتيجه سالها برنامهريزي براي حرفهايسازي فوتبال است.
براي فوتبال ايران، شكستهاي نمايندگانمان در آسيا و مقايسه ناخواسته با موفقيتهاي همسايگان مانند تركيه بايد يك زنگ خطر جدي باشد. تا زماني كه نظام مديريتي، ساختارهاي درآمدزايي (مانند حق پخش و اسپانسرينگ) و شفافيت مالي در فوتبال ايران اصلاح نشود، استعدادهاي ناب ايراني همچنان در سايه ضعف ساختارها باقي خواهند ماند و حسرت تماشاي موفقيتهاي تيمهاي همسايه بر دل خواهد ماند.