• 1404 پنج‌شنبه 10 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6153 -
  • 1404 پنج‌شنبه 10 مهر

نگاهي به جهان آثار گراهام گرين در صد و بيست‌ويكمين زادروزش

نويسنده ژرف‌انديش در مرز جاسوسي و وجدان

او را بايد رمان‌نويس و نمايشنامه‌نويسي دانست كه ژانر جاسوسي را از سرگرمي فراتر برد و به مفاهيم عميق و پيچيده انساني گسترش داد

هما شهرام‌بخت

گراهام گرين (۲ اكتبر ۱۹۰۴ - ۳ آوريل ۱۹۹۱) يكي از نويسندگان برجسته قرن بيستم انگلستان است كه هم در حوزه ادبيات جدي و هم در خلق داستان‌هاي هيجان‌انگيز شناخته شده است. اگرچه برخي منتقدان و خوانندگان آثار او را عمدتا در ژانر جاسوسي و هيجان‌انگيز دسته‌بندي مي‌كنند، نوشته‌هاي گرين از غناي ادبي قابل‌‌توجهي برخوردارند و دغدغه‌هاي اخلاقي، ديني، سياسي و انساني را با جديت مطرح مي‌كنند. نشريه نيويوركر در تحليلي بر آثار او تاكيد مي‌كند كه بزرگ‌ترين دستاورد گرين در حساسيت ادبي‌اش نهفته است؛ او علاوه بر پرداختن به مسائل معنوي و سياسي، با دقتي ويژه به توصيف احساسات، فضاها، تعليق‌ها و لحظات حساس زندگي انسان‌ها مي‌پردازد. داستان‌هاي گراهام گرين بازتابي روشن از زندگي پرچالش و پرحادثه او هستند؛ از گرايشش به كاتوليك و ترديدهاي مداومش كه او را «كاتوليك آگنوستيك» مي‌ناميدند تا تجربه‌هاي تلخ كودكي و اضطراب‌هاي پايدار دوران جواني كه بخشي جدايي‌ناپذير از نويسندگي‌اش محسوب مي‌شدند. پيوند خانوادگي او با دنياي اطلاعات-خواهرش در MI6 خدمت مي‌كرد-و ماموريت‌هاي ضدجاسوسي خود گرين در پرتغال و اسپانيا طي جنگ جهاني دوم، نقش مهمي در شكل‌گيري مضمون‌ها و فضاسازي پرتعليق و اخلاقي رمان‌هايش داشتند. گراهام گرين در تاريخ ادبيات جايگاهي برجسته دارد، زيرا توانست مرز ميان ژانر سرگرم‌كننده و ادبيات جدي را از ميان بردارد. در روزگاري كه داستان‌هاي جاسوسي، هيجاني و معمايي اغلب از سوي منتقدان جدي گرفته نمي‌شدند، او آثاري آفريد كه هم پركشش و پرتعليق بودند و هم لايه‌هاي اخلاقي، معنوي و سياسي ژرفي داشتند. گرين گاه رمان‌هاي جاسوسي‌اش را «سرگرم‌كننده» مي‌ناميد، اما اين صفت براي او نشانه سبكي و بي‌ارزشي نبود، بلكه سرگرمي را ابزاري مي‌دانست كه مي‌تواند به خدمت انديشه و معنا درآيد. تاثير او در مسير تكامل ادبيات جاسوسي را مي‌توان در نسل بعدي نويسندگان اين حوزه، ازجمله جان لو كاره ديد؛ نويسندگاني كه جاسوسي را نه صرفا بستري براي ماجراهاي هيجان‌انگيز، بلكه عرصه‌اي براي كندوكاوهاي اخلاقي و سياسي مي‌ديدند. همين نگاه سبب شد كه شخصيت‌هاي گرين اغلب در ميانه دوگانه‌هاي دشوار قرار گيرند: ايمان و عشق، راستگويي و فريب، وفاداري و گناه. او با سفرهاي فراوان به آفريقا، امريكاي لاتين و آسيا، از نزديك تضادهاي استعماري، كشمكش‌هاي جنگ سرد و دخالت قدرت‌هاي بزرگ را لمس كرد و اين تجربه جهاني، آثارش را از نوشته‌هاي نويسندگاني كه تنها از منظر داخلي به جهان مي‌نگريستند، متمايز ساخت.
رفته‌رفته نفوذ گرين فراتر از صفحات كتاب رفت و بسياري از رمان‌هايش به سينما راه يافتند و فيلم‌هايي كلاسيك چون مرد سوم از آن ‌زاده شدند؛ اقتباس‌هايي كه قدرت بصري و قابليت تصويري داستان‌هاي او را آشكار مي‌كنند. آنچه اين روايت‌ها را ماندگار مي‌سازد، توان شگرف گرين در تصويرگري فضاهاي خاكستري و ترسيم تنش‌هاي دروني انسان است. همان‌طور كه نشريه نيويوركر نوشته است، او مي‌توانست رخدادهاي به ‌ظاهر عادي را با نگاهي بنويسد كه هم كاملا واقعي به نظر مي‌رسيد و هم لايه‌اي از معنا در خود داشت؛ ويژگي‌اي كه آثارش را هم براي مخاطب عام و هم براي منتقدان ادبي درخور تأمل و ستايش مي‌كند.
اصطلاح «ادبيات جاسوسي جدي» به آثاري گفته مي‌شود كه هر چند در بستر جاسوسي و جهان پنهان اطلاعاتي مي‌گذرند، تمركزشان صرفا بر هيجان و دسيسه نيست، بلكه به پرسش‌هاي عميق‌تري چون اخلاق، هويت، وفاداري و خيانت و همچنين اثر نفوذ قدرت‌هاي سياسي بر زندگي انسان‌ها و قربانيان بازي‌هاي قدرت مي‌پردازند. گراهام گرين در شكل‌گيري ادبيات جاسوسي جدي نقشي تعيين‌كننده داشت، زيرا داستان‌هايش را با معماري هوشمندانه‌اي مي‌ساخت كه هم خواننده را دنبال خود مي‌كشاند و هم او را به تأمل وامي‌داشت؛ گره‌هاي جاسوسي براي او صرفا دستمايه‌اي بود تا به ژرفاي رواني شخصيت‌ها نفوذ كند. در روايت‌هايش، انسان همواره در وضعيت مرزي قرار مي‌گيرد: ماموري كه با وجدانش در ستيز است، عاشقي كه رازي پنهان دارد يا فردي عادي كه ناخواسته به بازي قدرت كشيده مي‌شود و همين تمركز بر انسان فراتر از ماجرا، به آثار او بُعدي ادبي و فلسفي مي‌بخشد. گرين با بهره‌گيري از صحنه‌هاي بين‌المللي-از آفريقا و امريكاي لاتين گرفته تا سرزمين‌هاي مستعمره و مناطق درگير قدرت‌هاي بزرگ-داستان‌هايش را در بستر سياسي و جهاني زنده‌اي قرار مي‌داد و همزمان باورها و دغدغه‌هاي ديني و اخلاقي خود را به لايه‌هاي زيرين روايت پيوند مي‌زد؛ به‌گونه‌اي كه پايان هر ماجرا پرسش‌هايي عميق‌تر از خودِ داستان براي خواننده باقي مي‌گذاشت. از همه مهم‌تر، او توانست ميان جذابيت سرگرم‌كننده و ظرافت ادبي تعادلي بيافريند كه هم مخاطب عام را شيفته مي‌كرد و هم منتقدان جدي را متقاعد مي‌ساخت كه اين ژانر ارزش تأمل و مطالعه عميق دارد، نقطه‌اي كه جايگاه ادبيات جاسوسي را به سطحي تازه ارتقا داد. هيچ نويسنده‌اي از تيغ نقد و داوري در امان نيست و گراهام گرين نيز از اين قاعده مستثني نيست. شماري از منتقدان زندگي شخصي او را بيش از حد در كانون توجه قرار مي‌دهند و بر روابط عاشقانه پرآشوب، ماجراهاي جنسي، دلبستگي به نوشيدني و مصرف دارو انگشت مي‌گذارند. از ديد بعضي منتقدان، گرين در ترسيم شخصيت‌هاي زن گاه دچار كليشه مي‌شود و آنان را در قالب نقش‌هاي سنتي نگه مي‌دارد. زندگي به ‌شدت خصوصي گراهام گرين همواره محل بحث بود؛ بسياري از نامه‌ها و نوشته‌هاي او تنها پس از مرگش منتشر شد و همين امر برداشت‌هاي متفاوتي از شخصيت و آثارش پديد آورد.
 در حوزه ادبي نيز برخي معتقدند تلاش او براي آميختن «سرگرمي» و «جنبه ادبي» هميشه به تعادلي كامل نمي‌رسيد؛ بعضي رمان‌ها پركشش و خواندني‌اند، اما گاه از ژرفاي رمان‌هاي صرفا ادبي فاصله مي‌گيرند. با اين همه، تقريبا همه منتقدان توانايي چشمگير گرين در فضاپردازي، تصويرگري دقيق و پيوند دادن واقعيت‌هاي سياسي با زندگي دروني شخصيت‌ها را ستوده‌اند.
گراهام گرين نويسنده‌اي بود كه در مرز ميان ژانر و ظرافت هنري ايستاد و نشان داد داستان جاسوسي، در دستان يك نويسنده حساس و دغدغه‌مند، مي‌تواند فراتر از سرگرمي صرف باشد. او با تمركز بر وضعيت‌هاي اخلاقي، فضاهاي سياسي پيچيده و انسان‌هايي كه در تقاطع انتخاب‌هاي دشوار قرار دارند، آثاري خلق كرد كه هم جذاب و هيجان‌انگيز بودند و هم پرسش‌هايي عميق درباره اخلاق، وفاداري و مسووليت انساني مطرح مي‌كردند. توانايي او در تركيب سرگرمي و ژرفاي ادبي، همراه با مهارتش در تصويرسازي دقيق و فضاپردازي، جايگاه او را به عنوان يكي از پايه‌گذاران ادبيات جاسوسي «جدي» تثبيت كرد و ژانري كه پيش از او بيشتر حول توطئه و رازآلودگي مي‌چرخيد، به عرصه تأملات انساني و اخلاقي ارتقا يافت.


داستان‌هاي گراهام گرين بازتابي روشن از زندگي پرچالش و پرحادثه او هستند؛ از گرايشش به كاتوليك و ترديدهاي مداومش كه او را «كاتوليك آگنوستيك» مي‌ناميدند تا تجربه‌هاي تلخ كودكي و اضطراب‌هاي پايدار دوران جواني كه بخشي جدايي‌ناپذير از نويسندگي‌اش محسوب مي‌شدند. پيوند خانوادگي او با دنياي اطلاعات -خواهرش در MI6  خدمت مي‌كرد- و ماموريت‌هاي ضدجاسوسي خود گرين در پرتغال و اسپانيا طي جنگ جهاني دوم، نقش مهمي در شكل‌گيري مضمون‌ها و فضاسازي پرتعليق و اخلاقي رمان‌هايش داشتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون