زمينلرزه زواره و شایعات
از سوي ديگر از آنجا كه زلزله با بزرگاي ۵.۳ امواجي منتشر ميكند كه در ايستگاههايي با هزاران كيلومتر فاصله در سراسر دنيا ثبت ميشوند و دادههاي با كيفيتي ارايه ميدهند، امكان تجزيه و تحليل دقيق و برخط چشمه لرزهزا بلادرنگ فراهم ميشود. توجه شود كه سازوكار زمينلرزه به همراه ژرفاي آن و همچنين وجود پسلرزهها كه همگي نمايانگر گسيختگي يك صفحه گسله هستند از نمادهاي يك زلزله زمينساختي و وجه تمايز آن از يك زلزله ناشي از انفجار است.
در پهنه اردستان در كمان ماگمايي اروميه دخترگسلههاي امتدادلغز فعال و راندگي غالب هستند. زلزله بامداد ۱۱ مهر ۱۴۰۴ شش ماه پس از زمينلرزه اول فروردين ۱۴۰۴ در همين منطقه نمايانگر تداوم لرزه خيزي متوسط در اين منطقه است. زمينلرزههاي متوسط در شرق- جنوب شرق كاشان در بازه زماني شش ماه و يازده روزه از نظر پتانسيل زمينلرزههاي شديد بعدي در همين ناحيه بايد مورد توجه قرار گيرد. زمينلرزههاي شديد در اين پهنه مكرر و فراوان رخ نميدهند ولي در هر سده انتظار وقوع يك زمينلرزه شديد در اين پهنه وجود دارد.
اين زلزله در بخشهايي از تهران نيز - به ويژه در جنوب تهران - حس شد. اينكه يك زلزله با بزرگاي ۵.۳ در فاصله ۲۵۰ كيلومتري در يك كلانشهر حس شود، به دليل اثر تشديد خاك و جمعيت زياد در جنوب شهر تهران و سكونت مردم در ساختمانهاي بلند است. به هر حال براي اينكه چنين زمينلرزهاي ناشي از انفجار باشد و در فاصله زياد هم حس شود شرايط خاصي لازم است. سطح انفجار مورد نياز براي ايجاد يك رويداد لرزهاي كه در فاصله ۲۵۰ كيلومتري احساس شود، بايد بزرگي معادل زلزله در محدوده M4.5 تا M6.0 ايجاد كند. براي اينكه اين رويداد در فاصله ۲۵۰ كيلومتري احساس شود، بايد بزرگي آن به اندازه كافي قوي باشد تا بر كاهش انرژي (اتلاف) در آن فاصله غلبه كند. قدرت انفجار معمولا بر حسب كيلوتن معادل TNT اندازهگيري ميشود. رابطه بين قدرت انفجار و بزرگاي زلزله تقريبي است و به عواملي مانند زمينشناسي محل آزمايش و ژرفاي انفجار بسيار وابسته است. انفجار معادل يك كيلوتن تيانتي ميتوان زمينلرزهاي با بزرگاي ۴.۰ ايجاد كند. براي رسيدن به سطح بزرگاي ۵.۳ (تا با اطمينان در ۲۵۰ كيلومتر احساس شود) انفجاري معادل حدود ۳۵ تن تيانتي لازم است. يك انفجار عميق و يك انفجار سطحي كم ژرفا اساسا ردپاي لرزهاي و نحوه آزاد شدن و اثرات سطحي متفاوتي دارند. يك انفجار ژرفتر محصور به اين معني كه انرژي بيشتري به امواج لرزهاي تبديل ميشود كه در زمين پخش ميشوند. انفجارهاي ژرفتر امواج P (فشاري) قويتر و واضحتري توليد ميكنند كه سريعترين هستند و از درون زمين عبور ميكنند. اين امر تشخيص جهاني رويداد را در فواصل طولاني آسانتر ميكند.
اگر ژرفا زياد باشد انفجار «مهار» ميشود و از خروج انرژي به جو جلوگيري شده و توليد سيگنال لرزهاي به حداكثر ميرسد.
يك انفجار سطحي يا كمژرفا، كمتر در زمين منتشر ميشود. بخش بيشتري از انرژي در جو از بين ميرود، دهانه تشكيل ميدهد و امواج سطحي توليد ميكند. انفجارهاي كمژرفاتر در مقايسه با يك رويداد ژرف نسبت بيشتري از امواج سطحي را نسبت به امواج دروني توليد ميكنند. يك موج فشار جوي قوي – فراصوت- ايجاد ميكند كه ميتواند وسيلهاي اضافي براي تشخيص باشد. در زمينه پايش لرزهاي - پيمان جامع منع آزمايش هستهاي- يك رويداد انفجار نسبت بزرگاي امواج دروني به بزرگاي امواج سطحي بيشتري دارد- نسبت به همين نسبت براي زلزلهاي طبيعي با بزرگاي مشابه و اين تفاوت براي انفجارهاي ژرفتر و مهار شده بيشتر هم ميشود.
بنابراين ملاحظه ميشودكه عملا غير ممكن است كه زمينلرزهاي ۵.۳ ناشي از يك انفجار معادل ۳۵ كيلوتن تيانتي رخ دهد و در شبكههاي جهاني مشخص نباشد- يا پنهان شود-كه زلزلهاي طبيعي نيست. زمينلرزه بامداد ۱۱ مهر ۱۴۰۴ نيز كاملا طبيعي بود.