وزارت بهداشت براي درمان مبتلايان اختلال روان با كمبود 11 هزار تخت بستري مواجه است
شيوع بيماريهاي رواني در كشور افزايش يافت
طبق آخرين بررسي وزارت بهداشت، 25.1 درصد از جمعيت كشور به انواعي از اختلال روان مبتلا هستند
گروه اجتماعي| طبق نتايج آخرين بررسيهاي وزارت بهداشت درباره سلامت روان در كشور، تعداد مبتلايان انواع اختلالات روان در فاصله 11 سال حدود 1.5 درصد افزايش يافته و از جمع افراد دچار اختلال روان، 13.7 درصد دچار افسردگي هستند كه با توجه به شيوع اين اختلال، افسردگي شايعترين اختلال روانپزشكي در ايران محسوب ميشود . اين بررسي در سال 1401 انجام شده و با وجود آنكه طبق نتايج اين بررسي، حدود يك چهارم جمعيت كشور به يكي از انواع اختلالات روانپزشكي مبتلا هستند ولي در حال حاضر، تعداد تختهاي روانپزشكي فعال در كشور كه مهمترين زيرساخت حوزه درمان محسوب ميشود، فقط حدود 11 هزارتاست در حالي كه محمدرضا شالبافان؛ مديركل دفتر سلامت رواني وزارت بهداشت ميگويد حداقل بايد دو برابر اين تعداد، تخت روانپزشكي در كشور باشد ولي بسياري از استانها، فقط يك يا دو بخش روانپزشكي دارند و بيماران براي بستري ناچارند مدتها در صف انتظار بمانند.
اين مدير حوزه سلامت روان در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا در توضيح نتايج آخرين پيمايش ملي سلامت روان در كشور ميگويد: « رصدها و مطالعات متعددي درباره سلامت روان ايرانيها از اواسط دهه ۷۰ انجام شده و آخرين پيمايش سلامت روان را موسسه ملي تحقيقات سلامت به رهبري دكتر آفرين رحيمموقر و در سال ۱۴۰۱ انجام داده كه بررسي مقابلهاي نتايج نخستين و دومين پيمايش سلامت روان در دهه گذشته (پيمايش انجام شده در سال 1390 و پيمايش انجام شده در سال 1401) بيانگر اين است كه شيوع اختلالات سلامت روان در ايران افزايش يافته است. نتايج پيمايش سال ۱۳۹۰ بيانگر اين است كه 23.6 درصد از ايرانيان به حداقل يك اختلال روانپزشكي مبتلا هستند و اين در حالي است در پيمايش 1401 ميزان ابتلاي ايرانيان به حداقل يك اختلال روانپزشكي به ۲۵.۱ درصد رسيده است. ميزان ابتلا به اختلالات روان طي بازه زماني ۱۱ساله حد فاصل پيمايش اول و دوم به ميزان 1.5 درصد افزايش يافته كه از ضرورت توجه به سلامت روان حكايت ميكند. همچنين نتايج مطالعه دكتر نوربالا تفتي و تيم ايشان كه در سال 1399 انجام شده، بيانگر اين است كه ميزان ابتلاي ايرانيان به اختلالات روان حدود ۲۹ درصد است كه البته نتايج پيمايش سالهاي ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱ تفاوت چنداني ندارد. »
شالبافان ضمن تاكيد بر اينكه عوامل اجتماعي و اقتصادي، بحرانهايي مانند پاندمي ويروس كرونا و حتي بحرانهاي فعلي ميتواند سلامت روان جامعه را مخدوش كند و سبب بروز مشكلاتي براي سيستمهاي بهداشتي - درماني و مردم شود چنانكه كرونا، نتايج پيمايش سال ۱۴۰۱ را تحت تاثير قرار داد، درباره شايعترين اختلالات سلامت روان در ميان ايرانيها گفت:« افسردگي، با ۱۳.۷ درصد، شايعترين اختلال سلامت روان در جامعه است و در صدر اختلالات روانپزشكي قرار دارد. شيوع اختلالات خلقي و از جمله افسردگي و انواع اختلالات دو قطبي نيز ۱۶درصد و شيوع اختلالات اضطرابي و از جمله اختلال پانيك و اضطراب منتشر ۱۳.۷ درصد است. بررسيها نشان ميدهد كه ميزان اختلال خلقي نسبت به پيمايش سال 1390 اندكي كاهش يافته اما افسردگي، اندكي افزايش دارد . همچنين شيوع اختلال وسواسي- جبري در پيمايش سال ۱۳۹۰ بسيار بالا و حدود ۵.۱ درصد بود ولي در پيمايش سال 1401 شيوع اين اختلال حدود ۳.۴ درصد بيان شده و اين كاهش ميتواند مربوط به سبك زندگي انسانها در دوران پاندمي كرونا باشد به اين معنا كه رفتارهايي كه پيش از پاندمي كرونا، وسواس به حساب ميآمدند در دوران پاندمي اين بيماري، اختلال محسوب نشده است . با توجه به اينكه جنسيت، موضوعي بسيار مهم در ارتباط با اختلالات سلامت روان به حساب ميآيد و در تمام دنيا، اختلال روان تحت تاثير مولفه جنسيت است، نتايج پيمايش 1401 نشان داد كه ميزان ابتلاي زنان به افسردگي، بيشتر است در حالي كه مانند تمام مطالعات جهاني در حوزه سلامت روان، ميزان مصرف مواد مخدر، الكل و دخانيات در مردان بيشتر است، اما در مورد اسكيزوفرنيا كه از اختلالات شديد روانپزشكي است، تفاوت چنداني ميان زنان و مردان وجود ندارد. همچنين نتايج پيمايش سلامت روان سال ۱۴۰۱ نشان ميدهد كه زنان نسبت به مداخلات درماني نگرش مثبتتر و تمايل بيشتري براي درمان دارند و با اينكه مردان مانند زنان به اقدامات مداخلهاي براي درمان اختلالات روانپزشكي نياز دارند، اما با توجه به اقبال كمتر آنها، بايد برنامههاي ويژهاي براي مردان در نظر گرفت. نتايج پيمايش سلامت روان سال ۱۴۰۱ نشان ميدهد ۳۴درصد مبتلايان براي دريافت خدمات درماني تمايل ندارند و ۶۶ درصد ديگر براي دريافت خدمات تمايل دارند و اگرچه ميزان تمايل ۶۶درصدي براي دريافت خدمات رواندرماني نسبت به نتايج ساير كشورهاي همسايه يك عدد مناسب قلمداد ميشود، اما افرادي كه تمايلي براي دريافت خدمات سلامت روان ندارند، بايد بهطور جدي در كانون توجه قرار گيرند، چون وزارت بهداشت در نظر دارد كه پوشش خدمات سلامت روان حداكثري باشد. خدمات ويزيت روانپزشكي و رواندرماني كه خدمات پايه سلامت جامعه محسوب ميشوند هم، بايد با حداقل قيمت در اختيار حداكثر جامعه قرار گيرد. وزارت بهداشت در راستاي ارايه خدمات با قيمت حداقلي براي اكثر جامعه نسبت به ارايه خدمات رواندرماني در مراكز جامع سلامت از ۱۰ سال گذشته اقدام كرده و روانشناسها در مراكز جامع سلامت مستقرند و پوشش خدمات رواندرماني در استانهاي كشور در حال گسترش است و وزارت بهداشت برنامهريزي كرده كه براي حداقل هر ۲۰هزار نفر، يك روانشناس در مراكز جامع سلامت مستقر باشد و در حال نزديكشدن به اين هدف هستيم. خدمات روانپزشكي تخصصي كه در بيمارستانها و كلينيكهاي روانپزشكي دولتي ارايه ميشوند هم، گران نيستند ولي بر اين باورم كه فراگيري پوشش بيمهاي خدمات رواندرماني بايد افزايش يابد، چون پوشش بيمهاي خدمات روانپزشكي به نحوي است كه بسياري از افراد جامعه نميتوانند خدمات رواندرماني را در بيمارستانهاي دولتي دريافت كنند و اگرچه ويزيت روانپزشكان و اغلب داروها مشمول خدمات بيمهاي ميشود، اما تمام افراد جامعه توانايي دسترسي به خدمات رواندرماني با پوشش بيمهاي كنوني را ندارند و ضرورت دارد كه علاوه بر پاسخگويي در حوزه خدمات سلامت روان، چتر بيمهاي هم گسترش يابد . تعداد تختهاي بيمارستانها و تختهاي روانپزشكي هم بايد تا 2 برابر ظرفيت كنوني گسترش يابد در حالي كه تعداد تختهاي بيمارستاني حوزه بيماريهاي روانپزشكي حدود ۱۱ هزار تخت است و هنگامي كه به بيمارستانهاي روانپزشكي مراجعه ميكنيم، اغلب تختها اشغال است و براي بستريشدن بايد مدتها در صف انتظار به سر برد چنانكه افرادي كه براي دريافت خدمات بستري روانپزشكي به شهر تهران مراجعه ميكنند، بايد مدت طولاني در صف انتظار باشند و اين وضعيت در ساير استانهاي كشور بعضا به مراتب بدتر است.براساس ابلاغيه وزارت بهداشت، ۱۰درصد تختهاي بيمارستاني بايد به تختهاي روانپزشكي تخصيص داده شود، اما متاسفانه اين موضوع در بسياري از بيمارستانها اجرا نشده و برخي استانهاي كشور از تختهاي روانپزشكي محروم هستند و تعداد تختها در اغلب استانهاي كشور محدود است و اغلب استانهاي كشور فقط يك يا دو بخش روانپزشكي دارند . تعداد تختهاي روانپزشكي سبب شده كه خانوادههاي بيماران روانپزشكي با مشكلاتي مواجه شوند و فرآيند بستري بيماران به كاري سخت تبديل شود با اينكه تعداد روانپزشكان كشور مناسب است و حدود ۳هزار روانپزشك در كل كشور به ارايه خدمات ميپردازند اما در توزيع نيروي انساني با مشكل مواجهيم. اغلب روانپزشكان در پايتخت، شهرهاي بزرگ و مراكز استانهاي اصلي كشور مستقر شدهاند در حالي كه بسياري از شهرستانهاي كشور از روانپزشكان به ميزان كافي برخوردار نيستند.»