ميتوان يك انفجار را پنهان و وانمود كرد كه زلزله طبيعي است؟
مهدي زارع
يك هفته پس از زمينلرزه 11 مهر 1404 در زواره استان اصفهان با بزرگاي 5.3 همچنان پرسيده ميشود كه آيا اين زلزله طبيعي بوده؟ يك پرسش دقيقتر آن است كه آيا ميتوان انفجاري انجام داد ولي وانمود كرد كه زلزلهاي طبيعي رخ داده است؟ بر اساس يافتههاي امروزي اين كار بهطور فزايندهاي دشوار شده و براي يك انفجار قابل توجه، پنهان كردن آن از شبكههاي نظارت علمي مدرن و متقاعد كردن به اينكه يك زلزله زمينساختي بوده عملا غيرممكن است. در ابتدا به صورت شفاف بايد تاكيد كرد كه زمينلرزه زواره، يك زمينلرزه زمينساختي و با 6 پسلرزه طي يك هفته اول پس از لرزه اصلي بوده است. وقتي زمين ميلرزد، زلزلهشناسان فقط به بزرگاي آن نگاه نميكنند؛ آنها «سازوكار چشمه» يا «ردپاي لرزهاي» را نيز تجزيه و تحليل ميكنند. اينجاست كه آزمايشهاي هستهاي و زلزلهها بهطور چشمگيري متفاوت هستند. زلزلههاي زمينساختي در اثر لغزش ناگهاني يك گسل ايجاد ميشوند. آزادسازي انرژي در راستاي يك گسل توزيع ميشود. انفجار - متعارف يا هستهاي - به صورت يك نقطه واحد و تقريبا آني با فشار بسيار زياد آغاز ميشود. اولين حركت، يك انفجار دروني است كه به دنبال آن يك فشار عظيم به بيرون (نيروي فشاري) ايجاد ميشود. اين امر ردپاي لرزهاي بسيار متفاوتي بين زلزله زمينساختي و انفجار ايجاد ميكند. زلزلههاي زمينساختي در ژرفاي 5 تا 10 كيلومتر يا بيشتر رخ ميدهند (جايي كه تنش زمينساختي ايجاد ميشود) ولي يك آزمايش هستهاي كه براي پنهان شدن طراحي شده باشد، در ژرفاي چند صد متر يا حداكثر دو تا 3 كيلومتر در زير زمين انجام ميشود. روشهاي تخصصي هم، نسبت موج فشاري به برشي و سنجش بزرگا در مقياس امواج دروني به بزرگا در مقياس امواج سطحي را اندازه ميگيرند كه اين نسبتها براي انفجارها بزرگترند. سنجشگرهاي ديگري مانند افشاي فروصوت و هيدروآكوستيك نيز وجود دارد. يك انفجار بزرگ زيرزميني اغلب از سنگ «جدا» ميشود و انرژي را به صورت امواج صوتي با فركانس بسيار پايين به جو نشت ميدهد. اين امواج فروصوت ميتوانند هزاران كيلومتر حركت كنند كه در يك شبكه جهاني پايش ميشود. يك زلزله زمينساختي سيگنال فروصوت قابل توجهي توليد نميكند. اگر آزمايش در نزديكي خط ساحلي يا زير آب انجام شود، امواج صوتي خاصي را در اقيانوس ايجاد ميكند كه توسط هيدروفونها قابل تشخيص هستند.
سنجشگرهاي راديونوكلئيدها مسلما قطعيترين مدرك را در دسترس قرار ميدهند. در عرض چند ساعت يا چند روز پس از يك آزمايش هستهاي زيرزميني، گازهاي راديواكتيو (مانند زنون-۱۳۳ و آرگون-۳۷) ميتوانند از طريق تركها و شكافها به سطح نفوذ كنند. اين گازها بياثر هستند و با سنگ واكنش نميدهند، كه باعث ميشود به راحتي فرار كنند اما سيستم نظارت بينالمللي (IMS) سازمان پيمان جامع منع آزمايش هستهاي (CTBTO) داراي شبكهاي جهاني از ايستگاههاست كه دايما از هوا براي يافتن اين ذرات و گازهاي راديواكتيو نمونهبرداري ميكنند. تشخيص نسبتهاي ايزوتوپي خاص زنون، تقريبا يك شاخص قطعي از يك رويداد شكافت هستهاي است. يك زلزله زمينساختي هرگز اين راديونوكلئيدها را توليد نميكند.
اينكه يك آزمايش كوچك در پسزمينه زلزلههاي طبيعي گم شود براي يك آزمايش كوچك و تكي شايد جواب دهد، اما براي انفجاري كه مثلا منجر به زمينلرزهاي با بزرگاي 5.3 ميشود - مانند زلزله زواره در 11 مهر 1404 - عملا غير ممكن است. اگر رويداد بلافاصله به عنوان «مشكوك» علامتگذاري شود، با تجزيه و تحليل راديونوكلئيد بعدي ميتوانند نشانههاي غيرقابل انكاري از ماهيت واقعي آن ارائه بدهند.
از آنجا كه ايران در اين منطقه از نظر لرزهخيزي بسيار فعال است، بهطور متراكم با ايستگاههاي لرزهنگاري داخلي در ايران و خارجي از كشورهاي همسايه و شبكههاي جهاني مانند CTBTO پايش ميشود. سيستم نظارت بينالمللي (IMS) سازمان منع جامع آزمايشهاي هستهاي (CTBTO) ايستگاههايي در منطقه پيرامون ايران و در كشورهاي كويت، امارات متحده عربي، پاكستان و روسيه دارد علاوه بر اينكه ايستگاههاي فروصوت در سراسر خاورميانه و آسياي مركزي نصب شدهاند.
تصويربرداري ماهوارهاي (ISR) براي نظارت مداوم براي فعاليتهايي مانند ساخت تونلهاي عميق جديد، جابهجايي تجهيزات سنگين، ايجاد محيطهاي امنيتي و كابلها يا تجهيزات در يك منطقه دورافتاده به صورت مداوم بر كشور ما انجام ميشود. انجام يك آزمايش هستهاي، واضحترين و غيرقابل برگشتترين نقض ممكن پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT) و مانند اعلاميهاي از يك كشور داراي سلاح هستهاي تلقي ميشود. احتمالا اين امر ايالات متحده، اروپا، روسيه و چين را در اعمال فشار و توجيه قانوني هر نوع اقدام خصمانه عليه كشور ما متحد ميكند.
به هر حال با استفاده از دادههاي لرزهاي زلزلهشناسان بلافاصله متوجه ميشوند كه ژرفاي رخداد، يك تا دو كيلومتر است و نه ۱۰ كيلومتر و اين زلزله، به عنوان يك «رويداد لرزهاي مشكوك» يا «انفجار احتمالي» علامتگذاري ميشود. همبستگي اطلاعاتي در جهت بررسي مختصات مركز زلزله با تصاوير ماهوارهاي اخير كه حفاري، ساخت جاده يا اقدامات امنيتي احتمالي اخير را در آن محل دقيق نشان دهد، مقايسه ميشود. در روز بعد ايستگاههاي نظارت بر راديونوكلئيد در منطقه، ايزوتوپهاي زنون-۱۳۳ را با ردپاي منحصر به فردي كه به شكافت هستهاي احتمالي اشاره دارد، شناسايي ميكنند. اين مدرك به عنوان نشانه قطعي شناخته و اعلام خواهد شد.
با اين توضيحات مشخص است كه اساسا بسيار بعيد است كه هر كشوري امروزه با موفقيت يك انفجار هستهاي را پنهان كند و از تبعات آن عبور كند. از نظر علمي، تركيب تشخيص لرزهاي، فروصوت و راديونوكلئيد، تقريبا قطعي ميكند كه اين آزمايش فاش خواهد شد.