مهدي بيك اوغلي
گفته ميشود سختترين معادلات در پهنه خاكي، مسائلي هستند كه هنوز كسي موفق به حل آنها نشده است! مثلا در عالم رياضيات، معادلات و مسائل حلنشدهاي وجود دارد كه طي قرنهاي متمادي باهوشترين رياضيدانان هم هنوز نتوانستهاند راهحلي براي آنها پيدا كنند. اين معادلات ناگشوده بهقدري مهماند كه براي حل برخي از آنها جايزه يك ميليون دلاري در نظر گرفته شده است. جداي از حوزه رياضيات و علوم محض، برخي معادلات ناگشوده در حوزههاي سياسي و ديپلماتيك هم هستند كه عليرغم گذشت سالها، هنوز حل نشدهاند. معادله ارتباطي ايران و امريكا يكي از معادلات دشوار حوزه سياست بينالملل است كه عليرغم گذشت دههها هنوز راهحلي براي آن يافت نشده است. معادلهاي چند مجهولي كه فرمولهاي مختلفي درباره آن امتحان شده اما هنوز گرهي از هزار توي پيچيده آن باز نشده است. برخي گروههاي راديكال جريان راست معتقدند براي حل اين معادله بايد تنگه هرمز را بست و به تنازعات ميان دو كشور دامن زد! طيفهاي ديگري هم در منتهياليه جريان مقابل تاكيد دارند كه براي توافق با امريكا، ايران بايد از اصول و مطالباتش دست بكشد! در ميان اين دو رويكرد راديكال اما هستند عقلايي كه از ضرورت برخورد معقول و مدبرانه با مساله صحبت ميكنند. اين دسته از تحليلگران كه طيفهايي از مسوولان دولتي و گروههايي از نخبگان دانشگاهي را شامل ميشود، معتقدند براي حل معادله ارتباطي ايران و امريكا بايد از همه ظرفيتهاي كشور بهره برد و در يك محيط عاقلانه فرمولهايي براي حل معادله پيدا كرد. محمد جواد ظريف يكي از همين افراد صاحب تجربه است كه تجربه بالايي در مذاكرات ميان ايران و امريكا از سالهاي ابتدايي پس از پيروزي انقلاب 57 داشته است. وزيرخارجه اسبق ايران معتقد است عنصر زمان براي حل معادله ارتباطي ايران و امريكا بسيار مهم است و بايد از زمان نهايت استفاده را كرد. ظريف كه روز و روزگاري در سال 99، زماني كه ايران فرصت احياي برجام را داشت اما اين فرصت به آيندهاي مبهم موكول شد، در آن زمان تذكار داده بود، «جهانِ 6ماه آينده با امروز فرق خواهد داشت...،» او در مهرماه 1404 هم همان تذكارهايي را ميدهد كه در اسفند 99 و ارديبهشت 1400 بارها تكرار كرده بود. ديروز ظريف وزير خارجه پيشين ايران فرمول تازهاي را براي حل معادله با امريكا ارايه كرد كه در آن «مذاكرات مستقيم و چندوجهي» با امريكا از موضع قدرت به عنوان يك راهحل عملي مطرح شده بود. ظريف كه با يك رسانه لبناني سخن ميگفت، بازهم هشدار داد كه گذشت زمان لزوما به نفع ايران نيست و فرصتهاي فعلي براي مذاكره ممكن است در ماههاي آينده از دست برود. ظريف در گفتوگو با النهار، در پاسخ به منتقدان مذاكره با غرب و امريكا كه حمله رژيم صهيونيستي به ايران را در حين مذاكرات دليلي بر بيفايده بودن آن ميدانند، تأكيد كرد: «همين مذاكرات، با وجود نقدهايي كه به شيوه و فرآيند آن دارم، باعث شد مردم با حفظ انسجام و وحدت خود بهطور يكپارچه در برابر دشمن صهيونيست بايستند و نقشه آنها مبني بر فروپاشي نظام ناكام بماند.»
«اعتماد» در ادامه پرونده گشوده اخير براي ارزيابي ديدگاههاي كارشناسان و فعالان سياسي، سراغ منصور حقيقتپور و فاطمه راكعي 2فعال سياسي اصولگرا و اصلاحطلب رفته و از آنها درباره فرمول مذاكره با امريكا و چرايي همسويي مواضع راديكالهاي داخلي با ترامپ و نتانياهو طرح پرسش كرده است.
منصور حقيقت پور: توافق ايران و امريكا نيازمند اراده سياسي دو كشور است
منصور حقيقتپور فعال سياسي اصولگرا در گفتوگو با «اعتماد» درباره همسويي مواضع برخي طيفهاي سياسي راديكال با دشمنان كشور ميگويد: « ما دو جريان تندرو در كشور داريم كه نگران رفتار آنها هستيم. هم تندروهايي كه در جريان چپ وجود دارند هم تندروهايي كه در جريان راست فعاليت ميكنند. مواضع جريان تندروي راست ايران درست شبيه مواضع ترامپ و نتانياهو در خصوص برجام است.ترامپ و نتانياهو هم ميگويند كه برجام كاملا به ضرر آنها بوده كه آن را كنار گذاشتهاند. اين جريان راديكال راست كه من نام آنها را حلقه در آستانه فروپاشي ميدانم، برجام را سراپا ضرر و ايراد ميدانند. هيچ تفاوتي ميان مواضع اين طيف با مواضع تندروهاي امريكايي و اسراييلي وجود ندارد. »
حقيقتپور ادامه ميدهد: «جريان راديكال چپ هم معتقد است ايران بايد در نشست شرم الشيخ شركت ميكرد و حتي اگر لازم بود با ترامپ روبوسي كنيم و دست دهيم، بايد اين كار را ميكرديم! اين نگاه براي ساختاري كه قصد دارد، تصميماتش را با عقلانيت اتخاذ كند، قابل قبول نيست. در عقلانيت، اعتدال، فهم و ادراك و تدبير وجود دارد و رفتارهاي هيجاني و احساسي در رويكرد عقلاني جايي ندارد. رويكرد عاقلانه به دنبال تامين منافع پايدار و بلندمدت كشور است. فرياد مخالفان برجام كه همسو با صحبتهاي نتانياهو و ترامپ و سلطنتطلبهاست، مشكوك است. مدتهاست كه ما ميگوييم فضاي فراخي كه پيش روي اين جريان راديكال ايجاد شده بايد جمع شود و اجازه داده شود افراد معتدل، عاقل و مدبر وارد نهادهاي تصميمساز و سياستگذار شوند.»
او درباره ارسال برخي پالسهاي مذاكره از سوي ترامپ ميگويد: « هنوز زود است كه بخواهيم از پالسهاي ارسال شده توسط ترامپ و امريكا در خصوص مذاكره اظهارنظر قطعي كنيم. بايد اجازه دهيم، زمان بگذرد تا بهتر بتوان درباره منويات دروني ترامپ از طرح اين درخواستها صحبت كنيم. حل معادلات ايران و امريكا فرمول دارد و بايد از راهش وارد شد. مگر در ماجراي برجام دو كشور ايران و امريكا به يك درك مشترك نرسيدند؟ هم ما ميتوانيم انعطاف لازم را براي توافق به خرج دهيم و هم امريكا ميتواند از مشكلات گرهگشايي كند. اما رسيدن به يك چنين نقطهاي به اراده سياسي از سوي هر دو طرف نياز دارد.»
حقيقتپور با تاكيد بر اينكه مذاكرات فرمول خاص خود را دارد و ايران در اين حوزه افراد متخصص و كارشناس بسياري دارد، ميگويد: « معتقدم امريكا بايد اعتماد ايران را جلب كند. اينكه ترامپ، جرارد كوشنر دامادش و ويتكاف را مسوول مذاكره و توافق با ايران كرده، گام روبه جلويي است اما امريكا بايد اعتماد ايران را جلب كند. ايران چطور ميتواند به كشوري كه در كشاكش مذاكرات زير ميز گفتوگو زد و برجام را به هم زد، اعتماد كند؟ در صورتي كه چنين اعتمادي ايجاد شود، شك نكنيد توافق در دسترس خواهد بود.»
فاطمه راكعي: همسويي راديكالهاي داخلي با دشمنان خارجي بر خلاف منافع ملي است
فاطمه راكعي فعال سياسي و فرهنگي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» درباره همسويي برخي مواضع راديكالهاي جناح راست با مواضع نتانياهو و ترامپ ميگويد: «سالها پيش امام (ره) يك نقشه راه و يك شاقول را در اختيار نسلهاي مختلف ايراني قرار دادند. خطكشي كه براي شرايط امروز كشور هم كاربردي به نظر ميرسد. ايشان فرمودند جناح، گروه و دستههاي مختلف ايراني وقتي ديدند مواضع، رويكردها و رويههايش با دشمنان كشور همسو است، حتما در ديدگاهها، اظهارات و نظراتشان تجديد نظر كنند. اينكه برخي جناحهاي راديكال جريان راست كه كليت برجام را عليرغم اينكه بارها گفته شده، امضا و اجراي آن موضع نظام بوده، نفي كرده و آن را خسارتبار ارزيابي ميكنند و بعد ترامپ و نتانياهو هم درباره برجام همين نظر را دارند از اين همسوييهاي خطرناك است كه بايد در مورد آن تجديد نظر شود.»
راكعي يادآور ميشود: «مساله اين است كه با نگاههاي متفاوت و دورنماها مختلف، نتيجهگيريهاي مختلفي هم شكل ميگيرد. گاهي اوقات اهميت دادن به دعواهاي جناحي و سياسي به اندازهاي براي برخي طيفها مهم ميشود كه منافع ملي در بطن اين دعواها و تضادها فراموش ميشود. اين تنگنظريها بر خلاف منافع ملي مردم و مصالح عمومي كشور است. در بسياري از موارد نفي برجام، مخالفت با مذاكره، احضارها، استيضاحها و مخالفخوانيها بيشتر از اينكه حرفهاي، تخصصي و در راستاي منافع عمومي باشد در راستاي رويكردهاي سياسي و حزبي و جناحي است. اين براي نخستينبار نيست كه مواضع راديكالهاي جريان راست با مواضع چهرههاي چون ترامپ، نتانياهو و حتي سلطنتطلبها يكي ميشود، در بسياري از پروندهها اين همسويي و نزديكي در مواضع قابل مشاهده است. »
او ميگويد: «راديكالهاي جناح راست با دشمنان كشور مواضع همسويي ميگيرند تا به زعم خود اصلاحطلبان را تحت فشار قرار دهند . اما ايران امروز بيشتر از هر زمان ديگري نيازمند اتحاد و انسجام در سياستگذاريها و تصميمسازيهاست. ايران بايد رضايت مردم را براي بالابردن ضريب امنيت خود لحاظ كند و از هر اقدامي كه باعث نارضايتي عمومي شود، دور شود. براي ايجاد اين رضايتمندي لازم است در وهله نخست تلاش براي رفع تحريمها در دستور كار قرار گيرد، رفع تحريمها و بازگشت به فضاي اقتصاد و تجارت جهاني به مذاكره و گفتوگو نياز دارد. براي توافق در مذاكرات هم بايد يك صداي واحد از درون كشور به گوش جهانيان برسد. »
راكعي در ادامه در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» كه دروننماي مذاكراتي كه قرار است در چشمانداز آينده ميان ايران و امريكا در دستور كار قرار گيرد مبتني بر چه اصولي بايد اجرايي شود؟ ميگويد: « ايران هرگز ميز مذاكره را ترك نكرده است. اتفاقا در كشاكش دور ششم مذاكرات ايران و امريكا در دوران ترامپ بود كه اسراييل به ايران حمله كرد و مذاكرات را به هم زد. ايران بايد با توجه به تغييراتي كه در سطح بينالملل به وقوع پيوسته، تحقق منافع ملي خود را در دستور كار قرار دهد. ديپلماسي، هنر انعطاف و گفتوگوست، زماني ممكن است نياز باشد ايران انعطاف به خرج داده و برخي موارد را بپذيرد و زماني لازم است گارد تهاجميتر به خود بگيرد. »
او يادآور ميشود: «توفيق ايران در زمين ديپلماسي نه نشانه ضعف بلكه نشانه قدرت ايران است. ترامپ براي هميشه قرار نيست به عنوان رييسجمهور امريكا، سكان هدايت امريكا را به دست بگيرد و جنايتهايش را ادامه دهد. تحولات منطقهاي و بينالمللي متفاوتي از راه ميرسند و ايران فرصت خواهد داشت تا منافع ملي خود را مبتني بر خطوط قرمز و دكترين بنيادينش دنبال كند.»