• 1404 شنبه 26 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6166 -
  • 1404 شنبه 26 مهر

پدر ملي‌پوش فقيد تيم‌هاي ملي رده سني ايران در گفت‌وگو با «اعتماد»:

پسرم شب خوابيد و صبح هر چه صدايش زديم بيدار نشد

به كريم باقري و عابدزاده بگوييد پسرم خيلي شما را دوست داشت

روزبه دلاور 

در خبري تلخ و ناگهاني، جامعه فوتبال كشور در سوگ ابوالفضل روحي، دروازه‌بان جوان تيم شهداي بابلسر فرو رفت. اين بازيكن با استعداد كه سابقه درخشش در رده‌هاي ملي نونهالان و نوجوانان ايران را در كارنامه داشت به دليل ايست قلبي‌ دار فاني را وداع گفت. به گزارش روزنامه اعتماد، مرگ ناگهاني روحي، خانواده و دوستان او را در بهت و اندوهي عميق فرو برد. تلاش ما براي گفت‌وگو با پدر مرحوم، عباس روحي، بسيار دشوار بود؛ صداي بغض‌آلود پدر و فضاي مملو از ناله و گريه مادر و اطرافيان، عمق اين فاجعه را نمايان مي‌ساخت. با اين حال، پس از لحظاتي دشوار توانستيم دقايقي كوتاه با پدر داغدار اين جوان به گفت‌وگو بنشينيم تا متوجه شويم چه اتفاقي رخ داده است. ماحصل اين گپ و گفت را در ادامه مي‌خوانيد.

 

‌ممكن است تعريف كنيد كه چطور اين اتفاق تلخ رخ داد؟

اين بچه قرار بود تا بيست روز ديگر راهي امارات شود و با يك تيم اماراتي قرارداد ببندد. هر روز و به‌طور منظم تمريناتش را انجام‌ مي‌داد و‌ معمولا به منزل دايي خودش مي‌رفت كه ارتباط نزديكي با او داشت. آن شب هم به مادرش زنگ و زد و گفت من خانه دايي هستم و دوباره خودم به او زنگ زدم و گفتم زود بخواب كه فردا تمرين داري و جواب داد كه اگر ممكن است كمي بيشتر بيدار بمانم. همه چي خوب بود و بعد هم ساعت ۱۲ خوابيد. معمولا روزهايي كه كار نداشت تا ساعت ۱۰ يا ۱۱ صبح مي‌خوابيد. خانه دايي ابوالفضل و ما نزديك است و مادرش ساعت ۱۱ به زن دايي ابوالفضل زنگ زد و گفت به او بگو بيايد خانه ناهارش را بخورد تا ساعت دو و نيم برود سر تمرين. بعد زن دايي‌اش مي‌رود بالاي سرش هر قدر صدايش زد، بيدار نشد. بعد ما رفتيم بالا ی سرش ديديم كه راحت خوابيده است و ديگر بيدار نمي‌شود. در هنگام خواب از دنيا رفت.

‌بيماري زمينه‌اي داشت؟

نه‌، بچه كه بود، مننژيت مغزي گرفته بود و ما در بيمارستان مفيد تهران كارهايش را انجام داديم و تا ۱۱ سالگي هم قرص فنوباربيتال مي‌خورد، اما از دكتر كه پرسيديم گفت اصلا ايست قلبي ربطي به بيماري دوران بچگي‌اش ندارد. او هميشه خندان بود و در عكس‌هايش ببينيد هميشه لبش خندان بود. هميشه مي‌گفت ۱۸ ساله شوم و زودتر زن بگيرم تا وقتي به امارات رفتم وارد حاشيه نشوم! نمي‌دانم چه بگويم. همه ما در شوك هستيم و من كه هنوز باورم نمي‌شود.

‌جواب پزشكي قانوني چي بود؟

گفتند ايست قلبي بود.

‌اين مدت بيماري خاصي نداشت؟

نه، فقط در اربعين كه به كربلا رفته بود يك مدتي به دليل آلودگي زياد در آنجا ريه‌اش دچار مشكل شد و دكتر به او اسپري داده بود و گفت يك ماه استفاده كن و بعدش هم دكتر گفت، مشكل خاصي ندارد و مي‌تواند تمريناتش را از سر بگيرد و اسپري هم استفاده نكند. يك ماه بعد از اربعين تمرين نكرده بود و ديگر مشكلي نداشت‌. پارسال هم در ليگ دو بزرگسالان كشور بازي كرده بود و به لحاظ تست پزشكي و قلبي مشكل خاصي نداشت. فقط بيماري كودكي‌اش بود كه گفتند زياد ربطي ندارد. حالا قرار است به ما دقيق بگويند كه ساعت ۳، ۴ صبح به رحمت خدا رفت يا بعدش. زمان دقيق فوت را هنوز نگفتند و بقيه چيزها را كه فعلا به ما اعلام كردند، گفتند عادي بوده‌.

‌گفتيد از تيم‌هاي اماراتي پيشنهاد داشت؟

بله‌، پارسال هم استقلال او را مي‌خواست، اما خوابگاه نداشتند‌ و امسال هم زير ۱۸ ساله‌هاي سپاهان او را مي‌خواست كه خوابگاه ندادند، نرفت. كارش در يكي از تيم‌هاي اماراتي درست شده بود و قرار بود پانزدهم ماه بعد به امارات برود، اما قسمت نشد‌‌.

‌عضو تيم ملي هم بود؟

زمان استاد ياوري در تيم ملي نونهالان بود و زمان آقاي عبدي هم در نوجوانان هم بود‌. در ليست اعزام به جام جهاني هم بود، اما متولد ۸۶ بود و بقيه كه ۸۴ و ۸۵ بودند، اعزام شدند. امسال هم مثل پارسال عضو بزرگسالان شهداي بابلسر بود. پارسال كنار صابر ميرقرباني بود.

‌در تمرينات انفرادي مشكلي نداشت؟

نه، با رضا حاج اسبوئي تمرين مي‌كرد. همسر من روي سلامت او خيلي حساس است، چون از بچگي بيماري هم داشت، همسرم خيلي حواسش به او بود. تمريناتش را هم خودم او را مي‌بردم و مي‌آوردم. هشت سال همين بود. در اردوها و تمرينات او را مي‌بردم و مي‌آوردم مثل دو تا رفيق، اما تنهايمان گذاشت.

‌همين يك پسر را داشتيد؟

بله، همين يك پسر با يك دختر كه دارم.

‌آرزويش چي بود؟

دو تا آرزو داشت، مي‌گفت ۱۸ ساله شدم زن بگيرم مثل حاج اسبوئي كه هفت سال شاگردش بود. مي‌گفت زن بگيرم تا وارد حاشيه نشوم! مي‌گفت در حرم امام رضا‌(ع) مراسم عقد بگيرم. بعد مي‌گفت پيشرفت كنم تا پرچم مربي‌ام و شهداي بابلسر را بالا ببرم، چون از بچگي هم عضو شهداي بابلسر بود، اما خب قسمتش نبود.

‌طرفدار كدام تيم بود؟

از بچگي عكس‌هايش را دارم كه پرسپوليسي بود، اما وقتي از استقلال پيشنهاد آمد به من گفت: بابا به كسي نگو پرسپوليسي‌ام، چون نمي‌خواهم كسي ناراحت شود. چون خوابگاه نداشتند نشد كه به استقلال برود. به خاطر استاد ياوري به سپاهان هم علاقه داشت.

‌علاقه‌مند به كدام بازيكنان ليگ بود؟

در پرسپوليس چند نفر را خيلي دوست داشت. سيد جلال را مي‌گفت كه خيلي بامعرفت و خوش قلب است و كريم باقري را خيلي دوست داشت و يك مدت هم از دست بيرانوند ناراحت بود، اما مي‌گفت با اينكه به اين شكل جدا شد، اما اين گلر براي تيم خيلي زحمت كشيده است. عاليشاه و عليپور را هم به خاطر گل‌هاي حساس دوست داشت.

‌الگويش كي بود؟

عاشق كريم باقري و عابدزاده بود. مثل عابدزاده با ورود به زمين چند تا پشتك مي‌زد. اداي عابدزاده را درمي‌آورد! به لحاظ اخلاقي و معرفتي هم مي‌گفت هيچ كي كريم باقري نمي‌شود.

‌صحبت پاياني؟

به كريم باقري و عابدزاده سلام برسانيد و به اين د‌و بگوييد كه پسرم خيلي به شما علاقه داشت براي شادي روحش دعا كنيد.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون