نگاهي به كتاب
«فلسفه سياسي و خداي ابراهيم»
الهیات ابراهیمی و سیاست مدرن
در جهاني كه مرزهاي ميان عقل و وحي، سكولاريسم و ايمان، روزبهروز ناپايدارتر ميشود، كتاب «فلسفه سياسي و خداي ابراهيم» ميتواند روزنهاي در فهم هياهوهاي رو به تصاعد فكري در اين زمينه باشد. اين اثر، كه با قلم ژرف و نگاهي تيزبين به يكي از پيچيدهترين تقابلهاي تاريخ بشر پرداخته، ما را به سفري دعوت ميكند تا ريشههاي بنيادين انديشه سياسي را در پرتو الهيات ابراهيمي بازخواني كنيم. جايي كه خداي ابراهيم، نه تنها نماد يك ايمان كهن، بلكه چالشي ابدي براي خرد بشري است، كتاب به كاوش در اين پارادوكس ميپردازد: چگونه ميتوان فلسفهاي را كه بر پايه شك و استدلال بنا شده، با وحياي آميخت كه ادعاي مطلقيت دارد؟ «فلسفه سياسي و خداي ابراهيم» بيش از آنكه يك رساله نظري باشد، دعوتي است به تأمل در تنشهاي پنهان ميان دو سنت عظيم تمدني: فلسفه سياسي يوناني- رومي كه بر عقلانيت و عدالت انساني تأكيد دارد و الهيات ابراهيمي كه بر اراده الهي و عهد با خالق تكيه ميجويد. در دل اين كاوش، ابراهيم به عنوان چهره محوري ظاهر ميشود؛ پدري كه نماد اطاعت كوركورانه نيست، بلكه نمونهاي از انساني است كه در برابر امر الهي، خرد خود را به چالش ميكشد. كتاب نشان ميدهد چگونه اين داستان كهن، نه تنها روايتي مذهبي، بلكه كليدي براي فهم بحرانهاي سياسي امروز است: از افراطگرايي تا بحران هويت در جوامع سكولار. آنچه اين كتاب را متمايز ميسازد، رويكردي است دوسويه: از يكسو، فلسفه سياسي را به عنوان ابزاري شكاكانه براي سنجش ادعاهاي وحي به كار ميگيرد، و از سوي ديگر، الهيات ابراهيمي را جدي ميگيرد تا نشان دهد چگونه اين سنت، خود پلي به سوي خردانگي است. ابراهيم، در اين روايت، نه قرباني ايمان كور، بلكه معمار يك سياست الهيمحور است كه عدالت، رحمت و مسووليت را در هم ميآميزد. كتاب ما را وادار ميكند تا بپرسيم: آيا خداي ابراهيم، با وعدههايش به فرزندانش، بنيانگذار يك نظم سياسي نوين است يا تهديدي براي خودمختاري انساني؟ اين پرسشها، فراتر از مرزهاي مذهبي، به قلب مسائل معاصر نفوذ ميكنند: چگونه ميتوان در دموكراسيهاي مدرن، صداي ايمان را بدون سركوب عقل شنيد؟ يا چگونه افراط در عقلانيت، خلأ معنوي را به بار ميآورد كه تنها با بازگشت به ريشههاي ابراهيمي پر ميشود؟ در نهايت، «فلسفه سياسي و خداي ابراهيم» نه تنها يك متن آكادميك، بلكه آينهاي است براي تأمل در هويت جمعي ما. در جهاني كه درگيريهاي فرهنگي ميان شرق و غرب، سكولاريسم و مذهب، به اوج رسيده، اين كتاب پلي ميسازد ميان دو جهانِ بهظاهر متخاصم. با زباني كه عمق فلسفي را با خوانايي درهم ميآميزد، خواننده را به چالش ميكشد تا از فراسوي ايدئولوژيهاي سطحي، به عمق يك گفتوگوي ابدي بنگريد. انتشار اين اثر در زبان پارسي، فرصتي است مغتنم براي مخاطبان ايراني تا با نگاهي تازه به ميراث ابراهيمي خود - كه در قلب اسلام نيز جاري است- مواجه شوند. اين كتاب، بيش از هر چيز، دعوتي است به بازانديشي: آيا زمان آن نرسيده كه فلسفه سياسي را نه در برابر خداي ابراهيم، بلكه در كنار او بازسازي كنيم؟ اين كتاب با حدود پانصد صفحه، نه تنها براي فيلسوفان و الهيدانان، بلكه براي هر شهروندي كه در پي فهم بهتر جهان پرتلاطم خويش است، گنجينهاي بيبديل است. در انتها، خواندن آن، همچون عهدي با ابراهيم، ما را به سوي افقي نوين از عدالت و خرد هدايت ميكند، جايي كه عقل و ايمان، نه دشمن، كه همپيمان يكديگرند. توماس اِل. پنگل در كتاب فلسفه سياسي و خداي ابراهيم جان تازهاي به مواجهه فلسفه سياسي و كتاب مقدس ميدهد و در تلاش است ثابت كند كه چگونه با سوالوجواب از منظر فلسفه سياسي ميتوان بر تعاليم بنيادين كتاب مقدس پرتو افكند. در عين حال ميكوشد نشان دهد كه فلسفه سياسي چگونه ميتواند از طريق اين سوالوجواب، كردوكارهاي خودش را روشن كند و مشروعيت ببخشد. اين گفتوگو مستلزم رويكردي به متن مقدس است كه بدان توجه كند و آن را با جديتِ تمام به پرسش بگيرد، زيرا بايد اين امكان را جدي بگيريم كه متن مقدس پاسخي به مهمترين پرسش بدهد: چگونه بايد زندگي كنيم؟ نويسنده در اين كتاب هدفي محدود را دنبال ميكند؛ كاوش و ايضاح بنيانهاي قانون الهي، قانوني كه در سفر پيدايش وضع شده است. در ابتداي سفر پيدايش، با چالش برداشت كتاب مقدس از قدرت مطلق الهي، و عنصر همبسته آن، يعني خلقت، روبهرو ميشويم. سپس شرح خوردن از ميوه درخت معرفت، فهم ريشهاي كتاب مقدس از گناه و مسووليت انسان در قبال شر را پيش روي ما قرار ميدهد. بعد كه گسترش داستان انسان از قتل هابيل تا تخريب بابل را دنبال ميكنيم، رفتهرفته به توجيه متن مقدس براي مردم برگزيده معين يا مردمي برگزيده پي ميبريم و بدينترتيب، مقدمات اساسي علم سياسي يا هنر سلطنتي را درمييابيم كه متن مقدس تلويحا آن را به الوهيت نسبت ميدهد. و در هيات و داستان ابراهيم بهمنزله سرمشق، درسي تعيينكننده را درباره فهم كتاب مقدس از ستايشبرانگيزترين يا شايستهترين امر انساني ميآموزيم. توماس اِل پنگل در سال 1944 در نيويورك متولد شد. او فارغالتحصيل علوم سياسي از دانشگاه شيكاگو است و سابقه تحصيل در دانشگاه ييل و شيكاگو را در كارنامه كاري خود دارد. عمده فعاليت پنگل در فلسفه سياسي كلاسيك، فلسفه مدرن امريكا، فلسفه سياسي آلماني قرن نوزدهم و بيستم، نظريه سياسي پسامدرن، مباني اخلاقي رابطه بين فلسفه سياسي و الوهيت است. او در آثارش تلاش كرده نشان دهد كه چگونه زندگي فلسفي سقراطي- يعني زندگي پرسشگرانه، خودشناسي، گفتوگو و بررسي مفاهيم بنيادين اخلاق و سياست- ميتواند معياري براي زندگي انساني و نقدي بر نسبيگرايي يا ارزشزدايي در زندگي مدرن باشد. «فلسفه سياسي و خداي ابراهيم» نوشته توماس اِل.پنگل با ترجمه زانيار ابراهيمي توسط انتشارات هرمس منتشر شده است.