بهداشت و درمان
مساله سلامت شهروندان، قدرت جسمي و سلامت روحي و فكري ما به ورزش بستگي دارد ورزش بايد تبديل به يك ورزش همگاني شود و به بخشي از زندگي شهروندان تبديل شود. كل وزارت ورزش ما روي ورزش قهرماني سرمايهگذاري ميكند كه مدال طلا به دست بياورد. استاديومهاي ما به تيمهايي اختصاص دارد كه ميخواهند در مسابقات شركت كنند و مدال كسب كنند.
نخستين جايي كه ميتوان افراد را با ورزش مواجه كرد، مدرسه است. مدرسه بايد يك فضايي 300متري داشته باشد تا دانشآموز بتواند در آن ورزش كند. اما ساختمانهايي كه مدارس ما دارند و چند مقطع تحصيلي را با هم در آن جاي ميدهند، يك فضا براي بازي بچهها ندارند. بچهها در خانه هم امكان بازي ندارند در محله هم كه فقط ماشين پارك شده. اين بچه كه كودكي نكرده در آينده چه شرايطي خواهد داشت؟ جوانان و كودكان ما جايي براي ورزش ندارند. همين است كه ميروند به دنبال اعتياد به اينترنت. به اين بچهها گفته نميشود كيفيت زندگي و سلامت مهم است. مفهوم سلامتي كه امروز از طريق ماهوارهها تعريف ميشود، يك مفهوم بد شكل از سلامتي و نشاط را منتقل ميكند. بخشي از آن فروش قرص و دارو است، صنعت زيبايي، صنعت نشاط، صنعت ورزش و هدف از همه اينها صرفا كسب درآمد است. فضاهاي طبيعي اطراف شهرها تسخير شده. توسط ايدئولوژي توسعه شهري كه از طرفي براي مهندسان رونق ايجاد ميكند و از طرفي هم فروش تراكم را بالا ميبرد. تا شايستگي شهردار محترم را نشان بدهند. يكي از كارهايي كه بايد انجام شود اين است كه بيايند بگويند كسي ميتواند شهردار شود كه قول بدهد در انتخابات رياستجمهوري شركت نكند. در غير اينصورت بايد در دوران شهردار بودن شهر نشان بدهد كه توان اداره يك كشور را دارد. براي نشان دادن اين توانايي مدام بايد ساخت و ساز كند. اعتباري كه براي ساختن نياز دارد را هم از مردم ميگيرد. تراكم ميفروشد و عوارض شهري ميگيرد. هرچه شهر بزرگتر ميشود براي ادارهاش نياز به پول بيشتري به وجود ميآيد، براي تامين اين پول بايد شهر را باز هم بزرگتر كنيد، بايد تراكم بيشتري داده شود تا خدمات شهري افزايش پيدا كند. شهرداريها و شوراهاي شهر تبديل شدهاند به يكي از عوامل كاهش كيفيت زندگي مردم، فروش حقوق مردم.
دانشگاه
دانشگاه ما نياز به در انداختن يك گفتوگوي عمومي براي ساخت «دانشگاه تفكر» دارد ولي شعار دولتمردان ما در حال حاضر «دانشگاه كارآفرين» است و اين ميتواند خطرناك باشد. شعار معاون رييسجمهور و وزير علوم، «دانشگاه كارآفرين» است. كارآفريني يعني تبديل ايده به ثروت. دانشگاه ما تجارتخانه شده. روي معيار اقتصادي و پول تمركز كردهايم و از تفكر غافل شدهايم. نتيجه اقتصادگرايي شديد اين ميشود كه ما به دانشجويان ياد ميدهيم كه چگونه پول به دست بياورند. اينكه چگونه فكر كنند و بينديشند را به آنها آموزش نميدهيم. اينكه كل توان نظام آموزشي ما مصروف اين شود كه به دانشجو آموزش دهند كه چطور ايده توليد كنند تا به پول برسند، يك نظام دانشگاهي متفكرانه را ايجاد نميكند.