• 1404 سه‌شنبه 20 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6187 -
  • 1404 سه‌شنبه 20 آبان

درباره کتاب «به نام مادر»

جایگاه داستان در ترجمه مفاهیم فطری

سيد ميثم موسويان، رمان‌نويس، معتقد است: «داستان» قدرتمندترين ابزار براي ترجمه مفاهيم فطري به زبان جهاني است. مفاهيمي مانند «عدالت‌خواهي»، «كرامت انساني» و «ايستادگي در برابر ظلم» مفاهيمي نيستند كه در انحصار يك مذهب باشند؛ اينها مفاهيم «انساني» و جهاني‌اند. حضرت زهرا(س) كامل‌ترين مظهر و تجسم اين مفاهيم در عالي‌ترين سطح خود هستند. وي مي‌گويد: به چالش‌هاي پرداخت داستاني به شخصيت‌هاي مقدس پرداخت و تأكيد كرد كه «پرداخت غيرمستقيم» و استفاده از «شخصيت‌هاي پيراموني» تنها راه رمان براي نزديك شدن به مقام معصوم بدون «وهن» اين جايگاه است. او در توضيح رمان «به نام مادر» تشريح كرد كه چگونه «مظلوميت» حضرت زهرا(س) در ذات خود، عين «عدالت‌خواهي» و «قيام» است و رمان تلاش دارد از سطح سوگ عبور كرده و به اين «كاركرد معرفتي» بپردازد.
نويسنده رمان «به نام مادر» در گفت‌وگويي كه وب‌سايت شفقنا آن را منتشر كرده است درباره اهميت هنر داستان‌نويسي در موضوعات ديني مي‌گويد: اگر مورخ از منظر استنادي و تاريخي مي‌نويسد، يا سخنران از منظر وعظ و نصيحت مي‌گويد، رمان‌نويس هم از منظرهاي هنري تلاش مي‌كند به اين آينه حقيقت نزديك شود. اينها صداهاي مختلفي هستند كه هر كدام به قدر توان خود، وجوهي از يك واقعيت را منتقل مي‌كنند.
هر مديومي، ابزار و مخاطب خود را دارد. همانطور كه هر منبري، مستمعين خود را دارد، رمان هم خوانندگان خاص خود را دارد. رمان از زاويه‌اي به حقيقت نگاه مي‌كند كه تاريخ و سخنراني به آن نمي‌پردازند؛ زاويه «هنر» و «ساختار روايي». او معتقد است پرداختن به «انسان كامل» با ابزار رمان، اساسا «نشدني» است. نگاهي كه اهل معنا و عرفان، چه شيعه و چه اهل تصوف، به انسان كامل دارند و تعريفي كه قرآن و اهل‌بيت(ع) ارايه مي‌دهند (مانند «لا ينْطِقُ عنِ الْهوي» يا مضامين حديث «قرب نوافل» كه انسان كامل، دست و چشم خدا مي‌شود: «يدالله» و «عين‌الله»)، نشان مي‌دهد كه ما با يك حقيقت نامحدود مواجهيم. يك رمان‌نويس، با عقل محدود مادي خود، چطور مي‌تواند آن مقامات معنوي نامحدود را به تصوير بكشد؟ هر تلاشي براي اين كار از سوي نويسنده‌اي مثل من، «وهن» جايگاه آن حضرات است. پس چاره‌اي جز «پرداخت غيرمستقيم» باقي نمي‌ماند. ما در «به نام مادر» از همين پرداخت غيرمستقيم استفاده كرديم. 
اين نويسنده در بخش ديگري از اين گفت‌وگو با اشاره به اهميت خطبه فدكيه گفت: بخش مهمي از زندگي حضرت زهرا(س)، به خصوص در خطبه فدكيه و دفاع از ولايت، يك «كنشگري اعتراضي» است. در ادبيات داستاني، اگر بخواهيم اينها را مستقيم بيان كنيم، اثر تبديل به بيانيه مي‌شود و از داستان ‌بودن مي‌افتد. به نظر شما چطور اين «روحيه اعتراضي» و آن «ايستادگي در مرز قدرت و حقيقت» را در تار و پود رمان و در دلِ كنشِ شخصيت‌ها مي‌توان ايجاد كرد؟
باز هم پاسخ در «پرداخت غيرمستقيم» و از طريق «شخصيت‌هاي پيراموني» است. اگر بخواهيم مستقيم بياييم و خطبه را روايت كنيم، اثر شعاري مي‌شود. اما مي‌توانيم وجوهي  از آن حقيقت را در آينه‌هاي شكسته شخصيت‌هاي ديگر نشان دهيم.
مثلا كاري كه آقاي شاه‌آبادي در «اعترافات غلامان» انجام داد. ما در آن رمان، زندگي چند غلام را مي‌خوانيم، اما زندگي هر كدام از اين غلامان در نقطه‌اي با زندگي حضرت رضا(ع) تلاقي پيدا مي‌كند و ما از خلال كنش‌هاي آن غلامان، وجهي از شخصيت امام(ع) را مي‌بينيم. با خلق شخصيت‌هاي پيراموني، حتي در دل تاريخ، مي‌توان وجوه مستندي از زندگي معصوم(ع) را بدون شعارزدگي، در ساختار داستان به تصوير كشيد. در بحث فاطميه، اغلب دوگانه «عاطفه و عقلانيت» و چالش «گذار از روايت سوگ به روايت آگاهي» مطرح مي‌شود. رمان ذاتا با عواطف و احساسات كار دارد. شما در «به نام مادر» چطور مراقب بوديد كه داستان در سطح «سوگ» و «مظلوميت» باقي نماند و بتواند آن «كاركرد معرفتي» و «روايت عدالت‌خواهي» را هم به دوش بكشد؟ اين رمان بيش از آنكه با عواطف صِرف كار داشته باشد، نوشته شده تا «عقل» را به چالش بكشد. در نگاه ما، «مظلوميت» و «عدالت‌خواهي» دو روي يك سكه هستند. اساسا «مظلوميت» تشيع با «قيام» و «جهاد» آن در هم تنيده است. آن مظلوميتي كه صرفا اشك‌آور باشد و به كنش نرسد، مد نظر ما نيست. اين، «عدالت‌خواهي در عين مظلوميت» و «مظلوميت در عين عدالت‌خواهي» است. رمان تلاش مي‌كند نشان دهد كه همين مظلوميت، خود موتور محركه آن «كاركرد معرفتي» و ظلم‌ستيزي است؛ نه چيزي در تقابل با آن. سيد ميثم موسويان در بخش ديگري از اين گفت‌وگو با اشاره به موضوع اصلي رمان «به‌نام مادر» گفت: داستان حول محور همسر يك خلبان درگير در ماجراي كودتاي نوژه مي‌گردد. حضرت زهرا(س) يك «پرده» و يك لايه اساسي از ماجرا هستند، اما كنش اصلي در زمان معاصر رخ مي‌دهد. پيوند دقيقا از همين نقطه برقرار مي‌شود: آن «مادر» تاريخي (حضرت زهرا) به عنوان «راه نجات» و پناهگاه نهايي براي «مادر» امروزي (همسر خلبان) و خانواده‌اش عمل مي‌كند. آن حافظه تاريخي عدالت‌خواهي، به صورت يك «كرامت» زنده و پويا وارد زندگي امروز مي‌شود و بحران معاصر شخصيت‌ها را حل مي‌كند. به اين ترتيب، آن الگوي تاريخي، در كنش شخصيت امروزي بازتعريف مي‌شود.
موسويان در پايان افزود: به باور من، «داستان» قدرتمندترين ابزار براي ترجمه مفاهيم فطري به زبان جهاني است. مفاهيمي مانند «عدالت‌خواهي»، «كرامت انساني» و «ايستادگي در برابر ظلم» مفاهيمي نيستند كه در انحصار يك مذهب باشند؛ اينها مفاهيم «انساني» و جهاني‌اند. حضرت زهرا(س) كامل‌ترين مظهر و تجسم اين مفاهيم در عالي‌ترين سطح خود هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون