تلاش دولت براي ورود نسل z به حوزه مديريتي
اميدعلي بابايي
در هياهوي مشكلات و اتفاقات مختلف داخلي و جهاني، مسالهاي كه خوشبختانه مدتي است بيشتر و جديتر از قبل مورد توجه مقامات ارشد دولت قرار گرفته، بحث نگاه حمايتي مسوولان نسبت به جوانان و نشان دادن همدلي و همگرايي دولت با دغدغهها و نظرات نسل زد است.
همين گام كوچك و تازه آغاز شده، در صورتي كه محكم برداشته شود و از جلسات و محافل تشريفاتي به سمت نهادسازي و سياستگذاريهاي رسمي حركت كند، ميتواند دستاوردي عظيم براي دولت به همراه داشته باشد كه در آينده نزديك هم به كمك مسوولان فعلي خواهد آمد، اما در اين بين ذكر چند نكته براي حصول نتايج بهتر و رفع كاستيها در راستاي جوانبيني و جوانگرايي، لازم و ضروري است:
۱- عبارت نسل زد كه امروز در بين مسوولان جا افتاده است گاهي اوقات دامنه گسترده جوانبيني را محدود ميكند. در تعاريف رسمي، نسل زد يعني جواناني كه تا حدود ۲۸-۲۹ سالگي سن دارند و ساير جوانان با سنين بيشتر جزو نسل واي محسوب ميشوند يعني دهه شصتيها و متولدين نيمه اول دهه هفتاد. اما در همانديشيها، جلسات و... كه توسط مسوولان ترتيب داده ميشود نگاه عمده بر دغدغهها و حضور نسل زد و حتي افراد جوانتر اين نسل است تا نشاندهنده بهروز بودن مسوولان باشد ولي ممكن است اين عدم توجه به نسل واي، باعث دلخوري و دلگيري اين نسل شود و اين نكته از آنجايي مهم است كه امكان بالفعل شدن تواناييهاي نسل واي كه دوران تحصيل، خدمت مقدس سربازي و... خود را گذرانده و تجربههايي هم آموختهاند، ميتواند دامنه جوانبيني دولت را گسترش دهد.
۲- نكته كاربردي ديگري كه بايد مدنظر قرار گيرد، بحث نحوه گزينش و انتخاب مدعوين گردهماييها، جلسات و... است. طبيعتا مراسمهاي مربوط به جوانان كه توسط مسوولان دولتي برگزار ميشود با حضور برخي مقامات و البته جوانان مدعو شكل ميگيرند ولي بسيار زيباست كه جمعيت جوان دعوت شده به مراسم به اندازهاي زياد باشند كه آن تعداد مقام مسوول كه معمولا جزو ميانسالان يا كهنسالان هستند، در اين جمعيت جوان، انگشتشمار تلقي شوند تا اتمسفر آن محفل تحت تاثير حضور جوانان قرار بگيرد و حتي جوانان با كمترين فاصله از مسوولان ديده شوند تا حس دوستي بيشتري برقرار شود، ولي مورد مهمتر در اين مجالس، حضور همه طيفهاي جوانان است يعني از يك جوان المپيادي با تحصيلات بالا در بهترين دانشگاه گرفته تا يك جوان تركتحصيل كرده كه موقعيت اجتماعي سطح پاييني دارد و ساير اقشار جوانان بايد در اين جلسات حضور داشته باشند چون متاسفانه مرسوم است كه وقتي حرف از جوانان حاضر در چنين برنامههايي ميشود معمولا براي دعوت به سراغ دانشجويان از چند دانشگاه خاص يا هنرمندان و ورزشكاران ميروند و مراسم را با اين افراد ترتيب ميدهند در حالي كه تعداد بسيار زيادي از جوانان به واسطه اينكه دوران دانشجويي را گذرانده يا اصلا درس نخواندهاند يا حتي در دانشگاههاي غيرخاص دانشجو هستند، از ديد مسوولان دور ميمانند و اين گزينش باعث نوعي انحصار ميشود كه از طراوت جلسات و گردهماييها ميكاهد.
۳- مهمترين و اصليترين نكته، بحث عملياتي شدن خروجي جلسات و باز شدن دروازه ورود به دنياي تصميمسازي و تصميمگيري روي جوانان است. متاسفانه مرسوم است كه بعد از چنين دورههايي كه سلسله جلسات و گردهماييها شكل ميگيرد، با عباراتي مثل تشكيل كميته فلان يا كار كارشناسي براي بررسي مسائل و...، پروسه عملياتي شدن نظرات، فرسايشي شده و بعد از مدتي هم همه چيز فراموش ميشود! اما در شرايط فعلي و باتوجه به اينكه دولت با حسننيت به دنبال حمايت از جوانان است بايد با قدرت دادن به جوانان براي سياستگذاري و ايجاد يك نهاد رسمي و قانوني قدرتمند با بطن و بدنهاي جوان، فرصت حضور مقتدر جوانان در تصميمسازيها و تصميمگيريها را فراهم كند، سازماني كه توانايي ارتباط موثر با ساير نهادها را داشته باشد، نيروهايش از پايين تا بالا بدون فرآيندهاي عقيدتي، جناحي و... خاص منتصب شده باشند و البته كه تحت حمايت مسوولان ارشد دولتي و حاكميتي باشد تا بتواند جاي پاي خود را در ساختار اداري و اجرايي كشور محكم كند.
موارد متعدد زيادي وجود دارند كه ميتوانند در كنار موارد بالا قرار بگيرند ولي مهم اين است كه مسوولان با حسننيتي كه دارند بتوانند از حرف و شعار عبور كرده و با عملي كردن اعتقاد به جوانگرايي و حمايت از جوانان براي حضور در ساختار سياستگذاريهاي كلان كشور گام بلندي براي اعتلاي بيشتر ايران بردارند چون اگر هدف اين جلسات، همانديشيها و... تنها شنيدن دغدغهها و گلايهها باشد كه ميتوان اين مسائل را با چند دقيقه جستوجو در فضاي مجازي و حتي خيابانها مشاهده كرد اما زيبايي و اصالت اين فرآيند در اين است كه سياستگذاري براي رفع اين دغدغهها و حتي مسائل و مشكلات كلان كشور هم به جوانان سپرده شود تا پشتوانه محكمي براي آينده ايران ساخته شود.فعال حوزه جوانان