مريم مهدوي اصل
اشاره- بدون شك و ترديد، نميتوان روند شكلگيري تاريخ انقلاب مشروطه ايران از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۶ق. را كه باعث تاسيس نخستين مجلس ملي ايران شد، بدون مطالعه و پژوهش اسناد ديپلماسي دارالخلافه مظفرالدينشاه و محمدعليشاه قاجار نوشت، چراكه رقابتهاي نظامي، امنيتي و اقتصادي انگليس و روسيهتزاري در ايران و همچنين فرانسه در حوزه باستانشناسي و... كه با روش استثمار و استعمار خود، باعث شكلگيري زمينه انقلاب مشروطيت در ايران شدند، به اسناد مادر نياز دارد. چنانكه، به نقل از مقدمه ابراهيم صفايي در كتاب «يكصدسند تاريخي» در سال ۱۳۲۵ش: «... بيشاز يكصدوپنجاه جلد كتاب بزرگ اسناد در زمان ناصرالدينشاه از مكاتبات درباري و ديواني به دستور پادشاه گردآوري گرديده و در كتابخانه اندرون سلطنتي نگاهداري ميشده و در سال دوم تاجگذاري سلطان احمدشاه [۱۳۲۸ق.] كتب مزبور به وزارت امورخارجه انتقال يافته است»، اكنون ميتوان گفت كه اسناد مادر ايران در آرشيو اداره اسناد وزارت امورخارجه نگهداري ميشود. درحقيقت تا پيشاز نخستين جنگ جهاني اول۱۹۱۴م. كه برابر است با حكومت احمدشاه قاجار۱۳۳۳ق. بيماريهاي بهشدت مسري و كشنده آبلهمرغان، طاعون، وبا و... كه سوغات تهاجم وتجاوز چندجانبهگرايي كشورهاي نوظهور اروپاي غربي به ايران، مصر و هندوستان و... هستند و همچنين شيوع آفت كرم ابريشم در زمان حكومت ناصرالدين شاه كه هنوز نميدانيم توسط چه كسي يا كساني و از طريق كدام كشور به ايران راه يافت تا پرورش و توليد پيله ابريشم در ايران نابود شود، تمامي اين عوامل باعث ازبين رفتن صنعت، هنر و تجارت جهاني ابريشمبافي ايران باستان در شهرها و روستاهاي ايران شد كه هزاران سال رفاه و آرامش را براي مردم در جغرافياي تاريخي، فرهنگي و تجاري امپراتوري ايران باستان ايجاد كرده بود؛ حتي در دوره مغولها. ضمناينكه، نبايستي اين مساله را ناديده بگيريم كه برخي از مهمترين شهرها و روستاهايي كه مركز توليد و تجارت پيله كرم ابريشم بودند، از سوي روسيهتزاري و انگليس از ايران جدا شدند تا درنهايت با ورود ماشينهاي صنعتي انگليس در تمامي حوزههاي نساجي، قاليبافي و... درعمل، هويت و اصالت صنايع دستباف نساجي ايران باستان از ريشه جدا شود، بنابراين تا روزيكه مجموعه اسناد تاريخي ايران، روسيهتزاري، انگليس، فرانسه، هندوستان، مصر، ايتاليا و... كنارهم قرار نگيرند، ما به درستي نخواهيم فهميد كه روش سياسي و امنيتي دوسويه كشورهاي اروپاي غربي نوظهور براي بهرهبردن از افراد وطنفروش در ايران كه همچنان مورد شناسايي قرار نگرفتهاند، چه بوده و آنان چگونه به مادر وطن يعني ايران؛ آسيبهاي بلندمدت زدهاند تا هويت و اصالت صنعت نساجي دستباف ايران باستان كه ساختار مركزي تجارت جهاني با ارزش پول جهاني را در طول چندينهزار سال ايجاد كرده بود، برخلاف همه كوششها حتي تا به امروز، احيا و زنده نشود.
سهام شركت اسلاميه اصفهان ۱۳۱۶ق.
درمجموعه اسناد، ميرزا محمد مشكي، با شماره راهنما ۱۱۵۱۰، سند برگ سهام، با موضوع سه سند درباره واگذاري بخشي از سهام شركت اسلاميه اصفهان به حاجي محمدحسين تاجر كازروني كه در مجموعه اسناد كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران موجود است، نوشته شده است: «مبلغ يكصد و پنجاه هزار تومان رايج خزانه است كه به پانزده هزار سهم منقسم شده از قرار سهم ده تومان و اين ورقه به منزله يك سهم از سهام است. دارنده اين ورقه جناب عمدهالتجار حاجي محمدحسين صاحب تاجر كازروني مبلغ ده تومان وجه رايج ايران كارسازي نموده و جزو سرمايه شركت شده است. تاريخ يكشنبه ۲۸ ذيقعده ۱۳۱۶ق. - مهرها: «عبده الراجي محمدحسين ابن محمد جعفر»، «يا اسدالله»، «محمدكاظم»، «محمدجعفر»، «عبده محمد بن محمد شفيع»، «شركت اسلاميه اصفهان» - توضيحات: برگهاي ۱۵-۱۶... در زير آن «سهم ۶۱، از ۱۰۰ سهم صاحب اين ورقه» آمده، در بالاي سمت چپ سند ابتدا جمله «اصل سرمايه صدوپنجاه هزار تومان است» و در زير آن «سكه مباركه مظفرالدين شاهي» آمده است. درحاشيه سمت راست سند توضيحي است بدين شرح: «و هرگاه خداي نخواسته صاحب اين ورقه متوفي شود تنخواه او حق وارث شرعي او است و شراكت او برقرار است» و درحاشيه سمت چپ سند «ورقه شركت مباركه اسلاميه دارالسلطنه اصفهان» و درسمت پايين سند از راست، وسط و چپ سند به ترتيب اين عبارات ديده ميشود: «مهر شركت»، «وكلاي عظام؛ از جانب شركاء وكيل هستند هر پانزده روز به امورات رسيدگي نموده سال يك مرتبه منافع و ضرر را مشخص نمايند» و «امضاء رييسكل». سه سند به نمره «۲۷۳»، «۲۷۴» و «۲۷۵» است.» اين توضيحات برگرفته از جلد نهم، كتاب «فهرست اسناد تاريخي» كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران، به قلم بهنام شيخي، چاپ ۱۳۹۹ است.
رازي فراموش شده در مجله ادبي ارمغان
مجله ادبي «ارمغان»، درسال اول انتشار خود (۱۲۹۹) در شمارههاي 7-6، از صفحه ۲۱۶ تا ۲۲۳ با تيتر «يادگار پدران -ميراث نياكان در ايران- مخصوصا شهر اصفهان» نوشته است: «... اگر فقير شديم براي آنستكه ميراث ما يعني «موقوفات و خالصهجات» بغصب [به غصب] رفت. اگر بيخانمان شديم براي آن بود كه خانمان عموم يعني قصور دولتي و ابنيه ملتي راه خرابي پيمود.... اصفهان بمناسبت اينكه پايتخت سلاطين صفويه است از تمام شهرهاي ايران بيشتر داراي خالصه و موقوفه و عمارات دولتي بوده و اشخاصيكه پنجاهسال قبل از اين اصفهانرا [اصفهان را] ديدهاند ميدانند كه دست تطاول خرابكاري با اين شهر بزرگ چه كرده است... اكنون گرچه بتفصيل نميدانيم اما اجمالا آنچه را ديدهايم اين است؟ باغهاي چهارباغ اصفهان كه هركدام بپانصد جريب تخميناً بالغ ميشد با كاخهاي ارجمند كه قصربهشت در پيش هريك اعتراف بقصور ميكرد يك آخوند [برخي] بده [به ده] تومان و يكخان بپنجاه [به پنجاه] تومان و يك حاجيآقا بصد [به صد] تومان بشرط خراب كردن ميخريد و پسازاينكه عماراتش را خراب ميكرد و هزارتومان بسرمايه خود ميافزود زمين را هم زرعي يك تومان بفروش ميرسانيد و ميرساند....اي ملت اصفهان كه دم از بيداري ميزنيد و با دستهاييكه [دستهاييكه] بناموس مملكت دراز شده بضرورت دست بيعت ميدهيد آيا هفتدست كه با هفتآسمان لاف همسري ميزد كجا است؟!... (وحيد) »
داستان كارخانه وطن اصفهان و باغ جزايرخانه
ابوالقاسم رفيعي مهرآبادي، دركتاب «آثار ملي اصفهان»، سلسله انتشارات انجمن آثار ملي، چاپ تهران ۱۳۵۲ش، درباره قصرها و باغهايي كه بعد از اسلام احداث شدند و اكنون اثري از آنها باقي نيست و تنها اسمي از آنها باقي مانده، نوشته است: «۲۷ -قصر هفتدست- اين قصر واقع بوده در باغ وسيع سعادتآباد اصفهان... اين باغ ميان پلاللهورديخان و پل خاجو و دركنار جنوبي زايندهرود واقع بوده و روبروي اين باغ باغي ديگر بنام باغ درياچه در شمال رودخانه خودنمايي ميكرده است، وضع طوري نشان ميداد كه هر دو باغ در حكم يك باغ است و رودخانه زاينده رود از ميان آن ميگذرد، اين دو باغ بوسيله پل جوئي بيكديگر متصل ميشدند. در باغ سعادتآباد قصرهايي وجود داشته كه مهمترين آنها قصر نمكدان و قصر آينهخانه و قصر هفتدست بوده است. اين قصر درسال (۱۳۱۸ه.ق) به امر مسعود ميرزا ظلالسلطان خراب شده است و الان محل كارخانه وطن اصفهان است [تاسيس ۱۳۰۴ش. در زمان حكومت پهلوي اول و توسط فضلالله دهش و حاج محمد حسين كازروني]... ۱۰-باغ جزايرخانه- اين باغ در مقابل چهلستون بود و اكنون تبديل به خانه و باغات عديده شده و مساحت آن با باغ جزايرخانه ۳۶هزار متر بود. حاج محمدحسين كازروني و غير او در آن خانهها ساختهاند... .»
حاجي محمدحسين كازروني
رييس «شركت اسلاميه» در عصر مشروطه؟!
مهدي ملكزاد، نويسنده كتاب «زندگاني ملكالمتكلمين» درسال ۱۳۲۵ش. درباره «شركت اسلاميه» نوشته است: «كشور ايران از قديم احتياجات داخلي را به دست صنعتگران خود تأمين مينمود... ولي همينكه صنايع ماشيني در اروپا رواج پيدا كرد درهاي ايران درنتيجه ضعف و نابينايي دولت به روي مالالتجاره خارجه باز شد امتعهخارجه جاي صنايعدستي داخلي را گرفت و هزارها صنعتگر و هنرمند بيكار شدند... مرحوم ملكالمتكلمين كه از ديرزماني بر اين عقيده بود كه استقلال حقيقي كشور جز در سايه بينيازي از خارج مقدور نيست و نجات صدها هزار صنعتگر ايراني از فقر و پريشاني جز از راه ترويج امتعه داخله فراهم نميشود... به ترويج صنايع داخلي و بهكار گماشتن هنرمندان ايراني همت گماشت و با زحمات فوق طاقت عدهاي از ثروتمندان و تجار را براي اين منظور مقدس همراه كرد و... مجلسي از بزرگان و تجار معتبر شهر درخانه خود برپا كرد... درنتيجه درهمان مجمع تصميم گرفته شد كه شركتي بنام شركت اسلاميه با سرمايهكافي براي ترويج امتعه داخله و بهكار گماشتن هنرمندان تأسيس شود [سال ۱۳۱۸ق.] و اجناس مورد ضرورت بقيمت مناسب در دسترس مردم گذارده شود. بااينكه درآن زمان فقر و پريشاني بسرحد كمال رسيده بود زماني طول نكشيد كه شركت اسلامي به مديريت حاجي محمدحسين كازروني كه يكي از تجار روشنفكر اصفهان بود با سرمايه نهصدهزار تومان كه درآن دوره مبلغ هنگفتي بود تأسيس يافت و ميتوان گفت كه اين شركت ريشه كارخانههاي بزرگي كه امروز در اصفهان تأسيس شده ميباشد چندماهي نگذشت كه صدهادستگاه نساجي و صنعتي بهكار افتاد و هزارها بيكار بهكار افتادند شعبههاي شركت اسلامي در تمام شهرهاي بزرگ ايران برقرار شد چنانچه تا چندي قبل [احتمالا تا اوايل حكومت پهلوي دوم] هم هنوز شعبه اين شركت در طهران برپا بود... .» همچنين، درباره موضوع «شركت مقدسه اسلاميه در اصفهان» ميتوان به «روزنامه تربيت» به رياست ميرزا محمد حسين ذكاءالملك و سردبيري محمدعلي ذكاءالملك فروغي در روزپنجشنبه هفدهم شهرمحرمالحرام سنه ۱۳۱۸، نمره ۱۸۵ و همچنين نمره ۱۸۶ مراجعه كرد.
درهمينراستا، رضا رييس طوسي دركتاب «زوال نظام اجتماعي و فروپاشي دولت قاجار -براساس اسناد آرشيو وزارت خارجه بريتانيا» درسال ۱۴۰۱ نوشته است:
«... شركت اسلاميه كه هدف آن ترويج منسوجات وطني بود، به توليد پارچههاي پشمي و نخي پرداخت... بااينحال، شركت به دليل سرمايه اندك و ديگرمشكلات فني، نتوانست در بازارهايي كه از سال ۱۲۷۱[ش.] (۱۸۹۲م - ۱۳۰۹ق. ناصرالدينشاه قاجار) به بعد از محصولات منچستر و مسكو پُر شده بودند زنده بماند و چون قادر به هيچ مقاومتي در مقابل اين وضعيت نبود، سرانجام درسال ۱۲۸۲ [ش.] (۱۹۰۳م. - ۱۳۲۰ق. مظفرالدينشاه قاجار) از صحنه خارج شد و به دنبال آن شركتهاي ديگر، ازجمله شركت عمومي درسال ۱۲۸۳[ش.] (۱۹۰۴. -۱۳۲۱ق.)، شركتهاي امينالضرب درسال ۱۲۸۷[ش.] (۱۹۰۸م. -۱۳۲۵ق. محمدعليشاه قاجار) ... ورشكست شدند... درباره امينالضرب، عبدالله يف مينويسد: امينالضرب ثروتمندترين و بانفوذترين تاجر ايراني بود كه دفاتر يا نمايندگاني در مسكو، مارسي، لندن، پاريس و جاهاي ديگر داشت. ثروتش ۲۵ميليون تومان بود. با اينحال، اين تاجر، بانكدار و صنعتگر قدرتمند از ابزارهاي توسعه تجارتش به دليل سلطه فئوداليسم و نفوذ قدرتهاي امپرياليستي محروم بود. درپايان سال ۱۲۸۸[ش.] ۱۹۰۹م - ۱۳۲۶ق. احمدشاه قاجار) امينالضرب تحتفشار اخاذيهاي شاه كه مدام از وي تقاضاي مبالغي هنگفت ميكرد، مجبور شد اعلام ورشكستگي كند.»
اگر به نقل از كتاب رضا رييس طوسي، اين مساله را درنظر بگيريم كه كار و فعاليت شركت اسلاميه درسال ۱۳۲۰ق. يعني دوسال پس از انقلاب مشروطيت ۱۳۱۸ق. پايان يافته، اما يك برگ سند از مجموعه اسناد كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران، به شماره راهنما ۱۱۵۱۰ درسال ۱۳۳۴ق. (زمان حكومت احمدشاه قاجار) كه از مجموعه اسناد ميرزا محمد مشكي -نامه از آقاي سفيركبير دولت عليه عثماني در طهران به حاجي محمدحسين صاحب تاجر كازراني اصفهاني، رييس شركت اسلاميه- با ذكر دو موضوع است، نشان ميدهد كه شركت اسلاميه با رياست اين تاجر معروف اصفهاني همچنان به فعاليت داخلي و خارجي خود مشغول بوده، همانطور كه مهدي ملكزاده نيز در كتاب خود به آن اشاره كرده است. ضمناينكه، در متن اين سند به نقل از كتاب «فهرست اسناد تاريخي» كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران، مجلد نهم، به قلم بهنام شيخي، چاپ ۱۳۹۹ نوشته شده است: «درخواست اينكه اداره مركزي اعلام كرده هرگاه وجهي كمينه بخواهيم از شركت اسلاميه اصفهان دريافت دارم، اگر از طهران دراينباب مكاتبه شده يا خير اطلاع دهيد. ديگرآنكه به خواست سفير مبلغ يكصدتومان توسط شركت اسلاميه طهران به آقاي شريفالواعظين فرستاده شده لذا متمني است وصول دستور پرداخت مرقوم شود. تاريخ ۷جماديالثاني ۱۳۳۴ق... در انتهاي نامه نام سفيرعثماني به لاتين نوشته شده است. سند به امضاء خانم سفيرعثماني رسيده است.»
درهمينراستا، دو سواليكه دراينجا مطرح ميشود اين است: ۱- تاسيس شركت اسلاميه درسال ۱۳۱۶ق. چه ارتباطي با تاسيس شركت اسلاميه در انقلاب مشروطيت ۱۳۱۸ق. دارد كه در هر دو مورد شخص حاجي محمدحسين كازروني رييس آن است؟ ۲- چرا درآن دوره بحراني تاريخ ايران كه امينالضرب؛ ثروتمندترين و بانفوذترين تاجر ايراني ورشكست ميشود، اما حاجي محمدحسين كازروني و پسران از دوره ناصرالدينشاه پديدار شده و تا دوره تاريخي پهلوي دوم همچنان فعال بوده و به نقل از مردم اصفهان از ابتدا تا به امروز از ثروت افسانهاي برخوردارند؟ اسناد تخريب آثارملي اصفهان، چه نقشي در پديدار شدن اين ثروت افسانهاي خاندان كازروني داشته است؟!
وضعيت بازار تجارت پيله ابريشم ايران
آزاده حيدري، دركتاب «نمايهنامه تحليلي موضوعي سفرنامههاي ترجمه شده سياحان انگليسي درباره ايران»، درباره بيوگرافي آرنولد هنري ساويج لندور، نويسنده كتاب «ايران در آستانه مشروطيت - در سرزمين آرزوها»، با ترجمه علياكبر عبدالرشيدي در سال ۱۳۹۲ نوشته است: «او جهانگرد، عكاس، نويسنده، مخترع... عضو انجمن سلطنتي جغرافيا و عضو آكادمي پادشاهي ايرلند بود. كتاب حاضر كه مشتمل بر سفر او به ايران هم ميشود درسال ۱۹۰۲م. [۱۳۲۰ق. حكومت مظفرالدينشاه قاجار] نوشته شده است... .»
ازهمينروي، لندور دركتاب خود نوشته است: «... ابريشم هنوز يكي از صنايع مهم گيلان است... تجارت پيلههاي خشك شده در گيلان رونق دارد. اگرچه قيمت پيله متفاوت و متنوع است، اما قيمت متوسط پيله تازه بين ۲۰ تا ۵/۲۲ قران است... تجارت پيله ابريشم تا اين اواخر كاملا در دست ارامنه و خريداران فرانسوي و ايتاليايي بود، اما اخيرا تجار ايراني هم راه صدور مستقيم آن را به بندر مارسي و ميلان، يعني دو بازار عمده ابريشم جهان ياد گرفتهاند. دولت ايران هم پنج درصد عوارض صادراتي روي اين پيلهها دريافت ميكند. محموله حاوي پيله از طريق دريايخزر به باكو و سپس از طريق درياي سياه به اروپا حمل ميشود. سال ۱۹۰۰م. [۱۳۱۸ق.] استثنائاً سال خوبي براي توليدكنندگان پيله كرم ابريشم در گيلان بود. تخم كرم ابريشم عمدتا از گيملك و بروسا و مقدار كمي هم از فرانسه در آسياي صغير وارد ميشود. به گفته آقاي چرچيل نايب كنسول [انگليس] در رشت پيلههاي صادر شده درسال گذشته نسبت به سال قبل از آن (۱۸۹۹) [۱۳۱۷ق.] حدود ۴۳۶هزار و ۸۰۰ پوند افزايش داشته است. مقايسه مقدار وزني صادرات پيله ابريشم از گيلان بين سالهاي ۱۸۹۳ تا ۱۹۰۰م. [۱۳۱۱تا۱۳۱۸ق.] هم افزايش زيادي را نشان ميدهد. با اين حال بايد به ياد داشت كه ارزش صادرات سال ۱۸۹۳ احتمالا اشتباه [محاسبه يا اعلام] شده است... توليد ابريشم براي صادرات در مقياس وسيعي صورت ميگيرد كه قابليت افزايش حجم آن نيز وجود دارد. اگر روشهاي جديد پرورش كرم ابريشم و توليد ابريشم به كار گرفته شود ابريشم گيلان بسيار بيشتر از اين خواهد بود... .»
ورود تجارتخانه فرانسوي به ايران ۱۳۱۷ق.
اوژن اوبن، دركتاب «ايران امروز - ۱۹۰۷- ۱۹۰۶» [۱۳۲۶-۱۳۲۵ق. حكومت محمدعليشاه]، سفرنامه و خاطرات اوژن اوبن با اسم حقيقي كولاردسكو، سفير فرانسه در ايران درآستانه جنبش مشروطيت با ترجمه و حواشي و توضيحات علياصغر سيدي درسال ۱۳۹۱ نوشته است: «سپتامبر ۱۹۰۶- رشت - شهر كثيف و مرطوبي است، با سي هزار نفر جمعيت... اين شهر مركز تجارت ابريشم در ايران است و ازاينجهت مورد توجه بازار صنعت شهر «ليون» قرار گرفته است. به علت شيوع بيماري كرم ابريشم، پرورش نوغان كه در زمانهاي گذشته، بسيار پررونق بود، تا حدي از ميان رفته است. اخيرا، يعني از پانزدهسال پيش، براي احياي آن اقداماتي آغاز شده و يك متخصص يوناني توليد بذر، مقداري بذر پاستوريزه وارد كرده است. در سال ۱۸۹۹م. [۱۳۱۷ق.] پاي تجارتخانه «بونه»ي ليون... به رشت باز شد و جايي براي پيله ابريشم احداث كرد. دوسال بعد تجارتخانه «تراي پاين»... نيز از آن سرمشق گرفت. تجارتخانه «كوسري»... در خارج شهر جايي براي فروش باز كرد. يك نفر ايراني ملقب به «امينالضرب»، ايجاد و اداره كارخانه ريسندگي را به عهده فرانسويها گذاشته بود، اكنون درحدود چهل و هشت جايگاه پيله درستكني، متعلق به ايرانيها و ارمنيها وجود دارد. محصول گيلان بالغ بر هفتصد يا هشتصد هزار «باتمان» [من] ميگردد. چون دست زياد و تعداد جايگاههاي پيلهدرستكني فراوان گرديده است، به علت وارد كردن بذرهاي ناجور و فراواني نوغان و معيوبي پيلهها، بازار اين صنعت صدمه زيادي به خود ديده است. به منظور سروسامان دادن به وضع ناگوار و روبهراه كردن روش پرورش نوغان، حكومت ايران به تازگي از كشور فرانسه اقدام به استخدام يك نفر كارشناس كرده است. سه تجارتخانه فرانسوي مستقر در گيلان، در شهرهاي رشت و لاهيجان داير است. آنها ميتوانند دويستهزار «باتمان» [من] پيله -يعني يك چهارم مجموع كل محصول را جذب كنند. درميان آنها، منحصراً يكي از تجارتخانهها، يعني تجارتخانه «كوسري» به دادوستد تخم كرم ابريشم ميپردازد و اغلب در فصل زمستان، تخم بورسا و سواحل درياي مرمره را از طريق يونانيها، چون ترانزيت نوغان در روسيه آزاد است، از راه قفقاز وارد ايران ميكند. تخم نوغان اغلب به اقساط فروخته ميشود و خريدار قبلا پيشقسطي پرداخت نموده و بقيه بها را با تحويل پيله تصفيه [تسويه] ميكند... پيلههاي رشت به «مارسي» و «جنوا» صادرميشود. درسال ۱۹۰۶-۱۹۰۵ [۱۳۲۵-۱۳۲۴ق.] بازار فرانسه، معادل ۱۴۲/۷۶۹/۱۲ فرانك پيله از مجموع ۳۵۸/۵۷۶/۱۳ فرانك را جذب كرده است... .»
ادامه دارد...
منابع: كتابخانههاي شماره يك، ايرانشناسي
و آرشيو مطبوعات مجلس و همچنين
مجموعه اسناد كتابخانه مركزي
و مركز اسناد دانشگاه تهران
٭ روزنامهنگار و پژوهشگر