بدترين شروع براي گرانترين خريد تاريخ
120 ميليون دليل براي وضعيت ايساك و ليورپول
۱۲۰ و چند ميليون دليل وجود دارد كه نشان ميدهد الكساندر ايساك دارد تبديل به يك دردسر بزرگ براي ليورپول ميشود.
به گزارش «اعتماد» و به نقل از اتلتيك، 30 سال از زماني ميگذرد كه ليورپول براي جذب استن كوليمور، مهاجم مركزي فوقالعاده و بيرحمي كه جثهاش شبيه يك بوكسور سنگينوزن بود و مهارتهايي داشت كه در روزهاي خوبش او را تقريبا مهارنشدني ميكرد، ركورد نقل و انتقالات بريتانيا را شكست.
او در اولين بازياش مقابل شفيلدونزدي گل پيروزيبخش را زد؛ گلي تماشايي كه از هيچ ساخت و يك ماه بعد مقابل قهرمان وقت يعني بلكبرن روورز هم گل زيباي ديگري به ثمر رساند. اما پشت پرده، تركهايي از همان ابتدا ديده ميشد. او خيلي زود در آنفيلد احساس بيگانگي كرد، در رختكن مورد بياعتنايي قرار گرفت و در تيمي كه بر اصول پاسكاري و حركت تكيه داشت، با سبك بازياش كه در ناتينگهام فارست نشان داده بود، تناسبي نداشت.
فقط شش بازي بعد از شروع كارش در ليورپول، كوليمور در مصاحبهاي كه حتي با معيارهاي بيپرده آن دوران هم تند محسوب ميشد، نارضايتيهايش را بيان كرد. او به مجله FourFourTwo گفت: «نميدانم در كدام صنعت ۸.۵ ميليون پوند خرج چيزي ميكنند و از همان روز اول برنامهاي براي استفاده از آن ندارند.»
حالا، بعد از 30 سال، يك خريد ركورددار ديگر در بريتانيا شروعي حتي سختتر را در ليورپول تجربه ميكند. از زماني كه انتقال جنجالي و ركوردشكن ايساك در آخرين لحظات مهلت نقل و انتقالات از نيوكاسل تكميل شد، تنها گل او در يك بازي جام اتحاديه مقابل ساوتهمپتون بوده است. چهار بازي اول او در ليگ با پيراهن ليورپول همگي با شكست پايان يافته؛ اتفاقي كه از سال ۱۹۰۶ براي هيچ بازيكن ليورپول رخ نداده بود. در شكست نااميدكننده ۳-۰ مقابل ناتينگهام فارست در شنبه گذشته، او در ميانه نيمه دوم تعويض شد؛ در حالي كه فقط ۱۵ بار توپ را لمس كرده بود.
كمبود مشكل براي آرنه اسلات در ليورپول وجود ندارد؛ تيمي كه دفاع از عنوان قهرمانياش با شش باخت در هفت بازي اخير به شكلي نگرانكننده فرو ريخته است. اما افت مهاجم ۱۲۵ ميليون پوندياش يكي از مشكلات اصلي است. سوال بزرگ اين است كه آيا اين يك مشكل كوتاهمدت است كه با رسيدن او به آمادگي مسابقه حل خواهد شد يا اينكه مسائل عميقتري در ميان است؟
بارها ديده شده بازيكناني با هزينههاي هنگفت جذب شدهاند بدون آنكه به تيم جديدشان بخورند. مثل فرناندو تورس (چلسي، ۵۰ ميليون پوند)، پل پوگبا (منچستريونايتد، ۹۰ ميليون پوند) و جك گريليش (منچسترسيتي، ۱۰۰ ميليون پوند). سنگيني رواني يك رقم انتقال بزرگ ميتواند بيش از تصور باشد، اما گاهي هم همانطور كه كوليمور اشاره كرد باشگاهها بدون اينكه دقيقا فكر كنند چگونه از يك بازيكن استفاده خواهند كرد، صرفا مجذوب جذب او ميشوند.
اما معامله ايساك در اين دسته قرار نميگرفت. تيم جذب بازيكن ليورپول به رهبري مايكل ادواردز و ريچارد هيوز، از بهترينها در فوتبال است. آنها خيلي قبل از كسب عنوان قهرماني در آوريل گذشته، ايساك را هدف گرفته بودند. اين خريد، همراه با جذب فلوريان ويرتس از لوركوزن، قرار بود هسته بازسازي تيمي باشد كه با وجود قهرماني، به سطحي حتي بالاتر برسد. تمام دادهها و همچنين مشاهدات اين ايده را تقويت ميكرد.
اما ايساك ناآماده به تيمي رسيد كه در حال گذار بود. عدم شركتش در تمرينات پيش از فصل هم به باشگاه سابقش ضربه زد، هم به خودش، هم به ليورپول و هم به تيم ملي سوئد كه در گروه مقدماتي جام جهاني قعرنشين شد. اسلات در كنفرانس خبري پيش از بازي جمعه گفت نياز دارد بين «چيزي كه براي او به عنوان يك فرد بهتر است و چيزي كه براي ما به عنوان تيم بهتر است» تعادل برقرار كند.
بازيكن ديگر، هوگو اكنيتيكه، شروعي درخشان در ليورپول داشت: 5 گل در 8 بازي اول. سرعت، هوش حركتي و تهديد گلزنياي كه قرار بود ايساك ارائه بدهد، توسط او ديده ميشد. اين مساله باعث شده سوالهايي مطرح شود: آيا ليورپول اصلا به ايساك نياز داشت، با توجه به اينكه هر دو پروفايل مشابهي دارند و ظاهرا برنامهاي براي استفاده همزمان از آنها وجود نداشت؟
شرايط با توجه به تأثير فاجعهبار درگذشت ديوگو ژوتا پيچيدهتر شد؛ اسلات در سپتامبر گفت اين تراژدي باشگاه را مجبور كرد دو مهاجم شماره ۹ جذب كند. جذب اكنيتيكه و ايساك منطقي داشت، اما فشار براي رساندن ايساك به آمادگي مسابقه، كار اسلات را سختتر كرده؛ آن همزماني كه باشگاه با بحران ساختاري، تاكتيكي و ذهني روبهرو است. پس از شروعي اميدواركننده، اكنيتيكه هم افت كرده و در ۹ بازي اخير فقط يك گل زده است.
قرار دادن ايساك در تركيب اصلي مقابل فارست با توجه به اينكه فقط ۲۹ دقيقه (در تيم ملي سوئد) پس از مصدوميت همسترينگ مقابل فرانكفورت بازي كرده بود، تصميمي قابل سوال به نظر ميرسيد. حالا با گذشت زمان، بدتر هم به نظر ميرسد.
نمودار ارتباط پاسهاي ليورپول در آن بازي نشان ميدهد كه در خط حمله ارتباطي شكل نميگيرد. مشابهش براي ارلينگ هالند هم بوده، حتي در بازيهايي كه چند گل زده؛ اما نقشه ليورپول براي ايساك اين نبود. او قرار بود هم گلزن بهتري از نونيز باشد و هم در ساخت بازي بسيار باهوشتر عمل كند.
به نظر نميرسد مشكل از اين باشد كه ندانند چطور از او بازي بگيرند. منطقي است كه او بيشتر از نونيز با نيازهاي ليورپول جور باشد. در شنبه گذشته، لحظاتي بود كه يا ايساك حركت درستي ميكرد يا ليورپول تلاش ميكرد پاس درست را به او بدهد، اما هماهنگي نبود يا اجراي پاس اندكي خطا داشت. در اين زمينه آيا او كمبود تيزهوشي مسابقه داشت يا كمبود اعتمادبهنفس؟ به نظر ميرسيد هر دو.
براي ايساك، با توجه به فشردگي بازيها، فرصت حضور به اندازه كافي وجود خواهد داشت، اما ايده «فيكس بازي دادن براي رسيدن به فرم» شنبه ضربه بزرگي خورد. البته هنوز اميد هست كه بالاخره همه چيز جفت و جور شود. او قراردادي تا ۲۰۳۱ امضا كرده، بنابراين قضاوت درباره درستي يا نادرستي اين انتقال بايد در بازه 6 ساله انجام شود، نه در 8 بازي اول.
اما اينكه نتوانسته شروع قدرتمندي داشته باشد جو سنگيني ايجاد كرده كه كار را برايش سختتر ميكند. تا اينجاي كار، شروع ايساك به عنوان گرانترين بازيكن تاريخ ليگ برتر، بدتر از اين نميتوانست باشد.