• 1404 چهارشنبه 5 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6199 -
  • 1404 چهارشنبه 5 آذر

يادداشتي بر «زير آفتاب نيمروز زمستان/ روايت مرواريد» رمان فانوس بهادروند

چند نسل بختياري به روايت رمان

خسرو سيستاني

رمان ژانر يا گونه‌اي از ادبيات مدرن است كه خاستگاه آن اروپاست؛ برخلاف شعر كه ريشه در زبان و ادبيات غني پارسي و سرزمين ايران دارد، اما رمان منشا تفكر و انديشه، رفتن به درون، واكاوي واقعيت و نقد آن ازسويي و حقيقت‌جويي، كنشگري و حركت به سوي زندگي است. رمان سفر به سرزمين‌هاي دورو شنيدن از زبان‌هاي ديگر است.

رمان «زير آفتاب نيمروز زمستان» كاري تازه از فانوس بهادروند شاعر، نويسنده و مترجم آثار ادبي است كه به تازگي منتشر شده است و هم‌اكنون خوانش آن را به پايان برده‌ام. كتاب در چند اپيزود جداگانه زندگي چند خانواده از تبار بختياري را در چند دوره و در چند منطقه جغرافيايي و فرهنگي به روايت مي‌كشد؛ متن اصلي فارسي سره با تلفيقي از گويش بختياري كه با دقت زيرنويس آوايي شده است تا درك متن براي خواننده آسان‌تر باشد و تا اندازه‌اي به ناچار كند براي علاقه‌منداني كه به گويش بختياري آشنايي نداشته باشند.  گويش گزيده شده در متن رمان گويش مردمان حوزه زاگرس مياني است كه از بازفت بالا در چهارمحال و بختياري تا شهر مسجدسليمان را در برمي‌گيرد با اندك تفاوت با ديگر شهرها و روستاهاي بختياري زبان.
رفت و برگشت‌هاي غيرخطي اما روان داستان، زندگي در شهر نفت‌خيز و جنگ‌زده از سويي، كنش و تكاپوي زندگي، روايت عشق و مرگ در اپيزود پركشش و نمايشي پرگل رمان را جذاب‌تر مي‌كند؛ ازسويي زندگي زير سايه دهشت و ترس جنگ در دهه ۶۰ شمسي، آثار و عوارض مانده از آن، بازگشت و بازنگري، پرسشي جدي را در چرايي وجود و بروز آن براي نسل جوان‌تر از نگاه روايتگر مرواريد جوان طرح مي‌‌زند.  از ويژگي‌هاي برجسته‌ كتاب سواي نگاه به فرهنگ و ادبيات در پس‌زمينه‌‌اي ناهموار به ‌طور كلي، بهره‌گيري در خور از شيوه نوشتاري فاصله‌گذاري و بينامتنيت است كه در گسترش داستان و هم تعميق متن اجرا شده است.
 كوتاه آنكه روايت مرواريد بياني تازه و ديگر از دوربين و نگاهي جوان، قوي و هنرمندانه از روايت بي‌بي فرنگ مادربزرگ است.  شخصيت‌پردازي نمايش گونه رمان بسيار دقيق و فني پيش رفته است، خلق انسان‌هاي معمولي كنشگر و نزديك‌تر به واقعيت درخور توجه مي‌نمايد. ديالوگ‌هاي كوتاه و موجز، پرهيز از پرگويي از نگاه شاعرانه نويسنده مي‌آيد. تنها دو نكته تذكرگونه براي چاپ پسين براي بهبود فني متن به نظر مي‌آيد. ازجمله موردهاي ويرايشي است و ديگر بهره‌گيري از گويش معيار بختياري در شهري مانند مسجدسليمان كه به نظر نگارنده تلفيقي از واژگان بختياري و فارسي و گاهي انگليسي در آن سال‌ها است.
در ادامه سطرهايي از رمان را مي‌خوانيد: 
«... فكرم پيش طرح زني مانده كه مدت‌هاست... نزديك كوچه خودمان رسيده‌ام، حس مي‌كنم كسي تعقيبم مي‌كند، برمي‌گردم كسي نيست. باز جلوتر و نزديك خانه همين حس باز مي‌گردد، بسته‌هاي خريد را دم در مي‌گذارم و برمي‌گردم؛ نبش كوچه خودرويي توقف كرده، كوچه ما بن‌بسته و تنها خودروهاي چند همسايه مي‌توانند در آن پارك كنند. سعي دارم فكرم را پيش زن برگردانم تا همين امروز طرحي ازاو بكشم. شلغم و چغندرها را مي‌شويم و در قابلمه مي‌گذارم. تخم‌مرغ‌ها را از يخچال در آورده و گوجه‌ها را مي‌شويم و زير كتري را روشن. بخاري گازي را روشن و به حمام مي‌روم. ساعت يك شده بود. طرح زن دوباره شكل مي‌گيرد، چشمان درشتِ قهوه‌اي، مژه‌هاي برگشته، لب‌هاي نازك و بيني كشيده، پيشاني بلند، قد متوسط و اندامي‌نه چندان پر و نه چندان لاغر!...»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون