• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3331 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۰ شهريور

تحليل اجتماعي - ارتباطي از كتاب «يكي بود، يكي نبود» مرتضي پاشايي

پديده پاشايي طبيعي ا‌ست

سوگواري در خيابان براي يك هنرمند ناهنجاري نيست

عاطفه شمس| روز گذشته كتاب «يكي بود، يكي نبود» نوشته اسماعيل رمضاني در مراسمي با عنوان «مرتضي پاشايي؛ يك تحليل اجتماعي- ارتباطي» با حضور مهدي محسنيان راد، پژوهشگر ارتباطات و رسانه و مسعود كوثري، پژوهشگر ارتباطات اجتماعي در فرهنگسراي رسانه رونمايي شد.

محسنيان راد، با اشاره به طبيعي بودن چنين پديده‌اي آن را ناشي از سرايت رواني دانست و افزود فكر مي‌كنم دانشگاهيان وقتي اين اتفاق افتاد چندان تعجبي نكردند. ما اين پديده را مي‌شناختيم و با نام سرايت رواني از آن ياد مي‌كرديم. سرايت رواني محركي است كه باعث تحريك يك جمع مي‌شود. اين جمع مي‌تواند كوچك باشد و اين تحريك از جمعي به جمع ديگر منتقل شده و پس از يك چرخه، دوباره با قدرت بيشتري به آن جمع بر‌گردد. كوثري نيز در تحليل پديده پاشايي به «اسطوره مرگ سياوش» اشاره كرد و گفت در اين ماجرا اين اسطوره عمل كرده است؛ اسطوره‌اي كه در ذهن همه ما وجود دارد. وي علت بروز چنين پديده‌هايي را به هم خوردن نظم‌هاي سابق اجتماعي دانست و گفت در حال حاضر در روابط مردم، طبقات اجتماعي مطرح نيست، بلكه برعكس است و ما بر اساس موضوعات با يكديگر وفاق پيدا مي‌كنيم. اما اينكه كدام موضوع توجه ما را جلب كند، متفاوت است.

 

سعي كرديم به دور از هيجانات
از اين كتاب رونمايي كنيم

امير لعلي، مدير انتشارات سيماي شرق در مقدمه‌اي با بيان اينكه فرايند تحقيق و ويرايش كتاب «يكي بود، يكي نبود» نوشته اسماعيل رمضاني، پيش از فرا رسيدن سال 94 به پايان رسيد و پس از نوروز 94 نيز مجوز گرفت، گفت طي 10 ماه گذشته شاهد رخ دادن هيجاناتي مرتبط با فوت مرتضي پاشايي در جامعه بوديم. سعي ما بر اين بوده تا كتاب تحليلي «يكي بود، يكي نبود» مرتضي پاشايي را به دور از اين هيجانات رونمايي كنيم. وي افزود: پديده مرتضي پاشايي از ابعاد مختلف قابل بررسي است و اين پديده تحليل‌هاي اجتماعي از يك واقعيت را ارايه مي‌دهد اما اين مبحث مهم است كه آيا اين واقعيت، واقعيتي حقيقي است يا برساخته و رسانه‌ها در اين مورد چه نقشي دارند. مدير انتشارات سيماي شرق گفت آنچه مسلم است اين است كه شايد وقت آن رسيده كه در نفي رسانه‌هاي غيررسمي يك بازنگري داشته باشيم.

 

چرا جامعه دانشگاهي ما
از پرداختن به سوژه‌هايي مانند پاشايي پرهيز مي‌كند؟

اسماعيل رمضاني، نويسنده كتاب، با تاكيد بر اينكه تنها يك روزنامه‌نگار است و نه صاحب انديشه و فكر، به سابقه خود در حوزه روزنامه‌نگاري اشاره كرد و گفت: نگاهم در اين كتاب، نگاهي ژورناليستي بوده است.

وي انگيزه اصلي خود از نگارش كتاب «يكي بود، يكي نبود» را پاسخ دادن به اين سوال دانست كه چرا جامعه دانشگاهي ما از سوژه‌هايي مثل پديده پاشايي پرهيز مي‌كند.

وي گفت: يك اتفاق افتاد و اين پديده در افكار عمومي ما برجسته شد. گرچه به مرور زمان افول خواهد كرد اما هيچ‌وقت صفر نخواهد شد و نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه نمي‌شود اين پديده را كتمان كرد چرا كه پاشايي فارغ از ويژگي‌هاي شخصيتي‌اش به يك سوژه اجتماعي تبديل شد. رمضاني با طرح اين پرسش كه چرا ما از گفتن و پرداختن آكادميك به سوژه‌هايي ازجمله پديده مرتضي پاشايي پرهيز مي‌كنيم، ادامه داد اين اتفاق مشابه پديده‌اي بود كه با مرگ پرنس دايانا - همسر اول چارلز شاهزاده ولز، بزرگ‌ترين فرزند و وليعهد ملكه اليزابت دوم- رخ داد و كتاب‌ها و پايان‌نامه‌هاي متعددي با محوريت اين موضوع تاليف شد اما متاسفانه ما در جامعه خود هنگام ظهور چنين پديده‌هايي، حساسيتي نشان نمي‌دهيم. وي در بخش ديگر سخنان خود تاكيد كرد: سعي كرده‌ام با كتاب «يكي بود، يكي نبود» پديده پاشايي را مستند كنم تا اگر بطور مثال 50 سال بعد پديده‌اي شبيه به آن رخ داد امكان رجوع به آن وجود داشته باشد.

سرايت رواني محركي براي تحريك جمع است

مـحسنـيان‌راد، پژوهشگر ارتباطات و رسانه با اشاره به اينكه من پاشايي را نمي‌شناختم و يك روز متوجه شدم كه اين پديده در جامعه اتفاق افتاده است، بيان كرد: فكر مي‌كنم دانشگاهيان وقتي اين اتفاق افتاد چندان تعجبي نكردند. ما اين پديده را مي‌شناختيم و با نام سرايت رواني از آن ياد مي‌كرديم. سرايت رواني محركي است كه باعث تحريك يك جمع مي‌شود. اين جمع مي‌تواند كوچك باشد و اين تحريك از جمعي به جمع ديگر منتقل شده و پس از يك چرخه، دوباره با قدرت بيشتري به آن جمع بر‌گردد. وي گفت: مسائلي وجود دارند كه در لايه‌هاي زيرين اجتماع پنهان هستند و اين طبيعي است. در جريان انقلاب اسلامي وقتي كسي روي ديوار مرگ بر شاه مي‌نوشت و يك نظامي به او شليك مي‌كرد، اعتراض يك نفر به او سبب مي‌شد بقيه كار او را ادامه‌ دهند. اين اتفاق زير يك سقف جغرافيايي انجام شده و امروز آن سقف جغرافيايي برداشته شده است. وي با تاكيد بر اهميت جمع‌آوري داده‌ درباره اتفاقاتي مانند درگذشت مرتضي پاشايي گفت: به طور مثال پيش از انقلاب ساعت 12 شب در تلويزيون ارتش امريكا به شوخي مردي اعلام كرد كه قرار است در تهران زلزله بيايد و به همين دليل شهر تا حد زيادي به هم ريخت. بعدها زماني كه دانشگاه كلمبيا از من خواست كه تاريخ تلويزيون را بنويسم ذكر چنين اتفاقي براي‌شان بسيار جالب بود و من مي‌دانم كه حتي جان‌اف كندي بابت اين موضوع از ايران معذرت خواهي كرد اما در ايران هيچ كس اين اطلاعات را جمع‌آوري نكرده است بنابراين نوشتن اتفاقات چنين پديده‌هايي مي‌تواند براي آيندگان موثر باشد.اين استاد رسانه با بيان اينكه چرا چنين پديده‌اي در ايران امري طبيعي به حساب نمي‌آيد، گفت: نويسنده در ابتداي كتاب مي‌گويد «اكنون زمانه‌اي است كه در ايران، فاصله‌اي نسبتا عميق بين فهم نخبگان جامعه و فهم مردم و نسل جديد به وجود آمده است.» اما من شرايط را اين‌گونه نمي‌بينم. نكته اين است كه در اين تعريف نخبگان چه كساني هستند؟ شما اگر تعريف باتومور از نخبگان را مرور كنيد، مي‌بينيد كه نخبگان تقريبا شبيه دانشمندان هستند با يك تفاوت مهم و آن اين است كه نخبگان بيش از آنكه نگران خود باشند نگران مردم هستند. اگر كسي نخبه باشد نسل جديد را نيز جزو مردم حساب مي‌كند، بنابراين نخبگان بين اقشار مردم با عقايد گوناگون خط نمي‌كشند. نخبگان نگران مردم هستند.وي با طبيعي دانستن پديده پاشايي گفت: وقوع چنين امري -پديده پاشايي- امري طبيعي است؛ اما تاكيد بيش از حد بر وحدت كلمه، در باور ما سوءتفاهمي را به وجود آورده است كه سبب مي‌شود چنين اتفاقي را غيرطبيعي بدانيم. او در ادامه با ابراز تاسف از ديدگاه‌هايي كه پديده پاشايي را غيرطبيعي عنوان مي‌كنند، ادامه داد چرا به اين پديده به عنوان يك پديده طبيعي نگاه نمي‌كنيم، در واقع مشكل ما نوع نگاه‌مان است، نه اتفاقي كه افتاده است. اينكه عده‌اي براي سوگ خواننده مورد علاقه‌شان به خيابان مي‌ريزند ناهنجاري نيست. وي با بيان مقدمه‌اي درباره اين كتاب يادآور شد: اصولا در كشورهاي پيشرفته رسم است درباره رويدادهايي كه جامعه را تحريك مي‌كند، پس از اينكه اخبار آن از راديو و تلويزيون و روزنامه‌ها منتشر شد، كتاب‌هايي منتشر مي‌شود اما تفاوت كتاب «يكي بود، يكي نبود» با كتاب‌هايي كه در جوامع پيشرفته نوشته مي‌شود اين است كه در جامعه ما فاصله نشر كتاب با زمان وقوع پديده گاهي اوقات آنقدر كم مي‌شود كه همه تعجب مي‌كنند كه در اين فاصله يك كتاب تاليف شده است. وي ادامه داد: كم ديده شده كه يك رسانه روي يك كار سيستمي به صورت برنامه‌ريزي شده و با بودجه مشخص فعاليت كند اما اين گزارش - كتاب «يكي بود و يكي نبود»- توانسته اين خلأ را پركند. شما در زمان بروز چنين پديده‌هايي اگر روزنامه‌ها را ورق بزنيد مي‌بينيد كه اغلب محتوايي دارند كه براي ساختن آن انرژي و وقت صرف نشده است. هر چند برخي روزنامه‌ها براي يك مصاحبه‌ زمان مي‌گذارند، اما كم پيش مي‌آيد كه روزنامه‌اي روي يك موضوع از جمله پديده‌هايي كه در جامعه به وجود مي‌آيند كار سيستميك با ابعاد مختلف انجام دهد. اين استاد ارتباطات سپس با بيان اينكه اين كتاب تا حدودي خلأ پيش را پر كرده است، يادآور شد: با اين حال كمي با كتاب‌هايي كه در جوامع غرب درخصوص بروز چنين پديده‌هايي منتشر مي‌شود، متفاوت است. محسنيان راد در بخش ديگري از سخنان خود ادامه داد: تحقيقاتي انجام شده در رابطه با اينكه آناتومي انقلاب را كشف كنند و ببينند كه انقلاب‌هاي جهان چه چيز مشتركي با يكديگر دارند. هر انقلابي 9 مرحله را طي مي‌كند. براي مثال در دوران مشروطه رنج سنگين انقلابيون از عقب‌ماندگي بود و در جمهوري اسلامي هر چه مربوط به شاه و پادشاهي است بد است. همان‌طور كه اسم شاهراه را هم به چيز ديگري تغيير دادند. وقتي انقلابي پيروز مي‌شود در وهله اول همه به اين فكر مي‌كنند كه چه چيزي بد است و بايد آن را در جامعه از بين ببرند اما در مرحله چهارم پس از سقوط حكومت همه به اين مي‌انديشند كه چه چيزي خوب است و اختلاف‌نظر به وجود مي‌آيد. ما در اين 35 سال دچار سوء‌تفاهم وحدت‌كلمه هستيم. اينكه هر كس به سليقه خود بد و خوبي را تعيين مي‌كند.

 

پاشايي تبديل به سياوش شد

مسعود كوثري، پژوهشگر ارتباطات اجتماعي در تحليل پديده پاشايي به «اسطوره مرگ سياوش» اشاره كرد و گفت: در اين ماجرا اين اسطوره عمل كرده است؛ اسطوره‌اي كه در ذهن همه ما وجود دارد. اسطوره سوگ سياوش و سوگ‌هاي ديگر كه در ذهن‌مان هستند، همگي از اين نوع پديده‌ها هستند و مي‌توان گفت اسطوره سياوش در پديده پاشايي خوب عمل كرد و مي‌توان گفت پاشايي تبديل به سياوش شد به گونه‌اي كه وقتي سرطان نابهنگام او را از پا درآورد، با حس همدردي كه ايجاد شد حتي مرزبندي‌هاي سياسي نيز رنگ باختند. مسعود كوثري در اين مراسم درباره ارزيابي خود از رفتاري كه بعد از درگذشت مرتضي پاشايي، خواننده پاپ شكل گرفت، با اشاره به كتاب «يكي بود، يكي نبود» اسماعيل رمضاني يادآور شد: چاپ اين كتاب يك اتفاق خوب است و فكر مي‌كنم جاي موضوعاتي از اين دست خالي است؛ موضوعاتي همچون سقوط هواپيماي حاوي خبرنگاران و خيلي اتفاقات ديگر كه مي‌توانيم راجع به آن مونوگرافي تهيه كنيم. بنابراين نگارش اين كتاب به خودي خود كار خوبي است و خوب است كه از همين جا شروع كنيم و داده‌هاي لازم اوليه را براي تجزيه و تحليل فراهم سازيم. اما به نظر مي‌رسد در هنگام بروز چنين پديده‌هايي هر كسي بايد نقش خود را ايفا كند. ژورناليست بايد كار خودش را كند، استاد دانشگاه هم بايد نقش خود را ايفا كند. وي همچنين با اشاره به تفاوت ديدگاه اين كتاب در غرب و جامعه ما يادآور شد: اگر اين كتاب در غرب منتشر مي‌شد يك معنا داشت اما در كشور ما معناي متفاوتي دارد. مشكلي كه ما در اينجا داريم و خيلي به اساتيد برنمي‌گردد اين است كه ما يك نظام شهرت و ضدشهرت داريم و نظام ضد شهرت در كشور ما بيشتر عمل مي‌كند و پديده پاشايي نيز در اين خصوص يك استثناست، به نوعي كه مرتضي پاشايي در فضايي مطرح شد كه معناي شهرت در كار نبود. كوثري در ادامه سخنان خود گفت: لايه عميق‌تري كه در بروز پديده مرتضي پاشايي شكل گرفته بود در كتاب «يكي بود، يكي نبود» اسماعيل رمضاني ديده نشد اما در ديدگاه من چند اتفاق در اين امر دخيل است. مردم ما از عرصه سياسي در حال گذر به امر اجتماعي هستند بنابراين يك نوع دلزدگي از امر سياسي پيش آمده و مردم از اين حوزه كنده شده‌اند. از آنجا كه اين فرآيند همزمان با پديده پاشايي مطرح شد و اكنون نيز در حال رخ دادن است، بايد انتظار پديده‌هاي مشابه را نيز داشته باشيم. اين استاد ارتباطات همچنين از پديده پاشايي به عنوان يك اجتماع لحظه‌اي ياد كرده و ادامه داد: در آينده موج‌هاي ديگري خواهيم داشت اما اين پديده در آرامش خود خواهد ماند. كوثري سپس در پاسخ به اينكه چرا چنين پديده‌هايي شكل مي‌گيرند، توضيح داد: علت بروز چنين پديده‌هايي به هم خوردن نظام‌هاي سابق اجتماعي است. در حال حاضر در روابط مردم، طبقات اجتماعي مطرح نيست، بلكه برعكس است و ما بر اساس موضوعات با يكديگر وفاق پيدا مي‌كنيم. اما اينكه كدام موضوع توجه ما را جلب كند، متفاوت است. به عنوان مثال مي‌توان به تراشيدن سر معلم در كردستان يا چالشي مثل سطل آب يخ اشاره كرد. در اين پديده نيز وارد مرحله‌اي از زندگي مي‌شويم كه مثل حركت توده‌اي پرنده‌ها مي‌ماند كه خيلي مواج است اما بعد پراكنده مي‌شوند. از طرفي مردم جهان از آن تقسيم‌بندي‌هاي سياسي و طبقاتي گذشته خسته شده‌اند اما در ايران به دليل اينكه سه دهه پرچالش داشته‌ايم كمي نياز به لحظات آرامش داريم. بنابراين دليل مهم از نظر من اين است كه جامعه ما وارد اجتماعات لحظه‌اي در مرگ مرتضي پاشايي شده است. وي با اشاره به اينكه علم جامعه‌شناسي مساله عواطف اجتماعي را كنار گذاشته، افزود: جامعه‌شناسي هميشه به‌دنبال برقراري نظم بوده و نظريات عواطف اجتماعي چندان در آن پررنگ نيست. تنش‌ها و انرژي‌هايي در جامعه جمع مي‌شود كه نياز به تخليه دارد، مي‌توان مكان‌هايي ساخت تا با استفاده از آنها اين انرژي تخليه شود در غير اين‌صورت اين تنش‌ها به صورت خشونت در جامعه يا در شكل‌هايي ديگر تخليه مي‌شود و ما ناگهان با انفجاري از عواطف كنترل نشد‌ه در جامعه روبه‌رو مي‌شويم كه مي‌تواند خشونت‌هاي تلخي را رقم بزند. تخليه نشدن انرژي‌ها به خشونت مي‌انجامد. يكي از راه‌هاي سالم تخليه تنش اين است كه بگذاريم جوانان بعد از برد تيم مورد علاقه خود
شادي كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون