• 1404 سه‌شنبه 11 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6204 -
  • 1404 سه‌شنبه 11 آذر

چرا آزمايش سلاح هسته‌اي توسط ايالات متحده براي چين و روسيه فرصت‌ساز است؟

بازگشت به عصر رقابت تسليحاتي!

زيگفريد هكر٭

ماه گذشته، دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده، بحثي را كه چندين دهه مسكوت مانده بود را دوباره زنده كرد. او در شبكه‌هاي اجتماعي نوشت: «با توجه به برنامه‌هاي آزمايشي ساير كشورها، به وزارت دفاع دستور داده‌ام كه آزمايش سلاح‌هاي هسته‌اي خودمان را نيز به‌طور متقابل از سر بگيريم».ايالات متحده از ۲۳ سپتامبر ۱۹۹۲ تاكنون هيچ سلاح هسته‌اي را به‌صورت انفجاري آزمايش نكرده است. كريس رايت، وزير انرژي، بلافاصله تلاش كرد اين اظهارات را تعديل كند و در مصاحبه با فاكس‌نيوز توضيح داد كه منظور رييس‌جمهور صرفا آزمايش سيستم‌هاي پرتاب هسته‌اي بوده، نه مواد منفجره هسته‌اي. اما ترامپ بر موضع اوليه خود پافشاري كرد و در برنامه «۶۰ دقيقه» اعلام كرد كه در واكنش به انفجارهاي زيرزميني مخفي ادعايي چين و روسيه، دستور از سرگيري آزمايش‌هاي هسته‌اي را صادر كرده است. او مدعي شد: «آنها آزمايش‌ها را زير زمين انجام مي‌دهند، جايي كه كسي نمي‌فهمد چه اتفاقي در جريان است». در دوره‌هاي اول رياست‌جمهوري ترامپ و همچنين دولت بايدن، مقامات اطلاعاتي اين پرسش را بارها مطرح كرده‌اند كه آيا رقباي اصلي امريكا، به‌ويژه چين و روسيه، به‌صورت مخفيانه در حال انجام آزمايش‌هاي هسته‌اي هستند يا نه. هم سند «پروژه ۲۰۲۵» بنياد هريتيج و هم رابرت اوبراين، مشاور سابق امنيت ملي ترامپ، خواستار از سرگيري آزمايش‌هاي انفجاري شده‌اند تا اطمينان حاصل شود كه زرادخانه هسته‌اي نسبتا قديمي ايالات متحده همچنان ايمن، موثر و قابل اعتماد باقي مانده است. امريكا در حال حاضر حدود ۳۷۰۰ كلاهك هسته‌اي در اختيار دارد كه تخمين زده مي‌شود نزديك به ۱۷۷۰ مورد از آنها به‌صورت عملياتي مستقر شده باشند؛ اما همه اين سلاح‌ها پيش از آخرين آزمايش انفجاري امريكا در سال ۱۹۹۲ توليد و آزمايش شده‌اند.من اين موضوع را از نزديك و عميقا تجربه كرده‌ام. وقتي در تابستان ۱۹۶۵ به عنوان دانشجوي كارشناسي ارشد به آزمايشگاه ملي لوس آلاموس در نيومكزيكو آمدم، ايالات متحده تا آن زمان بيش از ۴۰۰ آزمايش هسته‌اي انجام داده بود؛ تقريبا نيمي در جو و بقيه زير زمين. زرادخانه هسته‌اي امريكا در آن زمان حدود ۳۰,۰۰۰ كلاهك داشت.من از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۷، يعني درست در دوران فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، مدير آزمايشگاه لوس آلاموس بودم. در همان دوره بود كه زرادخانه‌هاي هسته‌اي امريكا و روسيه به‌شدت كاهش يافت، آزمايش‌هاي هسته‌اي در سال ۱۹۹۲ متوقف شد و سرانجام در سال ۱۹۹۶ پيمان جامع ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي (CTBT) به امضا رسيد.اكنون، پس از گذشت حدود ۳۳ سال از آخرين آزمايش انفجاري امريكا، زرادخانه هسته‌اي اين كشور با گذشت زمان فرسوده شده و حفظ ايمني، كارايي و قابليت اطمينان آن با چالش‌هاي فزاينده‌اي روبه‌رو است. با اين حال، از سر گرفتن آزمايش‌هاي هسته‌اي در شرايط كنوني به احتمال بسيار زياد بيش از آنكه به نفع ايالات متحده باشد، به سود رقباي آن تمام خواهد شد.بدتر از آن، چنين اقدامي مي‌تواند مسابقه تسليحاتي تازه‌اي را به راه بيندازد كه از نظر شدت و گستردگي حتي از دهه‌هاي نخست جنگ سرد نيز خطرناك‌تر باشد.

آزمايش‌هاي اسپري

در دهه ۱۹۵۰، هنگامي كه ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي با سرعت به سمت ساخت بمب‌هاي هيدروژني و سلاح‌هاي هسته‌اي قابل حمل با موشك پيش مي‌رفتند، انجام آزمايش‌هاي انفجاري واقعي كاملا ضروري به شمار مي‌رفت. اما تا پايان همان دهه، انفجارهاي جوي با بارش راديواكتيو گسترده، آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري به سلامت انسان‌ها و محيط زيست در سراسر جهان وارد كرده بودند. اين پيامدها در جزاير مارشال شمالي – جايي كه امريكا بيشتر آزمايش‌هاي خود را انجام مي‌داد – به‌ويژه فاجعه‌بار بود. موج اعتراضات جهاني سرانجام سه قدرت هسته‌اي آن زمان (اتحاد جماهير شوروي، بريتانيا و ايالات متحده) را وادار كرد كه از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ به‌طور داوطلبانه آزمايش‌ها را متوقف كنند.در همين دوره (كه به «موراتوريوم» معروف شد)،‌دانشمندان‌لوس‌آلاموس با كمك شبيه‌سازي‌هاي كامپيوتري اوليه، به كشف نگران‌كننده‌اي دست يافتند: بسياري از كلاهك‌هاي هسته‌اي موجود «ايمن در يك نقطه» نبودند؛ يعني در صورت وقوع حادثه (مثلا سقوط يا آتش‌سوزي) ممكن بود به‌طور ناخواسته انفجار هسته‌اي رخ دهد. براي بررسي اين مشكل، آنها روشي هوشمندانه ابداع كردند: آزمايش‌هايي با بازده هسته‌اي بسيار ناچيز «در حد چند گرم تا حداكثر يك پوند TNT، نه كيلوتن».به دليل حساسيت سياسي و احتمال از بين رفتن موراتوريوم، دوايت آيزنهاور شخصا در جريان قرار گرفت و مجوز انجام مخفيانه اين آزمايش‌ها را صادر كرد. اين آزمايش‌ها كه به «آزمايش‌هاي هيدرونوكلئاري» يا بعدها «آزمايش‌هاي اسپري» معروف شدند، بدون اطلاع عموم و در تونل‌هاي زيرزميني لوس‌آلاموس انجام مي‌شدند.در مجموع ۳۵ آزمايش از اين نوع در لوس‌آلاموس و تعداد كمتري در سايت نوادا توسط آزمايشگاه لارنس ليورمور اجرا شد. نتايج اين آزمايش‌هاي بسيار كم‌بازده، نقش تعيين‌كننده‌اي در افزودن مكانيزم‌هاي ايمني جديد به كلاهك‌هاي امريكايي ايفا كرد. مثلا در سال ۱۹۶۶، وقتي يك بمب‌افكن 52  - B حامل چهار بمب هيدروژني بر فراز پالومارس اسپانيا سقوط كرد، فقط مواد منفجره شيميايي منفجر شد و پلوتونيوم پراكنده گرديد، اما انفجار هسته‌اي رخ نداد. اگر اصلاحات ايمني ناشي از برنامه «هسته‌اي آبي» (كه از همين آزمايش‌هاي اسپري نشأت گرفته بود) اعمال نشده بود، احتمالا شاهد يك فاجعه هسته‌اي تمام‌عيار بوديم.در سپتامبر ۱۹۶۱، اتحاد جماهير شوروي با از سرگيري ناگهاني آزمايش‌هاي هسته‌اي، جهان را شوكه كرد و عملا نخستين موراتوريوم را شكست. ايالات متحده بلافاصله واكنش نشان داد: در همان سال ۱۰ آزمايش انجام داد و در سال ۱۹۶۲ به رقم خيره‌كننده ۹۸ آزمايش رسيد كه تقريبا نيمي از آنها همچنان در جو بودند. اما با شدت گرفتن نگراني‌ها درباره بارش راديواكتيو و موج تازه اعتراضات عمومي، نيكيتا خروشچف، جان اف. كندي و هارولد مك‌ميلان در سال ۱۹۶۳ پيمان منع محدود آزمايش‌هاي هسته‌اي (LTBT) را امضا كردند و متعهد شدند كه از آن پس فقط آزمايش‌هاي زيرزميني انجام دهند. به اين ترتيب، آخرين آزمايش‌هاي جوي توسط سه قدرت اصلي در سال ۱۹۶۲ صورت گرفت. فرانسه و چين – كه تقريبا همزمان صاحب سلاح هسته‌اي شده بودند – به‌ترتيب تا سال‌هاي ۱۹۷۴ و ۱۹۸۰ آزمايش‌هاي جوي خود را ادامه دادند.

وقتي انفجارها مخفي مي‌شوند

با وجود پيمان منع محدود، رقابت تسليحاتي ميان ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي همچنان با شدت تمام ادامه داشت. شوروي كه عقب‌ماندگي خود را جبران مي‌كرد، هر دهه بيش از ۱۰ هزار كلاهك جديد توليد كرد و در اواخر دهه ۱۹۸۰ به اوج ۴۱ هزار سلاح رسيد. زرادخانه امريكا در سال ۱۹۶۷ با ۳۱ هزار كلاهك به قله خود رسيده بود و پس از آن به‌تدريج كاهش يافت، اما همزمان دقت، قابليت بقا و قدرت تخريب موشك‌ها به‌طور چشمگيري افزايش پيدا كرد.جنگ سرد همچنان داغ بود و آزمايش‌هاي هسته‌اي – كه اين‌بار زير زمين انجام مي‌شدند – براي هر دو ابرقدرت حياتي باقي ماند. در دهه نخست پس از پيمان ۱۹۶۳، ايالات متحده نزديك به ۴۰۰ آزمايش زيرزميني و اتحاد جماهير شوروي حدود ۱۷۰ آزمايش انجام داد. اعتراضات عمومي به‌شدت فروكش كرد؛ زيرا عملا هيچ نشانه ظاهري از اين آزمايش‌ها وجود نداشت و پيامدهاي زيست‌محيطي و بهداشتي آنها در مقايسه با انفجارهاي جوي به‌طور چشمگيري كمتر بود.با اين حال، بيشتر كشورهاي فاقد سلاح هسته‌اي همچنان خواستار ممنوعيت كامل همه آزمايش‌ها بودند. ايالات متحده و شوروي در نهايت فقط توانستند بر سر محدود كردن قدرت آزمايش‌هاي زيرزميني به حداكثر ۱۵۰ كيلوتن توافق كنند؛ اين توافق در سال ۱۹۷۴ با امضاي پيمان آستانه منع آزمايش (TTBT) رسمي شد. سقف ۱۵۰ كيلوتن به عنوان يك مصالحه سياسي– فني انتخاب شده بود: هم نشان‌دهنده نوعي خودداري به افكار عمومي بود و هم به دو ابرقدرت اجازه مي‌داد زرادخانه‌هاي خود را نوسازي و مدرن كنند.در ابتدا تصور مي‌شد اين پيمان قابل تأييد باشد، اما به‌دليل سوءظن متقابل، ۱۶ سال طول كشيد تا دو كشور آن را تصويب كنند. در همين فاصله، هر دو طرف نزديك به ۳۰۰ آزمايش هسته‌اي ديگر انجام دادند. سرانجام، پس از ديدار تاريخي ميخاييل گورباچف و رونالد ريگان در اجلاس ريكياويك (اكتبر ۱۹۸۶)، روند تصويب پيمان شتاب گرفت. هرچند دو رهبر به هدف بزرگ‌تر خود – يعني حذف كامل سلاح‌هاي هسته‌اي – نرسيدند، اما همان اجلاس باعث شد از دانشمندان تسليحاتي دو‌طرف خواسته شود روش‌هاي قابل اعتمادي براي تأييد رعايت سقف ۱۵۰ كيلوتن طراحي كنند.براي اعتماد متقابل، ما ماه‌ها ميزبان دانشمندان شوروي در سايت آزمايشي نوادا بوديم. در اوت ۱۹۸۸، آنها در محل يكي از انفجارهاي آزمايشي ما حضور يافتند و مستقيما اندازه‌گيري كردند. همزمان، دانشمندان مستقل امريكايي سيگنال‌هاي لرزه‌اي همان انفجار را از راه دور ثبت و مقايسه كردند. يك ماه بعد، نوبت ما بود: دانشمندان امريكايي در سايت سمي‌پالاتينسك قزاقستان، كنار يك انفجار شوروي ايستادند و اندازه‌گيري در محل انجام دادند.اين تبادل بي‌سابقه درحوزه فني، همراه با مذاكرات هوشمندانه ديپلماتيك، اعتماد لازم را ايجاد كرد. نتيجه‌اش حمايت قاطع دو دولت از پيمان بود و سرانجام در سال ۱۹۹۰، سناي ايالات متحده پيمان آستانه را با رأي خيره‌كننده ۹۸ در برابر صفر تصويب كرد.

رسيدن به نقطه صفر

با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در دسامبر ۱۹۹۱، حاميان ممنوعيت كامل آزمايش‌هاي هسته‌اي در امريكا دست به كار شدند. در سال ۱۹۹۲، كنگره اصلاحيه دوحزبي را به قانون تخصيص بودجه توسعه انرژي و آب اضافه كرد كه عملا آزمايش‌هاي هسته‌اي را به‌شدت محدود مي‌كرد و تنها حداكثر ۱۵ آزمايش را طي چهار سال آينده مجاز مي‌دانست؛ آن هم به شرطي كه ايالات متحده تا پايان سپتامبر ۱۹۹۶ پيمان جامع ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي (CTBT) را با ديگر قدرت‌هاي هسته‌اي امضا كند و پس از آن براي هميشه همه آزمايش‌ها متوقف شود. جورج اچ. دبليو بوش كه شخصا اعتقاد راسخي به ضرورت ادامه آزمايش‌ها براي امنيت ملي داشت، در اكتبر ۱۹۹۲ با اكراه اين اصلاحيه را امضا كرد؛ زيرا اين بند به شكلي هوشمندانه به لايحه بودجه‌اي گره خورده بود كه براي او از اولويت بالايي برخوردار بود.تنها سه ماه بعد، بيل كلينتون پس از به قدرت رسيدن، ممنوعيت جامع آزمايش‌ها را به يكي از اولويت‌هاي اصلي سياست خارجي خود تبديل كرد. در آزمايشگاه‌هاي تسليحاتي از جمله لوس آلاموس استدلال محكمي وجود داشت كه اجازه دهند چند آزمايش محدود ديگر انجام شود تا داده‌هاي لازم براي ورود به «عصر بدون آزمايش» به دست آيد؛ اما كلينتون تصميم قاطعي گرفت: آزمايش‌ها را فورا و بدون انجام حتي يك آزمايش اضافي متوقف كرد تا عزم جدي امريكا براي دستيابي به پيمان جامع ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي را به جهان نشان دهد.در سال‌هاي بعد، دولت كلينتون بحث‌هاي فشرده و بي‌وقفه‌اي را ميان كاخ سفيد، آزمايشگاه‌هاي تسليحاتي و فرماندهي نظامي به راه انداخت تا مشخص شود آيا مي‌توان بدون هيچ آزمايش انفجاري، ايمني و قابليت اطمينان زرادخانه هسته‌اي امريكا را تضمين كرد يا نه. براي نمونه، در ژوئن ۱۹۹۵، فرمانده فرماندهي استراتژيك ايالات متحده (STRATCOM) همه مديران آزمايشگاه‌ها و مقامات ارشد وزارتخانه‌هاي انرژي و دفاع را به اوماها دعوت كرد تا در «كنفرانس اعتماد به ذخاير هسته‌اي» شركت كنند. در آن نشست، آزمايشگاه‌ها توضيح دادند كه با محدوديت‌هاي ۱۰ كيلوتن، يك كيلوتن يا حتي كمتر، چه سطحي از اطمينان فني مي‌توان به دست آورد.هيزل اوليري، وزير انرژي وقت، صراحتا اعلام كرد كه هيچ آزمايشي با بازده كيلوتني در برنامه نيست. من با استناد به تجربه لوس آلاموس در دوره توقف ۱۹۵۸–۱۹۶۱، تأكيد كردم كه حفظ حق انجام آزمايش‌هاي بسيار كم‌بازده (در حد چند پوند TNT يا كمتر) همچنان ارزش فني بالايي دارد. هرچند ميان متخصصان فني بر سر سودمندي اين آزمايش‌هاي «پوندي» اختلاف‌نظر وجود داشت، اما در عمل اهميتي نداشت؛ براي اوليري و كلينتون، رسيدن به «صفر مطلق» يك الزام سياسي غيرقابل مذاكره بود.پيش از تصميم نهايي كلينتون درباره پيمان جامع ممنوعيت آزمايش‌ها (CTBT)، او به رييس ستاد مشترك ارتش، ژنرال جان شاليكاشويلي، دستور داد مستقيما از مديران سه آزمايشگاه تسليحاتي بپرسد كه آيا از پيمان «بازده صفر» حمايت مي‌كنند يا نه.يادم هست در ژوئيه ۱۹۹۵، شاليكاشويلي در دفترش در پنتاگون روبه‌روي من نشست، در چشمانم نگاه كرد و پرسيد: «آيا بايد به رييس‌جمهور بگويم كه بدون آزمايش هسته‌اي نمي‌توانيم سلاح‌هايمان را ايمن و قابل اعتماد نگه داريم؟من پاسخ دادم: در حال حاضر ذخاير هسته‌اي ما ايمن و قابل اعتماد است، اما شما بايد همين سوال را هر سال دوباره بپرسيد».

در پي آن نشست، سه مدير آزمايشگاه‌هاي تسليحاتي موظف شدند هر سال به‌صورت كتبي ايمني، قابليت اطمينان و عملكرد كلاهك‌هاي هسته‌اي موجود در زرادخانه را شخصا تأييد كنند. اين گزارش‌ها پس از امضاي وزراي دفاع و انرژي و همراه با نامه‌اي از فرمانده فرماندهي استراتژيك، مستقيما به رييس‌جمهور ارسال مي‌شد.در نهايت، كلينتون در ۱۱ اوت ۱۹۹۵ رسما سياست «بازده صفر» را اعلام كرد: از آن تاريخ به بعد هيچ آزمايش هسته‌اي با واكنش زنجيره‌اي پايدار مجاز نبود و حتي آزمايش‌هاي هسته‌اي (كم‌بازده) نيز ممنوع شد. آزمايشگاه‌ها فقط اجازه داشتند به آزمايش‌هاي زيربحراني (subcritical) اكتفا كنند كه هيچ انفجار هسته‌اي واقعي ايجاد نمي‌كردند.اين تصميم، تحولي عميق و پرريسك براي آزمايشگاه‌ها و آمادگي زرادخانه هسته‌اي كشور به شمار مي‌رفت. براي كاهش نگراني‌هاي مديران آزمايشگاه‌ها و فرماندهان نظامي، دولت كلينتون شش «ضمانتنامه» (Safeguards) رسمي صادر كرد كه شرايط ورود امريكا به پيمان جامع ممنوعيت آزمايش‌ها (CTBT) را مشخص مي‌كرد. مهم‌ترين آنها، ضمانتنامه نخست بود: « يك برنامه جامع مديريت ذخاير مبتني بر علم، به‌منظور دستيابي به سطح بالايي از اطمينان درباره ايمني و قابليت اطمينان سلاح‌هاي هسته‌اي، حتي در غياب آزمايش‌هاي انفجاري».ويكتور ريس جونيور، معاون وزير انرژي در امور برنامه‌هاي دفاعي، مسووليت راه‌اندازي و هدايت اين برنامه عظيم را بر عهده گرفت. هدف نهايي اين بود كه آزمايشگاه‌ها با سرمايه‌گذاري بي‌سابقه در علم مواد، شبيه‌سازي‌هاي پيشرفته و ابزارهاي تشخيصي، درك عميق و دقيقي از تمام فرآيندهاي فيزيكي و شيميايي درون يك كلاهك هسته‌اي – از لحظه توليد تا لحظه احتمالي انفجار – به دست آورند. جالب اينجاست كه تا پيش از آن، ما با وجود نداشتن درك كامل علمي از همه جزييات پيچيده انفجارهاي هسته‌اي، توانسته بوديم زرادخانه‌اي بسيار قابل اعتماد بسازيم؛ در واقع، آزمايش‌هاي واقعي انفجاري، جاي خالي دانش نظري را پر مي‌كردند. حالا قرار بود با پر كردن همين خلأهاي علمي، همان سطح اطمينان را -  و حتي بالاتر -  بدون هيچ انفجار واقعي به دست آوريم.اين ضمانتنامه‌ها همچنين شامل حفظ زيرساخت‌ها و نيروي انساني متخصص در آزمايشگاه‌هاي هسته‌اي، نگهداري آمادگي براي از سرگيري سريع آزمايش‌هاي هسته‌اي در صورت نياز، اجراي برنامه‌اي قدرتمند براي ارتقاي ابزارهاي شبيه‌سازي و آزمايش‌هاي زيربحراني، تقويت نظارت بر اجراي معاهده و گسترش فعاليت‌هاي جمع‌آوري و تحليل اطلاعات بود. ضمانتنامه آخر نيز صراحتا اعلام مي‌كرد كه اگر روزي رييس‌جمهور امريكا، پس از مشورت با كنگره و مشاوران ارشد، به اين نتيجه برسد كه ايمني يا قابليت اطمينان بازدارندگي هسته‌اي كشور بدون آزمايش انفجاري ديگر قابل تضمين نيست، مجوز انجام آزمايش‌هاي لازم را خواهد داشت.در روز ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۶، ايالات متحده همراه با ۷۰ كشور ديگر، از جمله هر پنج قدرت هسته‌اي رسمي (روسيه، چين، فرانسه، بريتانيا و امريكا)، پيمان جامع ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي (CTBT) را امضا كرد. بيل كلينتون در آن مراسم گفت: «اين طولاني‌ترين، دشوارترين و مهم‌ترين توافقي است كه تاكنون در تاريخ كنترل تسليحات به دست آمده است. پيام آن كاملا روشن است: دوران انفجارهاي آزمايشي هسته‌اي براي هميشه به پايان رسيد.»

درك درست علم

من هيچگاه به اندازه كلينتون نسبت به CTBT اشتياق نداشتم. عبور از عصر آزمايش‌هاي انفجاري به عصر كاملا بدون آزمايش را چالشي عظيم مي‌ديدم؛ چالشي كه تنها با تعهد بلندمدت دولت، بودجه پايدار و جذب مداوم بهترين استعدادهاي علمي به آزمايشگاه‌هاي ملي ممكن مي‌شد.به‌علاوه، ايالات متحده با توقف ناگهاني در سال ۱۹۹۲ و چشم‌پوشي از مجموعه آزمايش‌هاي پاياني كه از قبل برنامه‌ريزي شده بود، فرصت ارزشمندِ بررسي دقيق مشكلات احتمالي ناشي از فرسودگي كلاهك‌ها را از دست داد. در مقابل، چين و فرانسه پيش از امضاي پيمان، هر كدام دست‌كم شش آزمايش انفجاري ديگر انجام دادند و با اطمينان و آمادگي بيشتري وارد عصر ممنوعيت شدند.با اين حال، تلاش جسورانه و هوشمندانه ويكتور ريس براي ايجاد برنامه مديريت و نظارت بر ذخاير هسته‌اي (SSMP) با بودجه مناسب، به من اميد داد. اين برنامه فرصتي بي‌نظير بود تا با تكيه بر علم واقعي، خلأ ناشي از نبود آزمايش‌هاي انفجاري را تا حد ممكن جبران كنيم.دولت كلينتون در راه تصويب CTBT با موانع جدي روبه‌رو شد. در جلسه استماع سنا، سناتور جان كيلِ سرسخت (از آريزونا) كه از مخالفان سرسخت پيمان بود، مستقيم از من و ديگر مديران آزمايشگاه‌ها پرسيد: «آيا اين برنامه جديد همان ميزان اعتمادي را به ما مي‌دهد كه آزمايش‌هاي واقعي هسته‌اي مي‌دادند؟». پاسخ من چنين بود: «من اعتقاد دارم برنامه SSMP – آنگونه كه اكنون طراحي شده و اگر به‌طور كامل تأمين مالي شود – بهترين راه ممكن براي حفظ بالاترين سطح اطمينان نسبت به ذخاير هسته‌اي‌مان در آينده قابل پيش‌بيني است. بي‌ترديد، يك برنامه فعال آزمايش‌هاي انفجاري اعتماد ما را بيشتر مي‌كرد؛ اما اگر به‌جاي تقويت برنامه نظارتي علمي، به آزمايش‌هاي گاه‌به‌گاهِ پراكنده بسنده كنيم، در بلندمدت اعتمادمان به زرادخانه به‌شدت آسيب خواهد ديد.»بروس تيتر، مدير وقت آزمايشگاه لارنس ليورمور، در پاسخ به سناتور كيل تأكيد كرد كه تنها يك برنامه قوي مديريت ذخاير مي‌تواند در دوران بدون آزمايش انفجاري، اعتماد لازم به زرادخانه هسته‌اي ايالات متحده را تضمين كند.هرچند سنا در سال ۱۹۹۹ با رأي قاطع از تصويب CTBT سر باز زد، ايالات متحده به تعهد داوطلبانه خود براي توقف كامل آزمايش‌ها پايبند مانده و از آن زمان تا امروز حتي يك كلاهك را با هيچ بازدهي منفجر نكرده است. در عوض، برنامه مديريت و نظارت بر ذخاير (SSMP) بودجه‌اي بسيار سخاوتمندانه دريافت كرده، آزمايشگاه‌ها همچنان موفق به جذب برجسته‌ترين دانشمندان و مهندسان شده‌اند و با ساخت تأسيسات جديد، اجراي آزمايش‌هاي غيرهسته‌اي نوآورانه و ارتقاي چشمگير توان محاسباتي و ابزارهاي تحليلي، درك ما از مواد و فرآيندهاي درون سلاح‌هاي هسته‌اي به‌طور قابل توجهي عميق‌تر شده است.آزمايش هسته‌اي در واقع يك ميان‌بر بسيار قدرتمند بود. برنامه نظارت بر ذخاير به ما دانش بسيار بيشتري داده است؛ دانشي كه لزوما هميشه به معناي «احساس اطمينان بيشتر» نيست، بلكه اغلب به معناي «آگاهي دقيق‌تر از پيچيدگي‌ها و عدم قطعيت‌هاي باقي‌مانده» است.با اين حال، از سال ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ كه من دو نامه نخست تأييد سالانه ذخاير لوس‌آلاموس را امضا كردم، مديران سه آزمايشگاه هر سال بدون وقفه اين تأييديه را تكرار كرده‌اند و تا امروز اعلام كرده‌اند كه زرادخانه هسته‌اي ايالات متحده همچنان ايمن و قابل اعتماد است.

چالش پلوتونيوم

بزرگ‌ترين نگراني امروز در زرادخانه امريكا، پلوتونيوم موجود در «گودال‌ها» (pit) است؛ يعني همان هسته مركزي ماشه‌هاي سلاح‌هاي گرماهسته‌اي مدرن دو مرحله‌اي. پلوتونيوم به‌خاطر خواص هسته‌اي بي‌نظيرش انتخاب شده، اما ساختار الكترونيكي عجيب و غريبش آن را به پيچيده‌ترين عنصر جدول تناوبي و يك كابوس واقعي براي مهندسان تبديل كرده است.بسياري از مواد به‌كاررفته در سلاح‌ها چالش‌هاي فيزيكي و مهندسي جدي دارند، اما تقريبا همه آنها را مي‌توان با آزمايش‌هاي غيرهسته‌اي شناسايي و برطرف كرد. تنها استثنا پلوتونيوم است؛ امريكا در گذشته هميشه براي جبران نادانستگي‌هاي بنيادي درباره رفتارش به آزمايش‌هاي هسته‌اي واقعي تكيه مي‌كرد.در سه‌دهه گذشته كه هيچ آزمايش انفجاري نداشته‌ايم، دو راه پيش روي ما بوده: 

۱. افزايش طول عمر گودال‌هاي موجود

۲. توليد مجدد گودال‌هايي دقيقا مشابه نمونه‌هاي قديمي

هر دو راه به بن‌بست‌هاي بزرگي ختم شده‌اند.تمديد طول عمر گودال‌هاي موجود با اطمينان بالا تقريبا غيرممكن است، چون پلوتونيوم به شيوه‌اي بسيار غيرعادي «پير» مي‌شود. برخلاف اكثر فلزات كه فقط از بيرون به داخل زنگ مي‌زنند و اكسيد مي‌شوند، پلوتونيوم همزمان از داخل به خارج هم تخريب مي‌شود. اين عنصر با واپاشي آلفا به‌صورت راديواكتيو تجزيه مي‌شود و به تدريج به آمريكيوم، اورانيوم، نپتونيوم و ديگر عناصر تبديل مي‌گردد. در اين فرآيند، هليوم هم توليد مي‌شود كه اتم‌هاي آن درون شبكه بلوري فلز گير مي‌افتند و حباب‌هاي ميكروسكوپي ايجاد مي‌كنند.از طرف ديگر، اتم‌هاي پرانرژي اورانيوم كه در اثر واپاشي به داخل فلز شليك مي‌شوند، مانند گلوله‌هاي ريز، نظم بلوري پلوتونيوم را به‌هم مي‌ريزند و خواص مكانيكي، الكتريكي و هسته‌اي آن را به‌طور غيرقابل پيش‌بيني تغيير مي‌دهند.بازگشت به آزمايش‌هاي هسته‌اي ممكن است مسابقه تسليحاتي را دوباره شعله‌ور كند .در دوران پرآزمايش، اين مشكلات پيري پلوتونيوم تقريبا مورد توجه قرار نمي‌گرفت؛ تعداد بسيار كمي از گودال‌هاي قديمي واقعا آزمايش مي‌شدند، چون سيستم‌هاي تسليحاتي به سرعت با طرح‌هاي جديد و در نتيجه گودال‌هاي تازه جايگزين مي‌شدند. حالا اما ويژگي‌هاي پيري پلوتونيوم زير ميكروسكوپ دقيق آزمايشگاه‌هاي تسليحاتي قرار گرفته، ولي بدون آزمايش انفجاري واقعي، پيش‌بيني عملكرد اين گودال‌ها در لحظه انفجار داخلي بسيار دشوار و طول عمر واقعي‌شان همچنان مبهم است.

تا سال ۱۹۸۹، گودال‌هاي پلوتونيوم در تأسيسات راكي فلتس نزديك دنور توليد مي‌شدند، اما پس از اتهامات سنگين زيست‌محيطي، آن كارخانه براي هميشه تعطيل شد. از آن تاريخ به بعد، هر تلاشي براي ايجاد ظرفيت توليد جديد گودال با موانع سياسي سخت، تأخيرهاي طولاني و انفجار هزينه‌ها مواجه شده است. در حال حاضر، ساخت يك مركز توليد مدرن در سايت ساوانا ريور (كاروليناي جنوبي) در جريان است و در عين حال، بخش تحقيق و توسعه پلوتونيوم لوس‌آلاموس دوباره راه‌اندازي شده تا تعداد محدودي گودال جديد توليد كند؛ همين.مشكل اساسي‌تر اينجاست كه ايالات متحده هنوز نمي‌داند دقيقا به چه حجمي از توليد گودال نياز دارد؛ چون هيچ‌كس نمي‌داند گودال‌هاي موجود تا چه زماني واقعا قابل اعتماد خواهند ماند، و همچنين مشخص نيست كه آيا در آينده دولت تصميم خواهد گرفت براي حفظ بازدارندگي، سلاح‌هاي كاملا جديدي با طراحي متفاوت بسازد يا نه.در هر صورت، يك چيز كاملا روشن است: امريكا براي حفظ بازدارندگي معتبر هسته‌اي، علاوه بر برنامه نظارتي علمي قوي، به يك مجتمع توليد سلاح هسته‌اي كاملا عملياتي و مقاوم در برابر فشارهاي سياسي نياز دارد؛ به‌ويژه براي توليد پايدار و مطمئن گودال‌هاي پلوتونيوم.

آزمايش: يك بده‌بستان نابرابر

از سرگيري آزمايش‌هاي هسته‌اي در مقياس كامل به ايالات متحده امكان مي‌دهد به برخي پرسش‌هاي مهم درباره وضعيت فعلي زرادخانه‌اش پاسخ قطعي بدهد، اما در نهايت سود بيشتري نصيب چين و روسيه خواهد كرد تا خود امريكا.وقتي ترامپ در شبكه‌هاي اجتماعي نوشت كه چين و روسيه همين حالا در حال آزمايش سلاح هسته‌اي هستند، به احتمال زياد منظور او آزمايش‌هاي بسيار كم‌بازده بوده است؛ آزمايش‌هايي كه بدون حضور ناظر در محل، عملا از راه دور قابل شناسايي نيستند. اگر چين يا روسيه حتي يك آزمايش چند كيلوتني انجام مي‌دادند، تقريبا به‌طور قطع توسط شبكه دقيق نظارت بين‌المللي سازمان پيمان جامع منع آزمايش (CTBT) كشف مي‌شد.به نظر مي‌رسد هيچ‌كدام از اين دو كشور چنين فعاليت‌هاي كم‌بازده‌اي را نقض CTBT نمي‌دانند. روسيه اين پيمان را در سال ۲۰۰۰ تصويب كرده بود، اما در نوامبر ۲۰۲۳ رسما مصوبه‌اش را لغو كرد. چين پيمان را امضا كرده ولي هنوز تصويب نكرده و ظاهرا منتظر اقدام امريكا است. با اين حال، هر دو كشور - همانند ايالات متحده -اعلام مي‌كنند كه به اصل شناخته‌شده حقوق بين‌الملل پايبندند: كشوري كه پيماني را امضا كرده (حتي اگر هنوز تصويب نكرده باشد) نبايد كاري كند كه هدف و مقصود اصلي آن پيمان را نقض كند.با اين حال، روسيه و چين احتمالا همان اصرار دولت كلينتون بر «ممنوعيت هرگونه آزمايش بمب‌هاي هيدروژني» را به گونه‌اي كاملا متفاوت تفسير مي‌كنند. دليلش روشن است: ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي (كم‌بازده) هيچ مبناي فني محكمي ندارد. در واقع، متن پيمان CTBT كه ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۶ در مجمع عمومي سازمان ملل به تصويب رسيد، اصلا كلمه‌اي از «آزمايش » يا «عدم توليد سلاح هسته‌اي» به ميان نياورده است. تنها تعهد صريح پيمان اين است: «هر كشور عضو متعهد مي‌شود هيچ انفجار آزمايشي سلاح هسته‌اي يا هيچ‌گونه انفجار هسته‌اي ديگري انجام ندهد».

هرچند اسناد مذاكرات نشان مي‌دهد كه در آن زمان مقام‌هاي روسي و چيني با ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي موافقت ظاهري كرده بودند، اما چين در دهه ۱۹۹۰ هنوز از نظر فني توان بهره‌برداري واقعي از اين نوع آزمايش‌ها را نداشت (اكنون قطعا دارد) . همتايان روس من هم در همان سال‌ها مرتب مي‌گفتند كه «ممنوعيت آزمايش‌هاي هسته‌اي بي‌معني و غيرقابل راستي‌آزمايي است» و اصولا آنها را «انفجار هسته‌اي» به حساب نمي‌آوردند. به هر حال، همين استدلال را ايالات متحده و شوروي سابق در دوره توقف ۱۹۵۸–۱۹۶۱ براي انجام مخفيانه آزمايش‌هاي هسته‌اي در لوس‌آلاموس به كار برده بودند.بنابراين، تا زماني كه تكليف «بازده صفر مطلق» به‌طور شفاف و مشترك ميان پنج قدرت هسته‌اي مشخص نشود، اين پرسش كه آيا چين و روسيه واقعا اين آزمايش‌ها را انجام مي‌دهند و امريكا نه، همچنان محل جدل خواهد ماند. راه‌حل تنها يكي از اين دو است: يا پنج قدرت رسمي هسته‌اي صراحتا آزمايش‌هاي هسته‌اي را مجاز و قابل راستي‌آزمايي اعلام كنند، يا آنها را با مقررات دقيق و قابل تأييد براي هميشه ممنوع كنند.در عين حال، اگر امريكا آزمايش‌هاي تمام‌عيار را از سر بگيرد، بله، به بخشي از ابهامات مربوط به گودال‌هاي پلوتونيوم قديمي و بازتوليدشده پاسخ خواهد داد؛ اما چين و به‌ويژه روسيه سود بسيار بيشتري خواهند برد. براي نمونه، ولاديمير پوتين در سال‌هاي اخير از سلاح‌هاي كاملا جديد و غيرمتعارف خود رونمايي كرده است: موشك كروز هسته‌اي بوروستنيك، اژدر غول‌پيكر پوسايدون با كلاهك چندمگاتني، و چند تسليحات ديگر. بازگشت به آزمايش‌هاي واقعي، اعتماد روسيه به اين سيستم‌هاي هنوز آزمايش‌نشده را به‌شدت افزايش خواهد داد.با اين حال، بزرگ‌ترين برنده واقعي احتمالا چين خواهد بود. آزمايش‌هاي تمام‌عيار به چين اجازه مي‌دهد داده‌هاي محدودي را كه در دهه ۱۹۹۰ از تنها ۴۵ آزمايش خود به دست آورد، به‌طور كامل تكميل و تأييد كند؛ همان آزمايش‌هايي كه پايه زرادخانه كنوني‌اش را تشكيل مي‌دهند. در عين حال، اين كشور با سرعت در حال ساخت يك زرادخانه بسيار بزرگ‌تر و مدرن‌تر است و بازگشت به آزمايش‌هاي واقعي، سرعت و اطمينان اين گسترش را به‌شدت افزايش خواهد داد.با توجه به فعاليت‌هاي گسترده‌اي كه در سال‌هاي اخير در سايت‌هاي آزمايشي لوب‌نور (چين) و نووايا زمليا (روسيه) مشاهده شده، به نظر مي‌رسد هر دو كشور بتوانند آزمايش‌هاي تمام‌عيار را بسيار سريع‌تر از امريكا دوباره راه‌اندازي كنند. اگر يكي از اين سه قدرت بزرگ دوباره شروع كند، هند، پاكستان و كره شمالي نيز به‌راحتي بر موانع سياسي داخلي خود غلبه خواهند كرد و آزمايش‌ها را از سر مي‌گيرند.ايالات متحده با ۱۰۵۴ آزمايش (شامل ۲۴ آزمايش مشترك با بريتانيا) غني‌ترين تجربه تاريخ را دارد؛ روسيه ۷۱۵، فرانسه ۲۱۰، بريتانيا ۴۵، چين ۴۵، هند ۶، پاكستان ۶ و كره شمالي ۶ آزمايش انجام داده‌اند. اما چيزي كه امريكا واقعا فاقد آن است، يك مجتمع توليد مدرن و كارآمد سلاح هسته‌اي است؛ به‌ويژه براي توليد گودال‌هاي پلوتونيوم. اين كار به آزمايش هسته‌اي نيازي ندارد؛ فقط به اراده سياسي و پايداري ملي نياز دارد. ۳۰ سال گذشته به من اعتماد چنداني نمي‌دهد كه ايالات متحده بتواند اين اراده را از خود نشان دهد. بزرگ‌ترين نگراني من از بازگشت به آزمايش‌هاي هسته‌اي تمام‌عيار اين است كه در شرايطي كه تنش ميان قدرت‌هاي بزرگ در بالاترين سطح پساجنگ سردي قرار دارد، دوباره جرقه يك مسابقه تسليحاتي خطرناك زده شود.اين دقيقا برخلاف همان جمله‌اي است كه خود دونالد ترامپ بارها گفته: «اگر همه بتوانيم سلاح‌هاي هسته‌اي را كنار بگذاريم، فوق‌العاده خواهد بود؛ چون قدرت اين سلاح‌ها ديوانه‌كننده است».به همين دليل، به جاي تهديد فوري به از سرگيري آزمايش‌ها، ترامپ بايد انرژي خود را صرف احياي گفت‌وگوهاي كنترل تسليحات كند؛ گفت‌وگوهايي كه ثبات استراتژيك را در برابر روسيه و چين تضمين كند، نيروهاي هسته‌اي امريكا و روسيه را كاهش دهد و انگيزه چين براي گسترش سريع زرادخانه‌اش را كم كند.در موضوع آزمايش هسته‌اي بهترين راه اين است كه امريكا با ابتكار عمل، پيشتازي در تصويب CTBT را بر عهده بگيرد و بالاترين موانع حقوقي و سياسي را در برابر هرگونه بازگشت به آزمايش بنا كند. براي حل مشكل آزمايش‌هاي بسيار كم‌بازده يا هسته‌اي، رييس‌جمهور امريكا و رهبران چين و روسيه بايد اراده سياسي خود را براي رسيدن به يك سقف بازده پايين و كاملا قابل راستي‌آزمايي نشان دهند؛ توافقي كه به احتمال زياد نيازمند بازرسي‌هاي در محل خواهد بود؛ همان چيزي كه در سال ۱۹۸۸ ميان امريكا و شوروي با موفقيت انجام شد و امكان‌پذير بودنش را ثابت كرد.خلاصه كلام اين است: هرچند از سرگيري آزمايش‌هاي هسته‌اي براي امريكا مزاياي فني قابل توجهي دارد، اما هزينه استراتژيك و سياسي آن به مراتب سنگين‌تر از سودش خواهد بود.

ترجمه نوشين محجوب 

٭  استاد ممتاز در مركز مطالعات منع گسترش جيمز مارتين (دانشگاه مونتري) و دانشكده مهندسي هسته‌اي دانشگاه تگزاس A&M 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون