• 1404 دوشنبه 17 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6209 -
  • 1421 دوشنبه 17 آذر

زناني كه بار خانواده را بي‌صدا مي‌كشند

شهلا مرادي

در آمارهاي رسمي، نامي از آنها نيست و «زنان سرپرست خانوار » محسوب نمي‌شوند؛ اما در زندگي واقعي، بار خانه بر دوش آنهاست. زناني كه باوجود همسر، پدر، عملا نان‌آور و تكيه‌گاه خانواده شده‌اند؛ كار مي‌كنند، هزينه‌ها را تأمين مي‌كنند و بار عاطفي خانواده را يك تنه بر دوش مي‌كشند، اما هيچ حمايتي دريافت نمي‌كنند. گروهي خاموش و نامرئي كه در شكاف سياست‌گذاري گم شده‌اند. اما نقششان در بقا و اداره خانواده تعيين‌كننده است. ساعت پنج صبح است. او از خواب بيدار مي‌شود، نه با آلارم، بلكه با نگراني‌اي كه هرگز او را ترك نمي‌كند. بايد صبحانه درست كند، داروهاي مادر را آماده كند، خودش به سر كار برود، خريد كند، شام بپزد، حساب‌ها را سر و ته كند و شب‌ها نگران فكر كند كه اگر خودش مريض شود چه مي‌شود؟ او نان‌آور است و مراقب. محافظ است و تكيه‌گاه. او زن سرپرست خانوار است. در ايران امروز، بيش از سه ميليون خانوار توسط زنان اداره مي‌شوند. اما تصويري كه جامعه از اين زنان دارد، محدود است. وقتي مي‌گوييم زن سرپرست خانوار، معمولا تصوير يك بيوه يا يك زن مطلقه با بچه در ذهن مي‌آيد. اما واقعيت پيچيده‌تر است.

چهره‌هاي متنوع سرپرستي: ناديده گرفته شده در آمار- بار سرپرستي، چهره‌هاي متنوعي دارد كه در آمار رسمي نامرئي مانده‌اند: دختر مجرد سي‌ساله: پدرش فوت كرده و نان‌آور مادر و خواهر كوچك‌تر است. همه از او مي‌پرسند: «كي ازدواج مي‌كني؟» اما كسي نمي‌پرسد: «چطور اين همه بار را به تنهايي مي‌كشي؟» زن چهل‌ساله‌اي: شوهرش معتاد، بيكار يا از كار افتاده است. او رسما «شوهردار» است، اما واقعا تنهاست. بچه‌ها را او بزرگ مي‌كند و خرج خانه را او مي‌دهد. اما جامعه او را زن سرپرست خانوار نمي‌بيند. دختري بيست‌وپنج ساله: پدرش سالخورده و بيمار است و او مسووليت مراقبت و تأمين مالي كل خانواده را برعهده دارد. مديرش درخواست ترفيع او را رد مي‌كند، چون تصور مي‌كند «بار خانواده ندارد!». اين تنوع را جامعه نمي‌بيند. ما فقط بيوه‌ها و مطلقه‌ها را مي‌شناسيم، اما آن دختران مجرد، آن زنان با همسران بيمار، بيكار يا معتاد، آن مادران سالخورده كه توسط دخترانشان نگهداري مي‌شوند، همه نامرئي‌اند. كمي‌سازي بحران: بر اساس تخمين‌هاي غيررسمي، تعداد زناني كه بار اصلي اقتصادي و مراقبتي خانواده را بر دوش مي‌كشند اما در آمار رسمي سرپرست خانوار محسوب نمي‌شوند، مي‌تواند آمار واقعي را تا ۴۰‌درصد‌افزايش دهد. اين گروه وسيع، حاشيه‌اي‌ترين و آسيب‌پذيرترين بخش جامعه هستند كه از حمايت‌هاي دولتي محروم‌اند.

چالش‌هاي چندگانه، هويت‌هاي پنهان-  اين زنان در تنهايي مطلق، با چالش‌هاي سه‌گانه روبه‌رو هستند: فشار اقتصادي مضاعف: در جامعه‌اي با شكاف دستمزدي جنسيتي، اين زنان با درآمد كمتر بايد هزينه‌هاي بيشتري را براي افراد وابسته (پدر، مادر، بچه) بپردازند. شار اجتماعي و قضاوتي: جامعه به دختر مجرد سرپرست خانوار مي‌گويد: «چرا ازدواج نمي‌كني؟» و به زني كه شوهر معتاد دارد مي‌گويد: «چرا طلاق نمي‌گيري؟» اين سوالات، بار رواني تنهايي و عدم درك اجتماعي را بر دوش آنها سنگين‌تر مي‌كند. فشار رواني و فرسودگي: اين زنان در تنهايي مطلق زندگي مي‌كنند و بسياري از آنها حتي جرأت نمي‌كنند از خستگي‌شان بگويند، چون جامعه به آنها مي‌گويد: «خب، خودت انتخاب كردي».

جامعه بدهكار است- جامعه ما بايد اين تنوع را ببيند. ما نبايد فقط به بيوه‌ها و مطلقه‌ها فكر كنيم. بايد آن دختراني را ببينيم كه جواني‌شان را فداي خانواده مي‌كنند. بايد آن زناني را ببينيم كه در سايه شوهري معتاد يا بيكار، خانواده را سرپا نگه مي‌دارند. بايد آن مادراني را ببينيم كه به تنهايي بار زندگي را بر دوش مي‌كشند.

چه بايد كرد؟ تغيير تعريف سرپرستي، نه ترحم- نامرئي بودن در آمار: بسياري از اين زنان در آمارهاي رسمي «زن سرپرست خانوار» محسوب نمي‌شوند. دختر مجردي كه پدر سالخورده دارد، رسما تحت سرپرستي پدر است، حتي اگر تمام هزينه‌ها را خودش بدهد. زني كه شوهر بيكار دارد، رسما همسرش سرپرست خانوار است، حتي اگر هيچ درآمدي نداشته باشد. جامعه و دولت ما بايد اين تنوع را ببيند. حمايت‌ها نبايد بر پايه ترحم، بلكه بر پايه احترام به نقش‌آفريني اقتصادي باشد.

در سطح دولتي (مطالبه‌گري سياست‌گذاري):  بازنگري در آمار: تعريف «سرپرست خانوار» در آمارگيري‌ها بايد از حالت صرفا «عنوان رسمي» (بر اساس جنسيت يا وضعيت تأهل) به «واقعيت جريان درآمد و مسووليت تصميم‌گيري اقتصادي» تغيير يابد. حمايت بر اساس بار مسووليت: دختري كه تنها نان‌آور خانواده است، لايق حمايت و بيمه اجتماعي است، حتي اگر پدر يا مادر داشته باشد. در سطح سازماني و كارفرمايي: شركت‌ها و كارفرماها بايد بپذيرند كه «بار خانواده» فقط مخصوص مردان متأهل نيست و زنان مجرد، زنان بدون فرزند، يا زنان با همسران از كار افتاده، به حمايت‌هاي شغلي و حقوقي برابر نيازمندند. در سطح اجتماعي: كليشه‌ها را بشكنيم. به جاي سوالات كنجكاوانه، حمايت و احترام خود را نشان دهيم. بپذيريم كه هر زن سرپرست خانوار، نماد قدرت، استقامت و عشقي بي‌قيد و شرط است.

به احترام همه زناني كه در هر شكلي، در سكوت، كوه را جابه‌جا مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون