گروه ورزش
حالا ديگر ميدانيم. ۱۲ گروه جام جهاني ۲۰۲۶ كه به طور مشترك توسط امريكا، كانادا و مكزيك ميزباني خواهد شد، مشخص شدند.بازيهاي برجسته گروهي شامل رويارويي فرانسه با كيليان امباپه مقابل نروژ با ارلينگ هالند در گروه I، برزيل مقابل مراكش در گروه C، پرتغال مقابل كلمبيا در گروه K و اسپانيا مقابل اروگوئه در گروه H خواهد بود. امريكا از قرعهاش راضي است، هرچند اين موضوع مانند پنج گروه ديگر، به اين بستگي دارد كه چه تيمي از پليآفهاي ماه مارس بالا بيايد.در ادامه درباره برندگان و بازندگان احتمالي قرعهكشي، بازيهاي هيجانانگيز و توقعاتشان از تورنمنت تابستان آينده صحبت ميكنيم.خيلي از كارشناسان معتقدند بهترين شانس براي امريكا بوده است. البته بايد ديد كدام يك از تيمهاي تركيه، روماني، اسلواكي يا كوزوو به همراه پاراگوئه و استراليا وارد گروه ميشود؛ اما ميزبان اصلي اين رقابتها با وجود اينكه سطحشان هنوز آن طور كه بايد نيست، ميتوانند مطمئن باشند نهتنها صعود ميكنند، بلكه شايد حتي به عنوان صدرنشين صعود كنند. بعد از امريكا ميتوان گفت ساير ميزبانها هم با قرعه خوبي مواجه شدند؛ هر سه كشور ميزبان. هيچ كس انتظار قهرماني ندارد، اما امريكا، مكزيك و كانادا همگي حريفاني قابل شكست دارند. اين فرصت براي ساختن اعتماد و هيجان در كشورهاي ميزبان عالي است و به كل جام كمك خواهد كرد. هر سه ميتوانند صدرنشين گروه خود شوند و تورنمنت زماني جذابتر ميشود كه ميزبانها به مراحل حذفي برسند. جالب اينجاست كه برخي كارشناسان ميگويند بلژيك كه با ايران همگروه شده هم شانس بسيار خوبي آورده. يكي از تحليلگران اتلتيك در اين رابطه گفته: بلژيك شانس خوبي براي صدرنشيني در گروه G دارد. بازي افتتاحيه مقابل مصر احتمالا لحن كلي گروه را تعيين ميكند. بازيهاي بعدي مقابل ايران و نيوزيلند (كه طبق ردهبندي فيفا ضعيفترين تيم مسابقات است) ميتواند فرصتي باشد براي نمايش تواناييهاي ديبروين و دوكو.در اين ميان اسپانيا هم بايد راضي باشد. كيپورد فوقالعاده تلاش كرد كه حتي به جام جهاني برسد و بعيد است مقابل قهرمان اروپا كاري كند. عربستان به اندازه چهار سال قبل نيست و اروگوئه ميتواند يا نابود شود يا بدرخشد. صدرنشيني گروه H در انتظار اسپانياست.
بدنشانسها
با توجه به 48 تيمي شدن جام و احتمال صعود همه تيمهاي قدرتمند و قرار گرفتن حداقل يك تيم با رنكينگ خيلي بالا در هر گروه شايد مثل جامهاي قبلي نتوان «گروه مرگ» را معرفي كرد اما گروههاي سخت وجود دارند. تيم راه يافته از پليآف بينقارهاي ۲ حتما شرايط سختي خواهد داشت. اگر بوليوي، سورينام يا عراق حتي يك امتياز از فرانسه، سنگال يا نروژ بگيرند، عملكرد بزرگي است. برخي معتقدند اين تيم احتمالا بوليوي خواهد بود. تيمي كه در خانه خوب است اما خارج از خانه در مقدماتي ۸ بازي از ۹ را باخت.انگليس هم به قرعه سختي برخورد كرده است. برخي مخالفند، اما همگروه بودن با كرواسي، پاناما و غنا زماني كه سيد اول هستيد، دشوار است. اگر صدرنشين شوند و به مرحله يكهشتم برسند، احتمالا بايد با مكزيك در مكزيكوسيتي روبهرو شوند و سپس، بر اساس تئوري با برزيل در ميامي. گاهي از همان لحظه قرعه ميتوان مسير آسان به نيمهنهايي را ديد. براي انگليس و حتي آلمان چنين نيست.گروه برزيل هم گروه پيچيده است. براي اسكاتلنديهايي كه اميد داشتند پيشرفت كنند، حضور برزيل (قهرمان پنج دوره) و مراكش (نيمهنهايي ۲۰۲۲) مانع بزرگي است. البته اين همان چيزي است كه فوتبال را خاص ميكند: بازي با غولها. نكته تاريخي هم جالب است: اسكاتلند در آخرين حضورش در جام جهاني ۱۹۹۸ با همين دو تيم همگروه بود و به هر دو باخت. اما به قول غربيها انتقام مثل شراب خوب است؛ زمان كه بگذرد بهتر ميشود.كوراسائو كه براي اولين بار به جام جهاني ميرسد هم ممكن است از قرعه ناراضي باشد. بازي نخست مقابل آلمان ناگلزمن، سپس اكوادورِ سختجان. قبل از رسيدن به ساحل عاج، احتمالا آرزو خواهند كرد كه حتي يك امتياز گرفته باشند.
منتظر كدام بازي گروهي باشيم؟
بياييد صادق باشيم! با توجه به 48 تيمي شدن مسابقات بسياري از بازيهاي مرحله گروهي بيننده نخواهد داشت. همين گروه تيم ملي كشورمان را در نظر بگيريم. با همه احترام براي فوتبال ملي كشورمان بعيد است كسي غير از مردم ايران و نيوزيلند بازي ايران - نيوزيلند در جام جهاني را ببينند. همين طور بازي كيپورد و عربستان و چندين بازي ديگر. ولي خبر خوب اينكه همچنان بازيهاي جذابي وجود دارد. تكرار بازي تاريخي افتتاحيه ۲۰۰۲ بين فرانسه و سنگال يكي از بازيهاي جذاب است. مسابقهاي براي بازيكنان سنگالي متولد فرانسه مثل كوليبالي، انديايه و مندي. مهمتر از همه، برخورد دو تيم قدرتمند است.پرتغال مقابل كلمبيا ميتواند بسيار جذاب باشد؛ دو تيم تهاجمي كه ممكن است براي صدرنشيني گروه K بجنگند. با توجه به مسير احتمالي مراحل حذفي، صدرنشيني گروه بسيار مهم است.اسپانيا مقابل اروگوئه هم جنگ سبكهاست. تيم بيلسا شديد و مستقيم است و من تو من كار ميكند، در حالي كه اسپانيا با مالكيت بالا و پاسهاي سريع زمين را زير پا ميگذارد. شايد نتيجه بازي تعيينكننده نباشد، اما نبرد تاكتيكي جذابي خواهد بود.و البته برزيل مقابل مراكش، شروعي بزرگ براي گروه سوم مسابقات. برزيل شايد ديگر هاله دهههاي گذشته را نداشته باشد، اما همچنان جذاب است. مراكش تيم برتر مقدماتي آفريقاست و با ۱۲ برد پياپي ميآيد. ميتواند يك نبرد جذاب يا اعصابخردكن باشد.
چه كسي كفش طلا را ميبرد؟
يك مهاجم گلزن در اوج، در تيمي مدعي قهرماني بايد بتواند كفش طلا را ببرد. بر اساس اين تعريف جواب مشخص است: كيليان امباپه. او تنها به ۴ گل نياز دارد تا ركورد كلوزه را بزند؛ فقط يك گل عقبتر از مسي، آن هم پس از تنها حضور در دو جام جهاني. او در قطر تنها بازيكني شد كه در فينال هتتريك كرد و بيش از ۴ شوت در هر بازي داشت. امسال هم انتظار مشابهي داريم. همچنين نبايد فراموش كرد در اين فصل ميانگينش بيش از يك گل در هر بازي بوده و احتمالا تا مراحل پاياني خواهد رفت.نفر بعدي چه كسي است؟ هالند.
اگر نروژ قرار است موفق باشد، هالند بايد «هالند» باشد! او ۱۶ گل زد تا نروژ به جام برسد. او بهتازگي صدمين گلش در ليگ برتر را سريعتر از هر كسي زد. نكته بسيار مهم اين است كه با وجود تيمهاي ضعيفتر، امكان ركوردشكني گل وجود دارد. رونالدو هرگز در مراحل حذفي گل نزده، اما ممكن است مقابل ازبكستان يا تيم پليآف هتتريك كند.گزينههاي متفاوتي هم وجود دارند: ميكل اويارسابال. او براي اسپانيا گلزن قابل اعتمادي بوده و شايد برابر تيمهاي نه چندان قوي بدرخشد. پنالتيزن خوبي هم هست.
چه كسي توپ طلا را ميبرد؟
وقتي اسپانيا با پاسهايش قهرمان يورو ۲۰۲۴ شد، بهترين هافبكشان تقريبا غايب بود. پدري تنها ۷ دقيقه بازي كرد قبل از مصدوميت. اما حالا او آماده يك تورنمنت بزرگ است. براي بارسلونا عالي بوده و با تركيبي از قدرت بدني، نفوذ دفاعي، دريبلهاي روان و پاسهاي خطرناك هافبك مركزي برتري است. او شايد بهترين پاسور فعلي جهان باشد، در زماني كه فوتبال فاقد رهبران ميانهزمين نسل قبل است.اما اگر در نظر داشته باشيم كه امباپه ميتواند كفش طلا را ببرد طبيعتا منطقي است امباپه را ستاره تورنمنت بدانيم.از آن طرف اگر اسپانيا را مدعي بدانيم، پس منطقي است يك اسپانيايي را انتخاب كنيم. اگر پدري و رودري را در نظر نگيريم استعداد درخشان اين روزهاي فوتبال يعني لمين يامال احتمالا چشمگيرترين خواهد بود.
شگفتيساز تورنمنت؟
در هر دوره جام جهاني تيمهايي بودند كه فراتر از انتظار ظاهر شدند. مراكش كه دوره قبل به ردهبندي رسيد. كرواسي كه در فينال 2018 حاضر شد يا قبلتر از آن اروگوئه كه تا نيمهنهايي 2010 صعود كرد. بر اين است شايد غافلگيركننده نباشند، اما خارج از دايره مدعيان اصلي، كلمبيا گزينه خوبي براي شگفتيسازي است. اما مهم است گروه K را با صدرنشيني به اتمام برسانند؛ رتبه دوم اصلا ايدهآل نيست.گزينه بعدي چه تيمي است؟ البته سنگال! سنگال امسال برزيل و انگليس را شكست داده و تركيب جذابي از جواني و تجربه دارد. بسياري هنوز اميدوار هستند كه جشن پرندهوار انديايه را تابستان آينده زياد ببينند! ژاپن يكي از مدعيان شگفتيسازي هستند مخصوصا با نمايش دوره پيش. آنها ستاره فوقالعاده ندارند، اما سيستم تاكتيكي مشخص، تيمي عميق و مربي منعطف دارند. سبك مبتني بر مالكيت و چرخش بازيكنان ميتواند با شرايط فشرده تورنمنت سازگار باشد. در دو جام گذشته در مرحله يكهشتم با بدشانسي حذف شدند؛ شايد اينبار به يكچهارم برسند.گزينه بعدي تيمي است كه شايد قهرمان نشوند اما بر مبناي دفاعي بسيار مستحكم بنا شده و چند ستاره در ميانه ميدان دارد يعني اكوادور.
در ۱۲ بازي اخير تنها ۲ گل خورده و ۱۰ كلينشيت داشته. در خط دفاع چهرههاي برجسته زيادي دارند. مشكل احتمالي در خط حمله است؛ وابستگي به انر والنسيا ۳۶ ساله. اما كندري پائس ۱۸ ساله نيز استعداد بالايي نشان داده.آيا ميتوانيم به تيم ملي كشورمان هم اميدوار باشيم براي شگفتيسازي؟ چرا كه نه! بر اساس قرعهكشي انجام شده ما در يك گروه نسبتا آسان قرار داريم و از آن مهمتر در صورت صعود از گروه حتي به عنوان تيم دوم مسيري ايمن تا رسيدن به جمع 8 تيم برتر جهان پيش رويمان است. پس چرا روياپردازي نكنيم؟ ايران ميتواند شگفتيساز جام 2026 باشد!
نام يك بازيكن كه ميتواند تابستان آينده به ستاره تبديل شود
هر جام جهاني فستيوالي است براي درخشش ستارههاي جوان و پيوستن آنها به تيمهاي بزرگ.در اين ميان داستان يان ديوماند فوقالعاده است. او فقط يك سال پيش از آكادمي DME در فلوريدا به ليگ اسپانيا و سپس به لايپزيگ منتقل شد. وينگري انفجاري كه از سرعتش خسته نميشود. تاكنون در بوندسليگا پنج نقش گل داشته و هيچ كس بيشتر از او دريبل موفق نداشته. شايد ساحلعاج كار سختي در گروه E داشته باشد، اما او فرصت بزرگي براي درخشش در همان سرزميني دارد كه فوتبالش آغاز شد.مايكل اوليسه، وينگر فرانسوي و متولد لندن كه براي بايرن بازي ميكند.
با اينكه در مسابقات بزرگ حضور نداشته، اما قطعا بازيكن مستعدي است.استوائو ستاره چلسي، يامال و پدري ستارههاي بارسلونا براي اين دستهبندي خيلي معروف هستند چرا كه استعدادهاي جوان امروزي از نوجواني در باشگاههاي بزرگ حضور دارند و كسي منتظر درخشش آنها در جام جهاني نيست. پس شايد بتوان گيلبرتو مورا هافبك مكزيك را پيشنهاد كرد. او هنوز ۱۷ ساله است، اما در جام جهاني زير ۲۰ سال درخشان بود و اكنون 5 بازي ملي دارد.نيكو پاز از آرژانتين را هم زير نظر بگيريد. شايد كمي دور از ذهن به نظر برسد، چون فقط در چهار بازي مقدماتي حضور داشت. اما دليل دارد كه ميگويند رئال مادريد ميخواهد او را از كومو برگرداند؛ او درخشان بوده: ۵ گل و ۵ پاس گل در ۱۳ بازي و آمار عالي در تكل و نبردها. و اين آمار تصوير كامل ظرفيتش را هم نشان نميدهد.نروژ تيمي پر از پتانسيل است.
اگرچه اين روزها زير سايه ستاره سيتي قرار گرفته اما نروژ فقط هالند نيست. اودگارد و سورلوث بازيكنان شناختهشدهاند، اما به آنتونيو نوسا دقت كنيد. وينگري تكنيكي در لايپزيگ كه هميشه موقعيتهاي فوقالعاده خلق ميكند. اگر حريفان تمركزشان روي هالند باشد، او از كنارهها كار را خراب خواهد كرد.