درخواست صدها مددجوي ندامتگاه تهران بزرگ براي حضور مقامات قضايي و بررسي وضع اين زندان
گروه اجتماعي|با گذشت دو ماه از انتشار نامه جمعي از محكومان مالي ندامتگاه تهران بزرگ در روزنامه «اعتماد» و گلايه مددجويان از وضعيت رفاهي و قضايي چند بند در اين زندان و درخواست براي توجه مسوولان قوه قضاييه و رسيدگي به شكايات مددجويان، اين زندانيان به «اعتماد» گفتند كه هيچ تغيير مثبتي در وضعيت حبس و پرونده قضاييشان اتفاق نيفتاده و به همين دليل در نامه جديدي، درخواستهاي خود از مسوولان قضايي كشور را با تفصيل بيان كردند. در بخشي از اين نامه آمده است: «اينجانبان زندانيان مالي، مالي كيفري زندان 5 مجتمع ندامتگاه تهران بزرگ اكثريت قريب به اتفاقمان بالغ بر 95 درصد با ميانگين سني 40 سال الي 90 سال و سوابق حبس 2 الي 24 سال هستيم كه تداوم حبسمان، كوچكترين سود و نفعي براي شكات ندارد و جز فرسايش عمر و به وجود آوردن آسيبهاي اجتماعي، فساد، فحشا و هزينههاي كلان بر دوش دولتها هم نتيجه ديگري حاصل نخواهد شد. بيشتر زندانيان عمر خودشان را در زندان از دست داده و فوت شدهاند يا پايان عمرشان را همين زندان ميدانند و اميد به آينده و فرداي بهتر وجود ندارد و فشار حبس، شديد و واقعا غير قابل تحمل بوده و بنابراين اكثريت چهره فرزندانشان را از ياد بردهاند و بهرغم مكاتبات و پيگيريهاي فراوان طي سالهاي اخير و درخواست از مراجع محترم عظام و دفتر محترم مقام معظم رهبري و نمايندگان خانه ملت و سران قوه قضاييه مبني بر تظلمخواهي، جزيي از فراموششدگان جامعه ميباشيم. زندان 5 با 10 سالن و هر سالن 16 اتاق و 240 تخت جز 2 سالن VIP سالن 2 اندرزگاه يك و سالن دو اندرزگاه دو، آمار حاضر به خواب مددجويان هر سالن 500 نفر و به حدي تاسفبار است كه زندانيان در كف اتاقها، راهروها و نمازخانهها تحمل كيفر مينمايند. زندان 2 با 8 سالن و هر سالن 3 اتاق و با 72 تخت و 4 حمام و 8 دستشويي و آمار حاضر به خواب 190 نفر همانند زندان 5 در كف اتاقها و نمازخانههاست. اخيرا جهت تنوير افكار عمومي جامعه اقدام به انتقال برخي از زندانيان مالي به زندان اوين يا جابهجايي داخلي زندان نمودهاند ولي اين حركات هيچ مشكلي از ما مددجويان را مرتفع نمينمايد و براي مشكلات قضايي ما مددجويان تاكنون كوچكترين حركتي صورت نگرفته است.» زندانيان در ادامه اين نامه شرحي از مشكلات خود نوشتهاند كه بيشتر هم مسائل قضايي و شكايت از حضور نيافتن مسوولان قواي سهگانه براي تماشاي وضع زندگي زندانيان در اين ندامتگاه است. در ادامه نامه آمده است: «محكوميت تاخير و تأديه يكي از دغدغههاي مهم زندانيان زندان 5 ندامتگاه تهران بزرگ است بهطوري كه حقوقدانان و صاحبنظران برجسته قوه قضاييه، با يك بازرسي ساده متوجه ابعاد يك فاجعه عظيم خواهند شد كه به لحاظ ضعف اقتصادي و عدم استطاعت مالي آن هم با دستان خالي داخل زندان امكان پرداخت وجود ندارد. متاسفانه عدم توجه و چارهانديشي با وجود تاكيدات و فتواي مقام معظم رهبري در ديدار سران قوه قضاييه در تير ماه 1403 باعث شد تعدادي از مددجويان جان خود را از دست دادند، چون آمار زندانيان تاخير و تأديه بالاست. قانونگذار در جرايم تحصيل مال به طريق نامشروع و كلاهبرداري براي هر فرد 3 مجازات همزمان محكوميت سنگين حبس، محكوميت رد مال به شكات و محكوميت جريمه دولتي به تناسب رد مال در نظر ميگيرد. سوالي كه همواره مطرح ميگردد، اين است كه اولا با يك مطالعه ساده و اجمالي از پروندههاي مالي محكومان جرايم كلاهبرداري و تحصيل مال به طريق نامشروع متوجه خواهيد شد اكثر محكوميتهاي فوق ناعادلانه بوده و اگر محكوميت حبس قدرت بازدارندگي داشته باشد يك فرد حداكثر با 6 ماه حبس هم اصلاح ميگردد و در كنار آن با 10 سال حبس هم اصلاح نميگردد. محكوميت حبس جز فلاكت و فقر و بدبختي براي زنداني و خانوادهاش چيز ديگري همراه نخواهد داشت. قضات محترم در اين پروندهها براي اجراي قانون با توسل به علم خود اقدام به صدور حكم محكوميت مينمايند. بيشتر زندانيان و محكومان اتهامات فوق كه سالها در زندان به سر ميبرند و در پرداخت بدهي عاجز هستند و ناتوان ماندهاند اقدام به طرح دعوي در دادگاههاي حقوقي و دادخواست تاخير و تأديه تنظيم مينمايند. مگر ميشود با دستان خالي بدون كوچكترين منبع درآمدي چنين بدهي را پرداخت نمود؟ مگر زنداني چند بار ميبايست بدهي خود را پرداخت نمايد؟ علت سكوت سران محترم قوه قضاييه چيست؟ برخي از زندانيان به لحاظ شغل و كسب در بيرون زندان با چالش اقتصادي مواجه شده و به دليل داشتن 2 يا چند پرونده كيفري، زماني كه پرونده جديد را مطرح مينمايند، قضات محترم در دليل ابرازي به سوابق كيفري گذشته افراد متوسل شده و در تصميمگيري لحاظ ميكنند كه همين جاي تامل دارد كه آيا نبايد قوانين فوق پس از سالهاي طولاني كه از تصويب آن گذشته، بازنگري شود؟»
در بخش ديگري از نامه زندانيان آمده است: «زندانيان محكومان مالي، مالي كيفري زندان 5 ندامتگاه تهران بزرگ به علت عجز در پرداخت به لحاظ ضعف اقتصادي و عدم پشتوانه مالي، سالهاي طولاني در پشت ميلههاي زندان و در عسر و حرج كامل قرار گرفتهاند و فاقد هر گونه اموال منقول و غيرمنقول ميباشند و بارها جهت اداي دين خود با دادخواست اعسار به تقسيط بدهي، از قضات محترم درخواست كمك و پذيرش مينمايند كه با مخالفت بعضي از قضات و گاهی توان پرداخت مبلغ اعسار را ندارند كه اين نشانگر سليقهاي عمل نمودن قضات و نظرات غيركارآمد و غيركارشناسي در حق مددجويان است. طي سالهاي اخير بارها زندانيان محكوم مالي و مالي كيفري زندان 5 ندامتگاه تهران بزرگ جهت دفاعيات خود در موضوعات مختلف به مقام محترم قضايي لوايح متعدد به همراه مستندات و مدارك غيرقابل انكار تقديم مينمايند يا در پارهاي از موارد به دليل برخي تخلفات يا تمرد از قانون اقدام به طرح شكايت و شكواييه مينمايند كه متاسفانه در هر دو مورد اكثريت قريب به اتفاق قضات محترم بدون توجه به خواستههاي بحق زندانيان، ضمن رد تقاضاي آنان هيچگونه توجهي نميكنند. قانونگذار در پيشگيري از وقوع جرايم قوانين گسترده وضع نموده و عفو و بخشودگي با تاييديه حسن اخلاق، رفتار، انضباط و ابراز ندامت و پشيماني هر زنداني را مصوب نموده كه ميتواند در كاهش جمعيت كيفري بسيار تاثيرگذار باشد. مستندات مدارك غيرقابل انكار هستند و كاملا گوياست كه زندانيان كيفري به دليل احراز شرايط قانوني بارها درخواست اعمال ماده 37 و 38 و 58 و 46 و 80 قانون مجازات اسلامي و 483 و 442 قانون آيين دادرسي كيفري و ساير مواد قانوني ديگر را از قضات محترم مجتمعهاي قضايي خويش مينمايند. از ديگر مشكلات زندان شماره 5 ندامتگاه تهران بزرگ اين است كه زندانيان، محكوميت كيفري را به دليل نداشتن توديع قرار وثيقه يا كفالت ميگذرانند و نميتوانند از امتياز عزيمت به مرخصي يا راي باز يا پذيرش اعسار نزد دادگاه محترم استفاده كنند كه در اين رابطه، هيچ مقام مسوول و صاحب نظري توجه مكفي ننموده كه زنداني مالي چه جرم و جنايتي مرتكب گرديده كه مستحق چنان تحقير گردد. مقام معظم رهبري بارها در فتواهاي مختلف تاكيد داشتند كه حضور فرد بدهكار در زندان علاج كار نميباشد و راهكار و چارهانديشي مقامات ذيربط را خواستار شدهاند. مقامات چه توجهي به اين امر رهبري نمودهاند؟ همه يا اكثريت قريب به اتفاق قضات محترم يا سرپرستان محترم دادسراها گاها به صورت انفرادي يا گروهي بين زندانيان زندان 5 به لحاظ تسريع در رفع مشكلات قضايي زندانيان، آن هم بدون اطلاعرساني حضور يافته و جالب اينكه پس از گذشت چندين ساعت، هيچ كدام از قضات محترم در سالن پذيرش زندان 5 تشريف نميآورند و مددجويان بدون اميد به محل تحمل حبس خود مراجعه مينمايند. يكي از سران قوه محترم قضايي بعد از حضور قضات محترم تشريف بياورند و ببينند درخواست كدام يك از زندانيان پس از حضور مرتفع گرديده و بدون مناسبات شغلي و وابستگيهاي موجود بررسي كنند كه كدام زنداني مشكل قضايياش حل شده. حتي يكبار تا به امروز قضات محترم صادركننده حكم يا دادگاههاي محترم بين زندانيان زندان 5 ندامتگاه تهران بزرگ حضور نيافتهاند. عدم حضور حتي يكبار رياست محترم قوه قضاييه، رياست ديوان عالي كشور، دادستان كل كشور يا رياست دادگاههاي تجديدنظر به همراه معاونانشان در حالي است كه اينجا يك شهر ندامتگاهي ميباشد و حتي اينجانبان دعوتنامههاي متعدد براي حضور حتي براي يكبار بين مددجويان زندان 5 اين ندامتگاه و گوش فرا دادن به خواستههاي بهحق و قانونيمان و رسيدگي و پيگيري و تصميمگيري قانونمند تقديم نمودهايم، اما كوچكترين توجهي نشده است.»