ادامه از صفحه اول
يلدا؛ سرمايه فرهنگي اميد در جامعهاي خسته
و آنجاست كه انسانهايي، بيپناهتر از سرما، از دايره ديدهشدن اجتماعي خارج شدهاند.
حذف اين واقعيتها، به معناي تهيسازي يلدا از معناي اخلاقي و اجتماعي آن است. اگر شادي، صرفاً تجربهاي فردي باقي بماند و قابليت تقسيم نداشته باشد، به سرعت فرسوده ميشود. اميد نيز، اگر به بخشي از جامعه محدود شود، پايدار نخواهد ماند. يلدا، ما را به اين درك ميرساند كه شادي اصيل، شادي قابل تسري است و اميد ماندگار، اميدي است كه همه را در بر بگيرد. در اين شب بلند، انديشيدن به فرداي روشنتر، نه يك آرزو، بلكه ضرورتي اجتماعي است؛ فردايي كه با طولانيتر شدن روزها، نماد امكان گشايش، بازسازي اعتماد و ترميم پيوندهاي انساني است. جامعهاي كه خود را باور كند، ميتواند از دل دشواريها عبور كند، مشروط بر آنكه همدلي و مسووليت اجتماعي را به حاشيه نراند.
يلدا ميگذرد، اما آنچه بايد باقي بماند، اميد به آينده، همدلي اجتماعي و احساس مسووليت متقابل ما نسبت به يكديگر است. اينها همان عناصري هستند كه ميتوانند گذر از شبهاي سرد را به صبحي روشن براي ايران و همه فرزندانش ممكن سازند.
بلندترين شب سال بر هموطنان سختكوش نيكو باد
بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند كارها و فعاليتهاي خود را با گردش خورشيد، تغيير فصول، بلندي و كوتاهي روز و شب، جهت، حركت و قرار ستارگان تنظيم كنند. اينكه در بعضي فصول روزها به تدريج بلند ميشود و در نتيجه در آن روزها، از روشني و نور خورشيد بيشتر ميتوانستند استفاده كنند. اين اعتقاد پديد آمد كه نور، روشنايي و تابش خورشيد نماد نيك و موافق بوده و با تاريكي و ظلمت شب در نبرد و كشمكش . مردمان آن دوران دريافتند كه كوتاهترين روزها، آخرين روز پاييز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدريج بلندتر و شبها كوتاهتر ميشوند، از همين رو آن را شب زايش خورشيد ناميده و آغاز سال قرار دادند.
& در«آثار الباقيه ابوريحان بيروني» ص ۲۵۵، از روز اول دي ماه، با عنوان «خور» نيز ياد شده و در «قانون مسعودي» نسخه موزه بريتانيا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخي منابع ديگر «خرم روز» ناميده شده است.
& در «برهان قاطع» ذيل واژه «يلدا» چنين آمده: يلدا شب اول زمستان و شب آخر پاييز است كه اول جدي و آخر قوس باشد و آن درازترين شبهاست در تمام سال، در آن شب يا نزديك به آن شب، آفتاب به برج جدي تحويل ميكند و گويند آن شب به غايت شوم و نامبارك ميباشد و به همين دليل بايستي با دور هم جمع شدن و شادي كردن بد يمني را از جامعه دور كرد . بعضي گفتهاند شب يلدا يازدهم «جدي» است - سفره شب يلدا، «ميزد» Myazd نام داشت و شامل ميوههاي تر و خشك، نيز آجيل يا به اصطلاح زرتشتيان، «لُرك» Lork كه از لوازم اين جشن و وليمه بود، به افتخار و ويژگي «اورمزد» و «مهر» يا خورشيد برگزار ميشد. روز پس از شب يلدا (يكم ديماه) را خورروز (روز خورشيد) و ديگان؛ ميخواندند و به استراحت ميپرداختند و تعطيل عمومي بود- فردوسي به استناد منابع خود، يلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پيشدادي ايران (كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه ميگويد: «كه ما را ز دين بهي ننگ نيست / به گيتي، به از دين هوشنگ نيست
-همه راه داد است و آيين مهر / نظر كردن اندر شمار سپهر».
شب چله: در ايران باستان 60 روز از 3ماه آخر هر سال يعني: چهل روز از زمستان كه آغاز آن برابر است با هفتم دي ماه جلالي (بيست و هشتم دسامبر) و پايانش برابر است با شانزدهم بهمن (پنجم فوريه) چله بزرگ و بيست روز از فصل زمستان كه آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالي شروع ميشود و در ششم اسفند پايان مييابد، چله كوچك ميگويند و (در بيان عامه) كنايه از سرماي سخت (چله زمستون) . در ايران مركزي چله بزرگ از آغاز زمستان برابر با اول ديماه شروع ميشود و مدت آن چهل روز و چله كوچك زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پايان ماه كه مدت آن بيست روز است، تمامي اين شبهاي بلند به كتابخواني و قصهگويي، بزرگداشت انديشمندان، دانشمندان، خدمتگزاران جامعه و ماندگاران شهر و ديارها و تكرار حماسههاي شاهنامه فردوسي، اشعار پر مغز و محتوا و شيواي مولوي، سعدي، حافظ و ديگر شعرا و فلاسفه ديرين و نامآوران امروز همچون: شهريار، پروين، بهبهاني، مشيري اختصاص مييافت.
مراسم، تشريفات و يادبودهاي بسياري از پيشينيان پاك و متفكر ما ايرانيان در تاريخ پرشكوهمان - زنده و به ياد ماندهاند و در اين فرصتها و شبهاي بلند جشن و سرور كه شاديبخش خانوادهها و جوانان و باعث خلاقيت، ابتكار، سازندگي، دور شدن از خرافات، جهل و ناداني، خمودگي و اندوه است با مغتنم شمردن مناسبتها برپا ميشده كه شاخصترين آنها را ميتوان جشن سده در دهم بهمن ماه عنوان كرد.
اين باور ديرين و عملكرد انديشمندانه اجداد گرامي و بزرگ ما ايرانيان، امروز در علوم پزشكي، رواندرماني، روانشناسي، جامعهشناسي، مديريت و... به ثبوت رسيده كه: افسردگي و غم غصه بنياد شكرگزاري و سپاس آفريدگار و به تبع آن سلامت، شرف و عزت را از جوامع دور ميسازد... كه چنين مباد .
شب چلّه یا همان یلدا، آیین ملی و همدلی
پس از آن، چلّه کوچک آغاز میشود و تا اول اسفند ادامه دارد. پیشینه یلدا به زمانهای بسیار گذشته برمیگردد ولی مشخص نیست قدمت دقیق آن به چه زمانی تعلق دارد. بسیاری از باستانشناسان 7 هزار سال پیش را برای تاریخ شب یلدا مطرح کردهاند. به استناد ظروف سفالی دوران قبل از تاریخ، نقوشِ حیوانی ماههای ایرانی همچون عقرب و قوچ داخل این ظرفها حک شدهاند؛ البته ناگفته نماند نقوش کشفیات باستانشناسی و کتیبهها نادرند ولی باستان شناسان بر این باورند که تا 7 هزار سال پیش نیز میتوان آیین مربوط به شب یلدا را رصد کرد. این آیین باستانی و این جشن بزرگ در بسیاری از کشورهایآسیایمیانه مانند افغانستان، تاجيكستان، ازبکستان و ترکمنستان و همچنین در برخی کشورهای منطقه قفقاز مانند آذربایجان و ارمنستان هم مشترک است.
در حقیقت شب چلّه و شب یلدا برای ما ایرانیان شبی ست که زیباترین تجسم مهر و نور را به نمایش می گذارد و باید در این شب معنوی که تماما سرشار از زیبایی و عشق و مهر است دلها را مهیای مهر ورزیدن کرده و اندیشه را به ژرفای معنویت و هستی شناسی برده و دل را به آفریدگارِ مهر و وجودِ مهرِ مطلق وصل کرده تا زیباترین عاشقانهها و عارفانهها در حقیقت باطن وجود ما شکل گرفته و معرفتی از نور در درون ما پدیدار شود. در این شب بزرگ و پر از مهر و معنویت باید دستها را گرفته و برای عاقبت بخیری هم دعا کنیم و آرزوی خیر و نیکي و بهروزی و سلامتی و شادمانی و صلح برای یکدیگر بخواهیم و نیازمندان را دریابیم تا آنها هم این شب را در کنار ما به زیبایی و نشاط سهیم باشند. در این شبِ زیبا باید بت اهریمن نفس و تاریکی را شکسته و دل را خانهتکانی کرده تا روشنایی و تابندگی از پنجره و دریچه مهر و امید و آرزو وارد وجودمان شود. شب چله و یلدا باید نمادی از زیبایی و مهر باشد و این نماد را باید به عمل هم به تصویر کشیده و ثابت کنیم و نور و زیبایی را باید به حرکت در آورده تا خانواده و جامعه را به طراوت معنویت کشانده و خوبی و برکت و مهربانی را در میان مان حاکم کنیم و همدلی و جوانمردی را در واقعیت نیز ثابت کنیم. در این شبِ پر از مهر و معرفت تفألی به درگاه و دیوان حافظ شیراز زده و برای هم و برای آینده این سرزمین و این خاک روشنایی و سلامتی و سعادت را آرزو کنیم.
نویسنده و شاعر