بيانيههاي تمام نشدني و نمايش دوگانگي در فوتبال ايران
آيا واقعا با فحاشي مشكل داريد؟
در يكي، دو روز اخير فضاي فوتبال ايران با تبادل بيانيههاي تند ميان باشگاههاي پرسپوليس و تراكتور بيش از پيش ملتهب شده است. هرچند اين بيانيهها در ظاهر با هدف محكوميت بياحتراميها و دفاع از جايگاه باشگاه خود صادر ميشوند اما در باطن نمايشي از يك دوگانگي رفتاري عميق در فرهنگ هواداري و مديريتي فوتبال كشور را به تصوير ميكشند.
نكته قابل تأمل اين است كه حجم بالاي توهينها و بدرفتاريها در استاديومها ديگر پديدهاي نوظهور نيست، بلكه به يك رويه پذيرفته شده تبديل شده است! اما هنگامي كه بيانيهاي از سوي يكي از طرفين صادر ميشود محور اصلي آن نه محكوميت مطلق فرهنگ فحاشي بلكه تمركز بر مصداقي است كه عليه تيم آنها رخ داده است. اين امر به وضوح نشان ميدهد كه تحمل بياحتراميها تنها تا زماني است كه آتش آن به سمت خود فرد يا گروه مورد حمايتش شعلهور نشده باشد.
به عنوان مثال باشگاه تراكتور در واكنش به اتفاقات اخير بهشدت بر لزوم احترام به پيشكسوتان تأكيد كرده و هتك حرمتها را محكوم نموده است با اين حال در لابهلاي اين بيانيهها تلاش براي توجيه يا كم اهميت جلوه دادن رفتارهاي هواداران خود در بازي گذشته مشهود است. تراكتور ميگويد در يادگار امام فحاشي شد چون در آزادي فحاشي شده بود. شجاع خليلزاده ميگويد اگر فحش بد است چرا وقتي به ما فحش داده ميشود كسي چيزي نميگويد؟
به همين ترتيب بيانيههاي باشگاه پرسپوليس هم به جاي برخورد ريشهاي با مساله بيشتر بر دفاع از كادر فني و بازيكنان خود متمركز شده و در عين محكوميت سعي در نسبت دادن مسووليت اصلي به طرف مقابل دارند. باشگاه پرسپوليس متهم است كه در بازي سال گذشته و ديگر بازيها هيچوقت هوادارانش را به رعايت ادب و پرهيز از فحاشي دعوت نكرده اما حالا كه عليه بازيكنان خودش بياحترامي صورت گرفته ياد اخلاقمداري افتاده است.
اين رويكرد دوگانه در واقع مهر تأييدي بر اين فرضيه است كه براي مديران و هواداران افراطي فحاشي و ايجاد تنش ابزاري قابل قبول براي اعمال فشار بر حريف براي كسب امتياز است اما تا زماني كه اين ابزار به ضرر آنها به كار گرفته نشود. اگرچه هر دو باشگاه در متون رسمي و طولاني خود كه يكي از دلايل حاشيهپردازيهاي بيشتر است از اخلاقمداري و احترام به پيشكسوتان سخن ميگويند اما سكوت يا واكنشهاي ديرهنگام در قبال رفتارهاي مشابه هواداران خود در گذشته نشان ميدهد كه اين محكوميتها بيشتر يك حركت تاكتيكي براي حفظ ظاهر و امتيازگيري رسانهاي است تا يك تعهد واقعي به پاكسازي فضاي استاديومها.
در اين ميان انفعال فدراسيون فوتبال و اركان قضايياش با صدور واكنشهاي مصلحتانديشانه و آراي غير شفاف متمركز بر دريافت جريمه مالي بهشدت بر اين روند تاثير گذاشته است. اين نهادها عوض تلاش براي مهار وضعيت پيش آمده شرايط را به نحوي پيش بردهاند كه مخاطبان فوتبال حس ميكنند فدراسيون از اين فحاشيها استقبال ميكند چون ميتواند درآمدزايي داشته باشد.
در عين حال تا زماني كه باشگاهها حاضر نباشند بهطور قاطع و بدون استثنا هرگونه بياحترامي را صرف نظر از اينكه عليه چه كسي صورت گرفته باشد محكوم و با عاملان آن برخورد كنند، اين بيانيههاي اعصاب خردكن و تنشهاي تمام نشدني ادامه خواهد داشت و فوتبال ايران همچنان شاهد زير پا گذاشته شدن ارزشهاي اخلاقي در سكوها خواهد بود. البته ناجوانمردانه است كه در شرايط فعلي مسائل مربوط به وضعيت سياسي و اقتصادي و اجتماعي را ناديده بگيريم. مسائلي كه حتما در شكلگيري فضاي ملتهب در استاديومها اثرگذار است.