• 1404 يکشنبه 30 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6220 -
  • 1404 يکشنبه 30 آذر

بُت روئين يا بوسه عذرا

ترجمه‌ رُمان انگليسي در زمان ناصرالدين شاه قاجار

اشاره - رُمان انگليسي «بت روئين يا بوسه عذرا»، به قلم مسيو نُلدُز در سال ۱۳۰۷ق. توسط ميرزا محمدحسين ذكاءالملك (فروغي)، رييس دارالترجمه و سيد‌حسين شيرازي (ابوالمعالي) ترجمه شده است. اين كتاب كه در بخش خطي كتابخانه مجلس موجود است، به دلايلي مي‌پردازد كه چرا كشورهاي اروپاي غربي نوظهور، مبادرت به نوشتن رُمان كردند. شايد نخستين ترجمه رُمان، درهمين دوره انجام شده كه نياز به پژوهش‌هاي بيشتري دارد. از همين ‌روي، به بخش‌هايي از مقدمه اين رمان انگليسي كه براي تقديم به ناصرالدين شاه قاجار نوشته شده، مي‌پردازيم.

بعد از اداي ستايش و ثنا و عرض نيايش و دعا محرر اين سطور معروض حضور دانشمندان كشور و طالبان آگاهي و خبر ميدارد كه اهل ممالك و بلاد فرنگ كه امروز بهوش و فرهنگ و تادب و تمشيت و تمدن و تربيت نسبت با بناي روزگار و مردم ساير اقطار اظهار برتري و مزيت مينمايند و اغيار نيز باوصاف مذكوره ايشانرا مي‌ستايند اين پيشي و فزوني از آن نيست كه جنس ديگرند يا فرشته در لباس بشر و ما ذاتا و فطرتا مادون آنهاييم اين است كه از عهده آن فضايل و كمالات برنمياييم بلكه آن پيشي از سعي ساعي است و اين پستي را قصور و تقصير ما داعي بتبيين حال و تفصيل اين اجمال آنكه كاردانان آن اقليم كه طبعا حاذق و حكيم بودند مضرت جهل و ناداني ملت را فهم و دريافت نمودند دانستند مشتي عامي و جاهل و زمره از دنيا و آخرت غافل جماعتي از حس انساني عاري و فرق در مغاك بيخبري متواري چه دانند شرف و غيرت چيست و انسان بي‌دعوي مسابقت و ميل رفعت و سبقت كج طبع جانوريست و دستهاي چنين گره‌گشا و هنرنما نيست نه بصنعت تهيه راحت ياران كند نه نجداقت دفع امراض بيماران بجنگ دشمنش آغالي گريزد و با دوست بجهه و سبب ستيزد و هر روز آن كند كه آب‌روي[آبروي] مردي و مردمي بريزد گفتند اينانرا كه حكم نباتات بري دارند بايد بستاني نمود و آن چشم‌هاي بسته را گشود تا پيش پاي خود به‌بينند و بجاي لاله و گل خار و خس نچينند از خواب غفلت بيدار شوند و بعد از قرنها مستي هشيار گردند به‌كار ابناي وطن آيند و دانسته و فهميده بهيات مليه و مملكت خدمت نمايند خامل [فرومايه و ناشناس] و گمنام نباشند و از دسته اولئك كالانعام و پيداست كه از درمانده بيچاره و دست شكسته بيكار چه‌ آيد براي خود چه كند و براي ديگران چه نمايد پس ازين تخيل و تفكر و مدتي تعمق و تدبر اُضائه عقل آنها را كمر بستند و بارايه طريق مصمم گرديدند ديدند اول بايد اخلاق فاسده را اصلاح نمود بعد ساير ابواب را گشود و اين خود كاري آسان نبود بي‌انواع حكمتهاي عملي و مفاتيح آن قفلهاي محكم يعني ذهنهاي بسته باز نمي‌شد و بيگانه غير فرزانه محرم راز نمي‌گشت بتكثير جرايد و انتشار اخبار پرداختند و انتقاد احوال و طباع نساء و رجال را پيشنهاد خود ساختند اُدبا و شعرا را پيش انداختند آنها از كنوز تحت‌العرش جواهر حكمت و نقود معرفت بيرون آوردند و بصد زبان مردمرا [مردم را] موعظه و نصيحت كردند گاهي بمدح و ثنا زماني بذم و هجا تهديد و تشويق نمودند بديها را منع و خوبيها را تحسين فرمودند آنجا كه تصريح ممكن نبود كنايه گفتند و براي آنكه هتاكي نشود و بمعايب و مثالب اشاره كردند قُرا و امصار بلكه هر كوچه و بازار از تماثيل و حكايات و قصص و روايات پر شد و صدف هر سينه خزينه دُر و قبول حقايق و معارف را شايسته و در خور از دولت اقبال و سعادت كه وقتي سياحتي را شامل شود قاطنين را بهرگونه نعمت و كرامت نايل بيارد نويسنده‌هاي قابل قدم بعرصه وجود نهادند و داد سخن‌سرايي دادند در تحقيق مطالب و توضيح مقاصد و كشف مجهولات و حل مشكلات و پختن خامان و تكميل ناتمامان و پروردن آثار دانش و ازهار بينش كار آفتاب كردند و سنگ سخت را آب ناب نمودند صدها نگارنده چون فِنلُن و برناردن دوسنت‌پير و شاتوبريان و شكسپير و الكساندر دوما از افكار عاليه و خيالات بلند و مضامين بديعه و تاليف [ناخوانا] و رُمانهاي مفيده مشعل درايت افروختند و خرمن جهل سوختند با زبان چرب و شيرين آنقدر بر مردم خواندند و دميدند فرياد كردند و نعره كشيدند كه ابله حكيم شد و مُعوج مستقيم خطاكار راه صواب رفت و كار صنايع مستظرفه كه‌زاده علوم عاليه بود بالا گرفت مختصر ملك مغرب مشرق دُراري هنر گرديد و از رياحين فنون با بهشت عدن برابر قيد مذلت و بينوايي رفت راحت و رفاه آمد بند بليات گسست دست كرامت باز شد ميل شرف و غيرت خونهاي افسرده را بجوش آورد و آن سرزمين را مالك آنملك و مال حسن و زندگاني و حال كه ميدانيد و مي‌بينيد كرد و يكي از آن مولفين كه در اين مضمار مردانه تاخته و رايت مفاخرت افراخته مسيو نُلدُز انگليسي است كه رُماني به عنوان بُت‌ روئين يا بوسه‌ عذرا پرداخته اين حكايت كه در ملاحت و حلاوت و دلكشي و خوشي سر دفتر اوراق و پسنديده انفس و آفاق است و في‌الحقيقه مرآت دسايس رهابين ميباشد در هندوستان در اداره روزنامه امپريال پاپيه متعلق به سيد رجبعلي شاه از انگليسي بهندي ترجمه شده داعي دولت ابدآيت قاهره سيدحسين شيرازي مترجم روزنامجات و كتب هندوستان كه بشرف عضويت دارالترجمه خاصه همايوني مفتخر است آن را از هندي بفارسي ترجمه نمود تا تقديم... ناصرالدين شاه قاجار... في شهر شوال ۱۳۰۷»
منبع: بخش خطي كتابخانه مجلس

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون