جماعت خواب زده و زنگهای بحران
محمد گلزاري
در قابوسنامه داستاني نقل شده است: «چون مردي را عيب خويش نمايي، يا پند پذيرد يا خشم گيرد و آنكه خشم گيرد، هنوز اميد دارد كه عيبش پوشيده بماند.» عنصرالمعالي با اين حكمت توضيح ميدهد كه مقصران، هنگامي كه به تنگنا ميافتند، يا عذر ميخواهند يا خشمگين ميشوند. آنان كه راه خشم و تندي را برميگزينند، هنوز اميدوارند خطا و تقصيرشان پنهان بماند و در پي استمرار پنهانكارياند. شايد همين جمله كوتاه، پس از قرنها، كليد فهم بسياري از واكنشها و هجمههايي باشد كه اين روزها به صورت سازمان يافته متوجه دولت چهاردهم و مديران ارشد آن شده است. اوج اين تخريبها را ميتوان در واكنشها به گفتوگوي تلويزيوني معاون اجرايي رييسجمهور ديد. حملات اخير را نميتوان صرفا نقد يك مقام اجرايي دانست؛ اين هجمهها بيش از آنكه ناظر به اختلاف بر سر اعداد و درصدها باشد، واكنشي عصبي به ريشهيابي مشكلات تلنبار شده و روايت مسير پرخطايي است كه از گذشته تا امروز طي شده است. وقتي بخشي از دولت با صداقت از ريشه مشكلات سخن ميگويد، طبيعي است كساني كه در شكلگيري همان وضعيت نقش داشتهاند، احساس خطر كنند. مساله، شخص قائمپناه نيست؛ مساله، شكسته شدن «مارپيچ سكوتي» است كه برخي سالها كوشيدهاند آن را بر فضاي سياسي كشور حاكم كنند. در پروژه جديد تخريب دولت، حاشيهسازيها عملا از سفر رييسجمهور به بيرجند آغاز شد؛ جايي كه دكتر پزشكيان بدون اغراق و تعارف، از مشكلات انباشته، ناترازيها، محدوديت منابع و دشواريهاي اداره كشور سخن گفت و همزمان به اقداماتي كه دولت براي اصلاح مسير آغاز كرده، اشاره كرد. بيان واقعيتها در كنار توضيح اقدامات، براي افكار عمومي «اميد» ميآفريند، اما براي برخي جريانها «هراس»؛ چراكه اين نوع سخن گفتن، ريشهيابي در گذشته دارد و افكار عمومي را نسبت به سياستهاي غلط پيشين حساس ميكند. دولت چهاردهم، با تاكيد مكرر رييسجمهور، هرگز وارد رقابتهاي فرسايشي رسانهاي، تخريب متقابل و نزاع با جريانهاي رسانهاي نزديك به دولتهاي پيشين نشده است، چراكه كشور سالهاست اين مسير را تجربه كرده و حاصل آن، چيزي جز اتلاف انرژي، تشديد بياعتمادي و بينصيب ماندن مردم از حل مسائل اساسي نبوده است.
اين دولت بر اين باور است كه نه با بزك واقعيت، بلكه با گفتن حقيقت و پذيرش دشواريها ميتوان اعتماد عمومي را بازسازي كرد. قدرتي كه از صداقت برميخيزد، آرام است اما اثرگذار و درست به همين دليل، براي مخالفاني كه به روايتهاي پرهياهو و كممحتوا خو گرفتهاند، قابل تحمل نيست. برخي به نام «روايت قدرت» از دولت ميخواهند درباره ريشه مشكلات با مردم سخن نگويد؛ حال آنكه اين برداشت از قدرت، بيراههاي تكرارشونده است. روايتي كه در آن مردم نشاني از واقعيت و صداقت نبينند، هرگز واجد معناي واقعي قدرت نخواهد بود.
حملات و تخريبهاي سازمان يافته عليه رييسجمهور، قائمپناه يا هر دولتمردي كه بر بيان صريح و ريشهاي مشكلات تاكيد دارد، نه فهرست بلند خطاهاي تصميمگيري و مديريتي گذشته را پنهان ميكند و نه خللي در مسير اقدامات آيندهنگر دولت ايجاد خواهد كرد.
واقعيت آن است كه دولت چهاردهم مسير دشوارتري را برگزيده است؛ مسيري كه در آن، مردم نامحرم دانسته نميشوند. مردم بحران آب، ناترازي انرژي، آلودگي هوا، تورم انباشته شده و ديگر مشكلات مزمن را در زندگي روزمره خود لمس ميكنند و آن را محصول سالها سياستگذاري نادرست ميدانند.
بيان مشكلات در كنار تشريح اقدامات، هزينه دارد و يكي از اين هزينهها همين هجمههاست. خوابزدگي در برابر بحرانها، مقصريابي صرف در گذشته و پاسخگو نبودن نسبت به تصميمات اتخاذ شده، روشي است كه برخي مديران و جريانهاي حامي آنان طي دههها در پيش گرفتهاند. اما امروز زنگ هشدار بحرانها به صدا درآمده است و بهرغم نارضايتي خوابزدگان، همه بايد براي ايران و براي اتخاذ تصميمات بزرگ با جسارت و صداقت به ميدان بيايند . دبير شوراي اطلاعرساني دولت