درباره اهميت سينماهاي قديمي
ترانه يلدا
تولد سينماهاي قديمي جهان به كمي قبل از قرن بيستم ميلادي بازميگردد. اولين نمايش فيلم در پاريس روي پرده نقرهاي در سال 1895 است و فوري بعد از آن سينماها در همه جاي اروپا باز ميشوند و دسته دسته تماشاگران شهري را به خود جذب ميكنند. به تدريج تعداد سينماها فزوني ميگيرد و به 200 سينما ميرسد و اگرچه رفتن به سينما در طول قرن گذشته، همچنان كه در همه دنيا كمكم افول ميكند و به نصف آن تعداد ميرسد، اما هنوز حدود يكسوم سينماهاي قديمي پاريس هنوز فعالند و به طور مستقل نقشي حياتي را در زندگي حرفهاي فيلمسازان بازي ميكنند؛ همانطور كه در گذشته فيلمسازاني چون ژان كوكتو و فرانسوا تروفو محبوبيت خود را مديون همين سينماها بودند. سينماهايي مثل پانتئون، لو شامپو و لاپاگود سينماهاي قديمي سرپا و زندهاي هستند كه همه نوع آدمي از دانشجو تا رييسجمهور فرانسه را به خود جذب ميكنند، زيرا از ابتدا موج نوي سينماي فرانسه و جهان -ژان لوك گدار، آلن رنه، ملويل و اينگمار برگمن- را به جهان معرفي كردند. اين سينماها با ساختمانها و معماري زيبايشان هنوز جاذبه زيادي دارند و با نشان دادن شاهكارهاي تاريخ سينما اهميت خود را حفظ كردهاند و فيلمهاي هنري و تاريخيشان هرگز براي قشر هنرمند كهنه نميشود. سينماهاي قديمي گاهي برنامههاي هفتگي يا فيلم براي بچهها برگزار ميكنند و سعي ميكنند به انواع حيل مشتريان مخصوص خود را داشته باشند. بسياري از اين سينماها به عنوان اثر ملي ثبت ميراث كشور فرانسه شدهاند، زيرا خاطرات شهر طي ساليان را در خود مستتر دارند. گاه در سالنهاي اين سينماها كنسرت يا نمايش تئاتر هم ميگذارند.
در ايران نيز همين وضعيت افول نسبي را براي سينماهاي قديميمان داشتهايم. بسياري از سينماها مثل سينما ركس يا سينما راديو سيتي در اوايل انقلاب به آتش كشيده شدند و براي مدت بسيار طولاني ارتباط سينماي ما با سينماي جهان قطع شد، اگرچه به هر حال براي جشنواره سينماي فجر هر سال چند فيلم خارجي هم به مسابقه راه داده ميشدند. سينماهاي لالهزار از اواخر سالهاي دهه 60 تكتك بسته شدند و امروز، اگرچه به طور معجزهآسايي هنوز تخريب نشدهاند، اما سالهاست از آنها به عنوان انبار وسايل الكتريكي استفاده ميشود و درحالي كه پيشبينيهاي لازم براي اطفاي حريق را ندارند، دائم نيز -گويا عمدي- دچار حريق ميشوند تا صاحبان جديد پولي از بيمه بگيرند و شايد يك مال جديد براي وسايل برقي و چراغ بسازند. متاسفانه آن همه فيلم درجه يك كه در طول قرن گذشته در ايران ساخته شد، امروز ديگر محلي براي نمايش سراغ ندارد و ناچار است دير يا زود به دست فراموشي سپرده شود. اين درحالي است كه ما همواره در ايران سينمايي شكوفا داشتهايم و مردمي سينمارو! كه هنوز هم اگر سينماهاي قديمي لالهزار برايشان مرمت و روبهراه شوند و فيلمهاي خوبي برايشان نمايش داده شود، مثل سالهاي 30 و 40 خيابان لالهزار از جمعيت مشتاق بند خواهد آمد.
متاسفانه كشور ما كه روزي با يكچهارم جمعيت امروزش 571 سينما داشت، امروز با وجود آمدن 80درصد جمعيتش به شهرها -و سه برابر شدن اين جمعيت طي چند دهه اخير- به تنها 320 سينما رسيده كه نيمي مخروبه و نيمي ديگر در مالهاي تجاري نامربوطي در طبقات جا گرفتهاند تا صاحب مال ماليات ندهد. جايي خواندم: «امروز سينماهايي كه هويت فرهنگي ما را ساختهاند را رها كردهايم و تيشه به ريشه لالهزاري زدهايم كه هنر و فرهنگ با آن عجين شده بود.» در خيابان زيباي لالهزار كه به شانزهليزه تهران معروف بود، سينما «كريستال» در سال ۱۳۲۴ با گنجايش ۶۶۰ نفر و دو سالن در تقاطع خيابان لالهزار جمهوري به اكران فيلمهاي هنري بود. سينما «متروپل» در سال ۱۳۲۵ با اكران فيلم «نگهبان مبارز» فعاليتش را آغاز كرد. اين سينماي قديمي تهران در سال ۱۳۸۷ تعطيل شد؛ آخرين يادگاري بهجا مانده از آن صحنههاي فيلم «متروپل» مسعود كيميايي است. همين هفته گذشته سينما ايران با گنجايش 1200 صندلي را آتش زدند، درحالي كه همين سينماهاي قديمي، اگر تعمير شده و نقشههاي جديد برايشان كشيده شود، ميتوانند در مركز فرهنگي تهران، در حوالي خانه فرهنگي اتحاديه (معروف به خانه تهران) و خانه شهر (يا عمارت بلديه جديد) كه فعاليت خود را به تازگي آغاز كرده است، باز هم دسته دسته شهروندان تهراني را براي اوقات فراغت فرهنگي به سمت خود جذب كنند. بايد دوباره گشت و گذار در شهر را با سينما رفتن همراه كنيم و از شهرهاي عزيزمان لذت ببريم.
معمار و شهرساز